به گزارش حلقه وصل، دکتر محمدحسین محترم طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: دور هشتم مذاکرات وین برای لغو تحریمها در حالی آغاز شده که هفتمین دور با تثبیت اصول ایران پایان یافت. به گفته دیپلماتهای حاضر در وین و تحلیلگران، ابتکار عمل تیم ایرانی، طرف غربی را دچار سردرگمی و مجبور کرد تا پیشنهادهای ایران را روی میز وین بگذارند. بهطوری که علیرغم فضاسازیهای صهیونیستها و رسانههای غربی در خارج از اتاق مذاکرات، به گفته برخی منابع اروپایی، در اتاق وین ۸۰ درصد این پیشنهادها از طرف سه کشور غربی پذیرفته شده است.
نماینده روسیه نیز توئیت کرد که «کشورهای غربی گرچه ابتدا مخالفت کردند اما پذیرفتند که این پیشنهادها حق مسلم طرف ایرانی است»؛ با این وجود هرچند هیچ اتفاقی از جمله پذیرش لغو تحریمها از سوی طرف آمریکایی و غربی بعید نیست، اما با توجه به پیشینه فریبکارانه آمریکا و اعتماد بخش نبودن مواضع اروپاییها و هشدار وزیر خارجه ایران به طرفهای مقابل که «هیچوقت زیر بار گرفتن یک امتیاز و دادن ده امتیاز نخواهیم رفت» و همچنین مخالفت جمهوری اسلامی با درخواست آمریکاییها برای مذاکره مزورانه مستقیم با هدف طولانی کردن گفتوگوها و بهرهبرداری از عکسهای یادگاری، مسیر مذاکرات وین پر چالش و میز دور هشتم صعبالعبور و پیچیده است.
وزیر خارجه عراق آنگونه که از نشست خبری مشترک با همتای ایرانیاش در سفر به تهران استنباط شد، حامل پیام هم آمریکاییها برای گفتوگوی مستقیم و هم سعودیها برای ادامه گفتوگوها با ایرانیها بود. فوادحسین در حالی که میزبان دور پنجم مذاکرات ایران و عربستان در روزهای آینده در بغداد است؛ در این مصاحبه علناً خواستار مذاکره مستقیم تهران- واشنگتن شد و گفت «صرفاً پیامرسان نیستم و موضوع مذاکره مستقیم را با هر دو طرف مطرح کردهام»! که با پاسخ حسین امیرعبداللهیان روبه رو شد که «اگر غربیها خواستار برطرف شدن نگرانیهایشان هستند؛ قبل از هر چیز باید تحریمها را بردارند». لذا فعلاً برای قضاوت درباره آنچه که از آن به انعطاف غربیها و پذیرش پیشنویس ایرانیها یاد شده، زود است و باید منتظر ماند و دید که آیا در عمل نیز واقعاً شاهد آن خواهیم بود یا نه؟! اما هرچند آمریکاییها و رسانههای غربی خیلی تلاش دارند تا با وارونهنمایی تحولات منطقه و فضاسازیهای سیاسی- رسانهای به ادعاهای رژیم صهیونیستی «رسمیت و اعتباربخشی» بدهند و برای گزافهگوییهای این رژیم قدرتنمایی القا و از مواضع ایران «اعتبار زدایی» کنند، اما شلیک همزمان دهها موشک هوشمند کروز ضدکشتی، موشکهای بالستیک زمین به زمین و موشکهای ضد زره هدایتشونده از جمله شلیک همزمان ۱۶ موشک بالستیک به ماکت مرکز هستهای دیمونا در رزمایش اخیر سپاه، همه آن «اعتباربخشیهای کاذب» را فروریخت و برای تیم مذاکرهکننده ایرانی «اعتبارزایی» کرد. اهمیت رزمایش سپاه در مقطع کنونی علاوه بر همه دستاوردهایش، در این است که:
اول- جمهوری اسلامی برخلاف صهیونیستها و غربیها که در اتاقهای شیشهای رسانهها با حرافی فضاسازی میکنند، «در میدان عمل» قدرتنمایی کرد و این رزمایش نشان داد «میدان پشتیبان دیپلماسی» است و هماهنگی میدان و دیپلماسی میتواند دستاوردهای اقتصادی- سیاسی به دنبال داشته باشد.
دوم- جمهوری اسلامی به موشکهای پیشرفتهِ مانور پذیری با مشخصات موشکهای هاپیرسونیک دست پیدا کرده که به مخاطبان پیام رزمایش فهماند شلیک موشکهای ایرانی با اهداف واقعی هزینههای گزافی بر مدعیان هر حماقتی تحمیل خواهد کرد.
سوم- نشان داد نه تنها اهداف گوناگون با هر بردی در تیررس موشکهای ایرانی قرار دارند، بلکه هم صهیونیستها و هم آمریکاییها فهمیدند که ایران همه جای آنها را میتواند هدف قرار دهد! لذا هم صهیونیستها فهمیدند که امنیت و منافع آنها دیگر اولویت آمریکا نیست و هم آمریکاییها فهمیدند اولویت بودن منافع و امنیت رژیم صهیونیستی، منافع و امنیت خود آنها را به خطر میاندازد.
چهارم- همزمان با برگزاری مذاکرات وین به طرفهای غربی و آمریکایی مذاکرهکننده پیام داد که برد و قدرت موشکی ایران تحت هیچ شرایطی قابل مذاکره نیست و بستن تنگه هرمز چندان هم مشکل نیست و آماده آن روز باشند ! کما اینکه قایقهای تندرویی که چند هفته قبل از آنها رونمایی شد و در ادبیات خارجیها به «نیش زنبورهای سرخ» معروفاند، نیز همین کارکردها را دارند.
