سرویس معرفی: این روزها که در ایام شهادت شهید مطهری و هفته تکریم و بزرگداشت مقام معلم هستیم بهانه ای شد تا با دکتر محمد چکشیان گفتگویی داشته باشیم درباره اندیشه ها و آثار آن شهید بزرگوار و اینکه چه شاخصه هایی در آثار شهید مطهری وجود دارد که بعد از گذشت 40 سال هنوز نیاز فکری انقلاب و نسل جوان را پاسخ می دهد. در ادامه این گفتگو را خواهید خواند.
جناب چکشیان به عنوان اولین سوال بفرمایید چرا آثار شهيد مطهري از چهل سال پیش همچنان نيازهاي تئوريك اسلامشناسي جامعه را پاسخ میدهد و پویایی نظریات ایشان بدلیل قرابت با قرآن است یا تکرار پذیر بودن چرخه زندگی بشر؟
توجه ویژه به دو مسئله بصورت همزمان برای ورود به مباحث، شهيد مطهري را از دیگر انديشمندان و متفكران اسلامي متمایز مینماید. «شناخت و اعتقاد به داشتن برنامه زندگي مكتب حيات بخش اسلام» و «توجه ويژه به نيازها و ضرورتهاي زمان». در واقع تسلط بر مبانی دین اسلام از یک سو و شناخت و توجه ویژه به مقتضیات زمان، باعث پویایی آثار علامه مطهری است. ايشان علاوه بر فهم و تسلطي كه از قرآن داشت، توانستند انطباقها را از قرآن انجام دهند.
موضوعاتي مثل عدالت، آزادي، حقوق زن و... محصور در زمان نيست. از زمان حضرت آدم و حوا بوده و تا قيام قيامت ادامه دارد. بشر در دويست سال پيش و آينده با آنها برخورد خواهد داشت، چرا که مباحث مبتني بر نيازهاي فطري انسان رنگ زمان به خود نمیگیرند. عموميت و كليت آثار شهيد مطهري، بدلیل پرداختن به موضوعاتي است كه نيازهاي آن لحظه زمان نبوده، لذا تا اين عصر با اين ويژگيها وجود دارد پاسخگوی نيازهاي عصر بشریت است. توجه به اقتضائات زمان وشناخت اقتضائات عصر و منطبق بودن با قرآن در آثار ایشان همواره وجود دارد.
چرا شهید مطهری مانند روش فلاسفه و... روی یک موضوع متمرکز نشده و به مجهولات ذهني مردم به صورت گسترده ورود داشته و براي عموم مردم سخنرانی کرده است؟ اين روش ايشان چه نكاتي را در بر دارد؟
استاد مطهری نگاه جامع و تجزيه ناپذير بودن نسبت به دین دارد، چرا که نميشود «نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَنَكفُرُ بِبَعضٍ»(نساء،150) بود، نميشود به بخشي از قرآن پررنگتر نگاه كرد و به بخشي كمرنگتر نگاه كرد. نميشود مثلا مباحثي مثل دعا را پررنگ و جهاد را كمرنگ كرد يا بالعکس. در آثار انديشمندان و متفكران و روشنفكران مختلف عدم دقت به اين مسئله مشکلات عدیدهای ايجاد كرده است. شهيد مطهري از يك طرف اعتقاد به جامعيت دین اسلام داشته و آن را كلِ تجزيه ناپذير ميدانست و از سوي ديگر دغدغهشان اين بود كه اين مطلب بايد در جامعه جاري و ساري شود. پس نباید فقط بحث نخبگاني كند. لازم بود اين حرف با جامعه مطرح شود. شهيد مطهري سعي كرد با بیانی ساده، مباني عميق دین را با جامعه در ميان بگذارد كه اين انديشه محصور در خبرگان نشود. يكي از رازهاي ماندگاري انديشه شهيد مطهري همین موضوع است. پيامي كه حضرت امام(ره) براي شهادت ايشان ميفرمایند، ايشان با قلمي روان و ساده با مردم سخن گفت نیز موید همین نکته است. اگر چه بعضي از آثار، آثار فلسفي هستند، آثار سنگيني هستند كه ويژه دانشگاهيان و حوزويان و پژوهشگران است. اگر با انتخاب سیر مطالعاتی درست کتاب های شهید مطهری مطالعه شود برای عموم مردم کاربرد دارد. يكي از جفاهايي كه در حق شهيد مطهري شده اين است كه برخی گفتند آثار شهيد مطهري فلسفي است؛ نه! شهيد مطهري پشتوانه فلسفي دارد.
