
سرویس معرفی: سجاد سامانی را پیش از این با کتاب «ایما» میشناختیم، کتابی که سال 94 رونمایی و با استقبال خوبی نیز مواجه شد. اشعار سجاد سامانی بویژه در کتاب اولش «ایما» رنگ و بوی سبک هندی دارد و در این کتاب سعی میکند زبان و بیان خاص خود را در شعر داشته باشد.
زبان شعری سامانی، زبانی سالم و میانه است، غزلیات «ایما» نشاندهنده اشراف شاعر بر تکنیکهای شعری است و اشاراتی که در شعر او وجود دارد، حکایت از مطالعه زیاد در حوزه ادوار مختلف شعر فارسی دارد. در اشعار سجاد سامانی ارتباط افقی ابیات جایگاه ویژهای دارد و از کلمات آرکائیک نیز به نحو احسن استفاده میکند.
او امسال مجموعه غزل دیگری به نام «سالیان» را روانه بازار کتاب کرده است. این اثر مانند کتاب قبلی شاعر مجموعه غزل نئو کلاسیک است. سجاد سامانی در انتخاب کلمات دقت زیادی دارد یا بهتر است بگوییم با وسواس زیاد کلمات را انتخاب میکند و در کنار هم قرار میدهد.
سالیان مجموعهای از 40 غزل است که در حال و هوای مناجات، عاشقانه و آئینی سروده شده و انتشارات سوره مهر آن را به چاپ رسانیده است. این غزلها سرودههای ۲۲ تا ۲۵ سالگی سجاد سامانی است و چند شعر نیز با اصلاحاتی از سالهای نوجوانی شاعر در آن منتشر شده است. در این مجموعه سعی بر این است که ضمن پایبندی به قواعد شعر کلاسیک، محتوای ارزشمند شعر قدما با نگاه و زبان نو بیان شود. سجاد سامانی معتقد است دفتر شعری «سالیان» نسبت به مجموعه شعری «ایما» به لحاظ پختگی و زاویه دید شاعر به عشق و فضای عاشقانه و تجربه فضای مناجات و آیینی برتری دارد.
در ادامه یکی از غزلهای زیبای کتاب سالیان را خواهیم خواند.
چیزی از عشق بلاخیز نمیدانستم
هیچ از این دشمن خونریز نمیدانستم
در سرم بود که دوری کنم از آتش عشق
چه کنم؟ شیوه پرهیز نمیدانستم
گفتم ای دوست، تو هم گاه به یادم بودی؟
گفت من نام تو را نیز نمیدانستم
بغض را خنده مصنوعی من پنهان کرد
گریه را مصلحتآمیز نمیدانستم
عشق اگر پنجرهای باز نمیکرد به دوست
مرگ را این همه ناچیز نمیدانستم...