پنجم- اما رزمایش پیامبر اعظم علاوه بر اینکه محاسبات خیالی و متوهمانه صهیونیستها و آمریکاییها را به هم ریخت، فرصتطلبی و منفعتطلبی منافقانه برخی سیاسیون داخلی را هم بههم ریخت. عدهای ورشکسته سیاسی و «کاسبان برجام و تحریم» که حقیرانه منافع مالی و اقتصادی خود را در ذبح منافع ملی با پادویی برای آمریکا جست وجو میکنند، در مقابل «پیشنهاد بستن تنگه هرمز»، از سر ترس ادعا کردند «چرا برخی در بدترین زمانها، بدترین پیشنهادها را میدهند»! اولاً اینکه به جای آمریکاییها و صهیونیستها این جماعت ترسیدند، خود جای سؤال است؟! ثانیاً در چند ماه اخیر که دهها بار مقامات آمریکایی و اسرائیلی - قبل و حین و بعد از مذاکرات وین - در گزافهگوییهای متوهمانه ادعای استفاده از گزینه نظامی علیه ایران را داشتند، این جماعت مفلس کجا بودند که خطاب به دوستان آمریکایی و صهیونیستی خود بگویند چرا بدترین پیشنهاد را در بدترین شرایط دادهاند؟! همین تناقض خیانتآمیز آنها نشان میدهد که اکنون این «بهترین پیشنهاد در بهترین زمان» بود، هرچند کسی که اندک عقل سیاسی و غیرت ایرانی و شم دیپلماتیک داشته باشد، این موضوع را درک خواهد کرد. لذا این جماعت نگراناند با توسل به بهترین پیشنهاد، بهترین نتیجه حاصل شود و کسبوکارهای تحریمی و برجامی آنها کساد شود! همچنین ادعا کردند «چرا یکبار برای همیشه به این پیشنهاد عمل نمیشود تا خیال همه راحت شود؟».
در پاسخ باید گفت: اولاً نکته مهمش همین است که شما درک و فهم آن را ندارید که این پیشنهاد برای همین است که خیال شما و اربابان شما راحت نباشد و شب و روز در فکر آن کابوس ببینید و دست از پا خطا نکنید!
ثانیاً منتظر بمانید هر وقت «بدترین گزینه آمریکا» عملیاتی شد، آنگاه خواهید دید که «بهترین پیشنهاد ایران» هم خودبهخود عملیاتی خواهد شد، اما در این فکریم که در آن زمان احتمالی، احتمالاً این جماعت مدعی در کدام سوراخ خزیدهاند؟!
ثالثاً این جماعتِ سَر در برف کرده اگر قدرت بینایی داشتند، مقدمات و زمینههای عملیاتی شدن این پیشنهاد را میدیدند، از رزمایش پیامبر اعظم سپاه در جنوب کشور و رزمایش رسول اعظمِ ارتش در دریای عمان و رونمایی از نیش زنبورهای سرخ در تنگه هرمز تا زدن پهپاد فوق سری و فوق پیشرفته آمریکا در خلیج فارس و پس گرفتن نفتکش سرقت شده از سوی آمریکا و اسارت نظامیان آمریکایی و ملوانان انگلیسی و زدن عینالاسد و...؛ و آنهایی که هنوز رسانهای نشده! و به گفته کارشناس بیبیسی «ایرانیها سال به سال قدمهای محکمتری برمیدارند و توان و دقت موشکها را بالا میبرند و رزمایش سپاه نشان داد برنامه موشکی ایران بهخوبی پیش میرود» و... . اکنون جای آن است که از جماعت مورد اشاره و سر در برف فرو کرده پرسید دیگر چگونه باید به شما فهماند که گزینه نظامی آمریکا یک بلوف بیش نیست، در غیر این صورت هم خیال شما و هم خیال ملت ایران از وطنفروشیهای منافقانه و سیاسی- رسانهای شما برای همیشه راحت میشد! البته بماند که انتشار نقشه سرزمینهای اشغالی با ۳۰۰ هدف علامتگذاری شده با پرچمهای قرمز ذهن و محاسبات صهیونیستها را به شدت درگیر کرد و به قول محافل خود صهیونیستها، از جمله تحلیلگر نظامی کانال یازده تلویزیون رژیم صهیونیستی و سخنگوی سابق ارتش این رژیم، «ایران با انتشار این نقشه به اهداف خود، از جمله وحشتافکنی میان مقامات اسرائیلی با جنگ روانی رسید و این عبرت سیاسی را داد که مقامهای اسرائیلی باید صدایشان را پایین بیاورند»، به عبارتی خفه شوند! لذا اظهارات رئیس پیشین دایره تحقیقات و تحلیل مرکز اطلاعات ارتش رژیم صهیونیستی در بیبیسی فارسی یک روز بعد از اتمام رزمایش نشان داد صهیونیستها به خوبی پیام رزمایش در بستن تنگه هرمز را دریافت کرده اند. به همین علت در یک عقبنشینی آشکار اعلام کردند «خواستار توافق خوب بین غرب و ایران هستند»! مهمان بیبیسی در ارتباط مستقیم از تلآویو نیز اذعان کرد «از بین بردن تأسیسات هستهای ایران غیرممکن و جنگ با ایران و جبهه مقاومت بسیار سخت و از ذهن اسرائیلیها به دور است و راهی جز پذیرش برجام نداریم»! لذا برخلاف توهمات جماعت منافق داخلی، اکنون پیامهای رزمایش سپاه روی میز مذاکرات وین است و به اذعان رسانههای منطقه «این رزمایش بیسابقهترین رزمایش نظامی در بیسابقهترین برهه زمانی بود که تأثیر خود را بر دور هشتم گفتوگوها خواهد گذاشت»!