
در جبهه انقلاب موضوع ظرفیت یابی از آن جهت که درگیری دو جریان حق و باطل همواره ادامه دارد ؛ مساله ای مهم و اثرگذار است. هر دو جبهه حق و باطل یکی از شیوه ها و استراتژی های مقابله را در ایجاد مانع برای تولید ظرفیت های جدید قرار می دهند. بعنوان مثال نامه مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریکای شمالی از سوی جبهه حق و سند 2030 از سوی جریان باطل در این پازل جای می گیرند. درگیری های متعدد و ورود جبهه معارض انقلاب اسلامی به جنگ شناختی و روایتی ، باعث شده است که بر خلاف دوره هایی مانند دوران دفاع مقدس، ایجاد ظرفیت های مسمتر و جایگزینی و تقویت خط مقدم مبارزه به کاری دشوار و مساله ای غامض تبدیل شود. البته رصد دیرهنگام شیوه های دشمن و بی توجهی به حساسیت جنگ ادراکی و شناختی از سوی جبهه خودی نیز در این اتقاق بی تاثیر نبوده است.
علی ایحال اهمیت ظرفیت یابی را می توان در دلایل زیر دانست:
- مهمترین راه برای تفوق و برتری بر جبهه معارض در بخش اثرگذاری بر آحاد مردم ، ایجاد مزیت رقابتی است. این مزیت رقابتی با دو عنصر کثرت جمعیت و کارآمدی نیروی انسانی می باشد.
- اصلی ترین عنصر در ادامه مسیر انقلاب اسلامی و جریان حق و مبارزه با جریان باطل به شکل جدی در منابع انسانی ( بیشتر از عناصر فردی ، منابع انسانی متمرکز در موسسات و شبکه ها ) می باشد.
- پرورش نیروی انسانی کارآمد برای نظام ، وابسته به نگاه کشف و ایجاد ظرفیت های منابع انسانی است.
- توجه و لحاظ کردن ریزش های احتمالی جبهه خودی
- افزایش منابع انسانی به معنای افزایش فعالیتها و اقدامات.
بنا بر موارد فوق ، لازم است موضوع ظرفیت یابی در کنار حفظ و تقویت ظرفیت های موجود انسانی، از افراد و عناصر فعال تا ظرفیتهای مجتمع در موسسات و شبکه های مختلف، در اولویت اقدامات جبهه انقلاب اسلامی قرار گیرد.
از آنجا که معمولا در رفتارشناسی اجتماعی در برابر هر تغییری مقاومت وجود دارد ، و افراد و گروه ها به سادگی حاضر به ایجاد تغییر در اندیشه و اقدام خود نیستند ، به نظر می رسد گام اول در ایجاد ظرفیت های انسانی برای جبهه ، تغییر در نگاه و قالب فکری می باشد. در بین همه تغییرات سه تغییر اساسی در اولویت قرار دارند:
- تبدیل نگاه اقدام محور به استراتژی و راهبرد در ظرفیت یابی و ظرفیت سازی
- تبدیل نگاه استفاده صرف از نیروهای کاملا انقلابی به استفاده از نیروهای دلسوز کشور و انقلاب حتی از قشرخاکستری
- تبدیل نگاه پرهیز از تصفیه داخلی به لزوم خروج برخی از افراد، موسسات و حتی گروهها از جبهه خودی برای باز شدن دایره ظرفیت یابی( به علت نگاه انحصارگرایانه و ظرفیت سوز)
بدیهی است این تحول و توجه به نگه داشت ظرفیت های موجود و تقویت آنها و ایجاد ظرفیت های جدید ، مستلزم الزاماتی است که بخشی از آن در زیرساخت ها و بخشی دیگر در اقدامات تعریف می شوند .
معنای این نکته آن است که اگر با نگاهی دقیق به این باور برسیم که باید برای تقویت و تثبیت ظرفیت های موجود و ایجاد ظرفیت های جدید اقدام کرد ، آنگاه الزاماتی رخ نمایان می کنند که بی توجه به آنها این مسیر به سرانجام نخواهد رسید.
