بنابراین باید بدانیم که آیا مجموعه شرایطی که در کشور ایجاد شده و اتفاق میافتد، بستر رشد مقوله حجاب را فراهم میکند یا دچار مشکلات مربوط به خود است؟ چنانچه به این سؤال پاسخ دهیم، سپس، میتوانیم در رابطه با شیوه تبلیغ و نقد و اثربخشی تبلیغات نیز بحث کرد.
بستر تحقق رویدادها و تبلیغات برای آن باید به موازات یکدیگر پیش روند. امروزه و بنا به ساز و کاری که در کشور وجود دارد، بستر تحصیل برای بانوان و آقایان فراهم است اما متناسب با این تحصیلات، از رشد اشتغال در کشور خبری نیست و بخش خصوصی نیز به ناچار و به دلیل پرداخت حقوق کمتر و کار بیشتر بانوان، متمایل به استخدام ایشان است.
در این شرایط رقابت بین بانوان برای استخدام و پیدا کردن شغل بیشتر میشود. همچنین به دلیل اینکه به طور معمول کار تربیتی قوی و تأثیرگذاری بر روی بانوان انجام نمیدهیم، بخشی از ایشان برای استخدام و جلب توجه صاحبان مشاغل در بخش خصوصی از زیباییها و جذابیت خود استفاده میکنند.
برخی از مقررات مشاغل بخش خصوصی همچون فروشگاهها، بیمارستانهای خصوصی و ... برای زیباسازی و آرایش بانوان شاغل در این مشاغل، زمینهساز بستر بدحجابی در جامعه است. متأسفانه نمونههایی از این دست روز به روز در بستر فضای اجتماعی کشور بیشتر و بیشتر شده و مشکلات و پیچیدگیهای فراوانی برای تبلیغ امر حجاب در جامه ایجاد میکند.
در این شرایط، تبلیغات سنتی گذشته جواب نداده و تأثیرگذاری چندانی نخواهد داشت. البته در مورد مقوله تبلیغاتی که امروز انجام میشود نیز آسیبهایی همانند شکل و زمان انجام تبلیغات وجود دارد که این مسئله، موضوعی مجزاست که باید بدان پرداخته شود.
کارکرد فضای مجازی در مورد مقوله بانوان و حجاب نیز مهم است. مسئله سوء استفاده از جنسیت زن در ذات رسانههای مجازی نهفته است. یکی از مسائلی که افراد متدین جامعه در فضای مجازی بدان میپردازند(البته به صورت محدود) تبیین و بررسی موضوع سوء استفاده جنسی از زنان در این فضاست. در حال حاضر رسانههای مجازی ساعات زیادی به بمباران ذهنی دختران جوان جامعه میپردازند. بنابراین، امروزه هم ضد تبلیغ برای حجاب در جامعه وجود دارد و هم بستر اجتماعی جامعه از بدحجاب استقبال میکند.
از سوی دیگر نهادهایی مانند آموزش و پرورش و دانشگاهها نیز موضوع حجاب را رها کردهاند و هیچگونه موفقیتی در این امر ندارند به ویژه در آموزش و پرورش، مقوله تبلیغ و ترویج هنرمندانه امر عفاف و حجاب کاملاً رها شده است. همچنین، توازن مسئله نیز به نوعی به هم ریخته یعنی نسبت تعداد نیروهایی که برای حفظ و تقویت حجاب زحمت میکشند، به نسبت نیروهایی که برای تخریب حجاب در داخل و خارج از کشور فعالیت میکنند، بسیار اندک است.
عوامل دیگری نیز مانند تأخیر در امر ازدواج و فقدان امکانات برای جوانان با هدف تشکیل خانواده باعث ایجاد رقابت دختران برای جلب نظر پسران میشود و در این رقابت نیز با برداشتهای غلطی که دارند، به خودآرایی روی میآورند و برخی از پسران نیز از این فرصت نهایت سوءاستفاده را میکنند. امروز نمیتوانیم توقع داشته باشیم که المانها، نمادها و سبک زندگی غربی به لحاظ رواج کالاهای غربی، ایجاد سیمای شهری مدرن و ناهمگون و ... در کشور رواج پیدا کند اما زمینه متلاشی شدن خانوادهها و رواج بدحجابی در جامعه فراهم نشود.
