به گزارش حلقه وصل، نوید کلهرودی از فعالان فرهنگی در متنی نوشت:
من تقریبا از همان هفته های اولی که باغ کتاب تهران راه افتاد به آن سر زدم. آن وقت ها قفسه های کتاب ها تقریبا نیمه خالی بودند، خیلی از فضاهای باغ کتاب هنوز کاربری مشخصی نداشتند و به نظر می رسید هنوز خیلی راه مانده تا باغ کتاب آن چیزی بشود که تقریبا از اوایل دهه هشتاد در موردش بحث می شد.
استدلال آن زمان مسئولان این بود که اگر چیزی مثل نمایشگاه کتاب دائمی شود مردم استقبال بیشتری از کتاب خوانی خواهند داشت و این رویداد فرهنگی یک رویداد دائم خواهد شد.در حقیقت قرار بود باغ کتاب بزرگترین کتاب فروشی کشور باشد.
در ابتدای کار تجربه زیسته من به عنوان مخاطب این حس را تا حدی منتقل می کرد شما می توانستید در میان کتاب ها چرخ بزنید و راحت باشید و سپس در بخشی که "لمکده" نام داشت بنشینید و کتاب بخوانید.
دانشجویان و جوانان زیادی را می دیدم که از این اتفاق استقبال کرده بودند اما در گذر زمان حس من این است که باغ کتاب یک جای کاملا تجاری شده است. در هنگام خرید کتاب شما حس میکنید به یک مجتمع یا پاساژی مثل کوروش یا یک مال قدم گذاشته اید.
من به شخصه دیگر آن حس سابق را ندارم، قفسه های کتاب حالا حس فروشگاه شهروند را به آدم می دهد انگار باید تند تند خرید کنی و بریزی در سبد، این دنیای مورد پسند کتاب بازها نیست. راه افتادن سینما، کافه های متعدد، خوراکی فروشی ها و... این حس را منتقل می کند که انگار "کاسبی" مهم تر از کتاب و فضایی برای کتاب خوان هاست.
همین می شود که حالا دیگر همه جور آدمی می ریزد داخل باغ کتاب، می شود محل قرار، می شود محل تفریح، کتاب می رود در یک گوشه به عنوان موضوعی دست چندم. آن " گذر خیال" یا همان تونلی که از آن رد می شدیم قرار بود خیال ما را تقویت کند، چیزی باشد دو دقیقه ورای پول و سرمایه اما حالا در همان قسمت هم شما با اسلایدهای تبلیغ فروش لوازم التحریر در طبقه بالا باغ کتاب روبرو هستید.
این اتفاقات در نمایشگاه سالانه کتاب هم رخ می دهد مگر نه اینکه ما همیشه نقد داشتیم به آن فضا؟ به آن حجم فست فود فروشی و ...؟ حالا باغ کتاب هم به همان زوال افتاده و دیگر به نظر من کاربری فرهنگی ندارد. هر مکانی باید هویتی داشته باشد و این حجم کاسبی در باغ کتاب(؟) دیگر هویتی برای آن باقی نگذاشته است؛ این اصرار به اینکه همه چیز را در کنار هم باید بفروشیم و بخریم و باید همه چیز را تامین کنیم از کجا می آید؟ تهران و مشهد و اصفهان و ... که از فرط مال ها و خوراکی فروشی ها در حد انفجار است حداقل یکجا را معاف می کردید.