برخی از این الزامات عبارتند از :
- تدقیق و شفاف سازی اهداف و چشم انداز فعالیتهای فرهنگی و سازمان ها و نهادهای انقلابی به ویژه نهادهای غیر رسمی که در عین کارآمدی بالا میتوانند به جهت بی توجهی به عنصر هدف گذاری موجب هدر رفت منابع گردند.
- ایجاد نظام ارتقاء در جهت ایجاد فضایی برای تلاش بیشتر اعضا و امید به موثرتر بودن در عناصر مخلص ( منظور از نظام ارتقا هم از حیث مادی و هم از جهت معنوی می باتشد)
- تلاش در رفع نیازهای نیروهای موجود ( نیازهای آموزشی ، امکانات مادی ، زیرساخت های فعالیتی )
- تلاش در ایجاد و ارتقاء رضایتمندی در نیروهای موجود
- توجه جدی به اصل شایسته سالازی در مجموعه ها
- ایجاد نظام کنترل توانمندی و کارآمدی
- دقت در جذب اولیه نیروها و ظرفیتهایی که برای افزودن به جبهه مورد نظر هستند
- انتقال رضایتمندی ، هدفداری ، نظام ارتقا و ... نیروهای قبلی و ظرفیتهای موجود به ظرفیتهای کشف شده
- البته در کنار همه اینها مساله هویت حقوقی مجموعه ظرفیت یاب نیز دارای اهمیت می باشد در بین همه الزامات موضوعی که باید بصورت خاص مورد توجه قرار گیرد و هم در نگه داشت نیرو و هم در افزودن ظرفیت های جدید به جبهه حائزاهمیت است ، عنصر آموزش می باشد .
آموزش، فارغ از متن و محتوای آن که به تناسب اهداف و چشم اندازها تعریف می شود باید در چهار قالب زیر مورد توجه قرار گیرد:
- در بدو ورود
- در طول همکاری و ضمن خدمت
- پس از گسترش ( تبدیل عنصر به موسسه وموسسه به شبکه و...)
- در زمان بحران این چهار مرحله باید در زمان مناسب و مرتبط ، برای نیروهای موجود و ظرفیت هایی که قرار است در جبهه فعالیت نمایندانجام شده و البته نکته اساسی در آموزش همیشه تداوم آن است . پس از پرداختن به اهمیت ظرفیت یابی و ظرفیت سازی ، الزامات و آموزش ، باید به موانع پرداخت و با پیش بینی موانع احتمالی ، دقت و کیفت اقدامات را بهبود بخشید.
برخی از موانع نگه داشت ظرفیت های موجود و جریان ظرفیت یابی عبارتند از :
- عدم تدقیق اهداف
- اختلاف بین نیروها ، موسسات و شبکه های فعال فرهنگی اجتماعی در سطح جغرافیایی و موضوعی (به این معنا که برخی از نیروها در جغرافیایی محدود اقدامات متنوئعی را انجام میدهند و برخی دیگر موضوع خاصی را در جغرافیای نسبتا نامحدود برعهده می گیرند این دو گروه مکرر دچار اختلاف نظر و سلیقه می گردند )
- مقاومت ستادها در برابر افزایش حجم نیرو و ورود نیروی جدید و اساسا عرصه گشایی
- نبود نظام ارتقاء ونظام کنترل کارآمدی و یاس از پیشرفت و بهبود وضعیت
- احتمال عدم اثرگذاری فعالیتهای در حال انجام پس از این مراحل میتوان به موضوع شیوه های اجرایی و اقدامات میدانی پرداخت، لیکن بدون تغییر نگاه ، تهیه و آماده سازی الزامات و توجه به آموزش ، اقدامات میدانی نه تنها ایجاد ظرفیت جدید نمی کند بلکه اغلب باعث ظرفیت سوزی و کاهش وضعیت موجود نیز میشود.