در این زمینه چارهای جز حرکت به سمت تأکیدات مقام معظم رهبری در رابطه با نهادینهسازی موضوع سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی در همه ابعاد اجتماعی کشور نداریم؛ چراکه حل این مسئله و شکلگیری سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی خود به خود باعث تقویت بسترهایی همچون حجاب و عفاف در جامعه میشود.
حجاب امری فطری برای دختران است اما وقتی ابزارهای اجتماعی بدحجابی را تشویق میکنند، فطرت نیز پوشیده شده و غرایز انسان رفتارها را شکل میدهد که متأسفانه جامعه ما امروز در چنین شرایطی قرار گرفته است. البته هستند خانوادههای اصیل، مذهبی و فرهیختهای که با گفتوگوهای عالمانه در فضای خانواده ریشههای اعتقادی و شخصیتی دختران خود را مستحکم میکنند که متأسفانه تعداد این خانوادهها در جامعه اندک است.
باید توجه داشته باشیم که پرداختن صرف به یکی از موضوعات دینی و عرفی جامعه همچون عفاف و حجاب در شرایطی که دیگر مقولههای دینی و مذهبی را رها کرده باشیم، هیچ موفقیتی در بر نخواهد داشت. خداوند متعال گرایشاتی را در فطرت ما نهادینه کرده است که برای تکمیل آن، دین و احکام مربوط به آن را نیز ارسال کرده است. در شرایطی که دیگر موازین و احکام شرعی همچون اقامه نماز جماعت در مساجد و ... در جامعه محدود شود، تجمع مؤمنان با یکدیگر نیز کاهش پیدا کرده و خود را فقط در مقاطع محدودی همچون تاسوعا و عاشورا نشان میدهد. این موضوع و نیز زندگی افراد جامعه در فضای مدرن و غربی بستری را فراهم میکند که در آن احکام الهی از جمله عفاف و حجاب تضعیف میشوند.
در چنین شرایطی مشخص است که اختصاص و هزینه بودجه و برگزاری همایشها و مراسم مختلف هیچگونه تجلی در رفتار دختران ندارد؛ چراکه نکته مهم این است که باید فرآیند باحجابی در جامعه نهادینه شود، یعنی از یک طرف بر روی اعتقادات دختران کار کرد و از طرف دیگر نیز به دختران باحجاب پاداشی همچون برخورد بااحترام با ایشان در تمامی شئون زندگی اعطا شود.
نهادها و افرادی که در این زمینه فعالیت میکنند، عمدتاً بر روی خانوادههای مذهبی کار میکنند که البته این فعالیت در جای خود ارزشمند است. برای حل مسئله حجاب باید این هنرمندی را داشته باشیم که دخترانی را که مربوط به خانوادههای بدحجاب هستند را تحت تأثیر قرار داده و منطق حجاب را برای ایشان بازگو کنیم.امروزه در دنیای غرب بانوانی هستند که به این منطق رسیدهاند که حجاب موجب ایجاد آرامش درونی در ایشان میشود و با اینکه داشتن حجاب برای آنها در غرب هزینه زیادی دارد، دست از حجاب خود برنمیدارند. اگر مربیان آموزش و پروش ظرفیت علمی کافی را داشته باشند و پیش از آنکه دختران به خودنمایی برسند، از عقل، علم، فطرت و دین در قالب هنری استفاده کرده و همزمان نیز خانوادهها را مورد مشاوره قرار دهند، بسیاری از مسائل و مشکلات موجود در رابطه با مقوله حجاب حل خواهد شد.
البته برای پیشبرد بهتر اهداف در این زمینه، مربیان آموزش و پرورش میتوانند در فضایی خارج از محیط مدارس نیز نسبت به ارائه فواید حجاب و نهادینهسازی این موضوع اقدام کنند؛ چراکه با درس و نمره نمیتوان در این رابطه به موفقیت دست پیدا کرد و این حرکت نتیجه معکوس نیز خواهد داشت و احیانا موجب انزجار و تنفر دختران نیز خواهد شد. مسائلی همچون تبلیغ و ترویج عفاف و حجاب در جامعه، فعالیتهای هنرمندانه تربیتی را طلب میکند که متأسفانه در کشور ما به این پدیدهها کمتر توجه میشود.