تفاوت آثار علامه مطهری با دیگر بزرگان و مخصوصا روشنفکران معاصر در چه حوزهای است؟
علامه مطهری را باید با دو دسته مقايسه كرد. عالمان دين و اسلامشناسان، كساني كه در مباني دين و انديشههاي دين و قرآن و حديث و قال الباقر(ع) و قال الصادق(ع) ورود كردند كه معمولا حوزويان هستند و دسته ديگر روشنفكران معاصر هستند كه دغدغه زمان و نيازهاي زمان را داشتند. شهيد مطهري در كتاب «اسلام و نیازهای زمان»، بحثي را مطرح ميكنند، تحت عنوان «جهل و جمود»، ميفرمايند: آنان كه به اسلام و مباني اسلام جاهل هستند، به خاطر اقتضائات زمان، دست به تغيير و تحول در مفاهیم ديني ميزنند. اينها جاهلاني هستند كه دچار تندروي ميشوند. اما يك عدهاي در عين اينكه با مباني ديني و مباحث ديني آشنا هستند، اما توجهي به زمان و اقتضائات زمان ندارند. اينها جامدان يا كندروها هستند. لذا شما ميبينيد بسياري از متفكرين معاصر، تحت تاثير علوم زمان قرار گرفتند يعني به خاطر مباحثي مثل شيمي، زيستشناسي، جامعهشناسي، مكانيك و... زمان و علم روز را بیشتر از متن دين در اولويت قرار دادند و انتظارشان از دين تغييراتي کرد تا جایی که حتی بعضي از روشنفكران معاصر گفتند نظریه داروینیسم را باید بپذيريم. اما شهيد مطهري در عين اينكه با علم روز آشنا است، توجه و تمركز دارد كه از متن دين و اصل دين و مباني دين، عبور نكند. مواظبت ميكرد، دقت ميكرد براي اينكه خلوص و اصالت دين حفظ شود و در عين حال پاسخ به سوالات زمان داده شود. ولي بعضي از متفكرين اين دقت را در خلوص دين نداشتند. از آن طرف هم بودند کسانی كه زمان و نيازهاي زمان اصلا برايشان مهم نبود و هر چيز نو و جديد را رد و با آن ارتباط برقرار نميكردند.
روش پرورش فكري ايشان چگونه بود؟
استاد مطهري در واقع چند كار را همزمان انجام دادند. تمركز جدي براي شناخت اسلام و ارتباط با دانشگاهيان، مسائل اجتماعي، جامعه روشنفكري و مردم. از طرف ديگر روحيه نقادي که يكي از زيباييهاي اندیشه ایشان است. يعني هم نظريهاش را ميگويد و هم خودش به آن پايبند هست. نقد يعني «جدا كردن سره از ناسره». جدا كردن طلا از ناخالصي. شما «نقدی بر مارکسیست»، «بررسي جريانهای معاصر» و كتاب «انسان كامل» را نگاه كنيد. شهيد مطهري ابتدا نظريه را مطرح ميكند. با يك نگاه عالمانه و منصفانه، موشكافانه و با روحيه نقادانه، قضيه را براي مخاطب توصيف و بعد ميگويد اين بخش نظريه با اسلام سازگار نيست و آن بخش با اسلام سازگار است.
نقل است از ایشان که می گفت: خيلي از آدمها برايم اهميت دارند، ارزش دارند اما اسلام برايم از آنها مهمتر است. معروف است به يكي از آثار یکی از متفكرين دويست و پنجاه اشكال نوشjه و گفته بود اين كتاب با مباني ديني اين اختلافات را دارد.
ما بيش از اينكه به دانش شهيد مطهري نياز داشته باشيم، به بينش و روش شهيد مطهري نياز داريم. شهيد مطهري بينش جامعي ارائه ميكند و روشي را براي ارائه دين مطرح ميكند و آن انصاف و روحيه نقادي و موشكافي است. حضرت امام (ره) ميفرمايند: من كس ديگري را سراغ ندارم كه آثارش بياستثنا خوب باشد و حضرت آقا ميفرمايد: مبناي فكري نظام جمهوري اسلامي، آثار شهيد مطهري است ولاغير.
يكي از ويژگيهاي شهيد مطهري تكليفمداري بود. ایشان وقتي به مسئلهاي به عنوان نياز جامعه پي ميبرد، تمام هم و غمش تبیین این مسئله براي جامعه بود. تفاوتی نداشت كه شرحي بر اصول نوشتاري علامه طباطبايي يا كتاب داستان راستان باشد. آن روز شرح «اصول و فلسفه رئاليسم» لازم بود و امروز نگارش «داستان راستان». در مقدمه كتاب «انسان و سرنوشت»، علل عقبماندگي جوامع مسلمين را فهم غلط از مفاهيم ديني مطرح ميكند و در داستان راستان سعي ميكند با زبان داستان آن علل عقبماندگي را در اين داستانها بیان کند. مثلا آن داستان معروف مولوي را ميآورد كه شخصی آمد به پيامبر مراجعه كرد و پيامبر از او پرسيد كه شتر را چكار كرديد؟ گفت توكل بر خدا شتر را رها كردم، پيامبر ميفرمايد: نه برويد با توكل بر خدا زانوی شتر را ببنديد كه مولوي ميگويد: با توكل زانوي اُشتر ببند. اینگونه برداشت غلط از توكل جایز نيست و اين باعث عقبماندگي جهان اسلام است. لذا نگاه تكليفمداري يكي از مهمترين مباحث در شاكله علامه مطهري است. تشخیص اینکه در هر زماني تكليف چيست و آن تكليف را عمل كنيم يكي از مهمترين ويژگيهای شخصيت شهيد مطهري است. ایشان نمیگوید من فيلسوف و متفكر هستم، اين كار در شان من نيست. هر جا نياز زمان را ديد آن را انجام ميدهد. نوشتن برای مجله «زن روز» و پاسخ به نگاه فمنيستهای آن زمان كه درباره زن مطرح ميكنند، نمونهای از این نگاه تکلیف مدارانه است که البته در آن زمان برای خيليها غيرعادي بود.
دلیل نگاه مناسبتي به شهید مطهری و آسيب كمكاري استفاده از آثار ایشان در سطح جامعه چیست؟
در يكی از دانشگاهها درباره شهيد مطهري سخنراني ميكردم، گفتم ميخواهم امروز درباره كسي صحبت كنم كه شما هيچ آشنايي درباره او نداريد به جز اينكه اسمي از او در مناسبتهاي مختلف شنيديد كه مثلا روز معلم مربوط به شهيد مطهري است و ایشان يكسري كتاب هم دارند و براي امام و انقلاب مهم بودند. علتش هم همين غبار مناسبتها است. در درون مناسبتها پرداختن به شهيد مطهري ظلم به انديشه حقیقت جویی ایشان، بلكه به انديشه امام و حضرت آقا است. حضرت آقا ميفرمايد: «من خودم را شاگرد آقاي مطهري ميدانم. البته ايشان تعجب كردند بله من پيش ايشان درس نخواندم ولي سخنرانيهاي بيست سال گذشته آقاي مطهري فكر اسلامي من را شكل داده است». درحالی که خودشان كتاب طرح کلی انديشه اسلامي را دهه پنجاه نوشته اند و كتابي است كه هنوز هم مبنا است. خود ايشان نظريهپرداز بودند، مجتهد بودند، صاحبنظر بودند، ايشان ميفرمايد فكر اسلامي من با سخنراني بيست سال پيش شهيد مطهري شكل گرفته است. یا اینکه ميفرمايد: اگر روزی قرار بود من درسهاي حوزه را بنويسم، ميگفتم همه طلبهها يك دور آثار آقاي مطهري را بخوانند و ميفرمايد: اگر كسي يك دور آثار مطهري را از ابتدا تا انتها بخواند اين كافي است كه به يك سطح راقي، يعني قابل قبول از شناخت انديشه اسلامي نائل آيد. حتي دشمنان و مخالفان و كساني كه مخالف انديشه شهيد مطهري هستند، ازكنار انديشه بزرگ شهيد مطهري نميتوانند عبور كنند.
براي معرفي اسلام به دانشگاهها قطعا نياز جدي بود كه در كتابهاي درسي و در مجموعههايي كه در دوازده دوره ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان، در اختيار آموزش و پرورش است، برنامه ریزی آموزشی انجام گیرد.
اين جمله كه حضرت امام فرمودند، مطهري پاره تن من بود. از يك حكيمي مثل امام خيلي قابل تامل است. ميدانيد كه پاره تن همه ويژگيهاي آن تن را ميتواند داشته باشد.