سرویس دیدگاه حلقه وصل؛ حسن رشوند - از روز شنبه نقل یک خاطره از مجموعه خاطرات مرحوم هاشمی رفسنجانی که تاکنون در پستوی مرکز اسناد آن مرحوم خاک می خورد، به یکباره در فضای مجازی این دست و آن دست می شود. خاطره را که می خوانی هم در درستی آن با توجه به رفتار شهید عزیز ما حاج قاسم سلیمانی در سالهای حاکمیت دوم خرداد و انتقاد شدید آن بزرگوار به خاتمی و اصلاح طلبان شک می کنی، هم اینکه بر فرض درست بودن این خاطره، انتشار آن را ناشی از یک برنامه هدفمند انتخاباتی در شرایطی که اصلاح طلبان با چالش مقبولیت و ناکارآمدی مواجه هستند، در ذهن حک می شود.
خاطره ای که از مرحوم هاشمی منتشر شده، مربوط به انتخابات سال ۱۳۷۶ و رقابت بین ناطق نوری با خاتمی – یعنی حدود یک ماه قبل از برگزاری انتخابات- بوده و از این قرار است : «رفته رفته سطح رای آقایان ناطق(نوری) و خاتمی به هم نزدیک می شود... عصر سردار (قاسم) سلیمانی از کرمان آمد. از اوضاع و دخالت سپاه در انتخابات و خطر دو دستگی اظهار نگرانی کردند و از دلسرد شدن محسن رضایی گفت و برای علاج کمک خواست. ( ۱۷ اردیبهشت ۱۳۷۶)
ابتدا در مقام پاسخگویی به چنین خاطره ای، ذکر چند نکته ضروری است:
۱- اگر چنین خاطره ای درست است چرا در طول این سالها که وجود شریف سید مقاومت در بین ما بود و مکرر هم در انتخابات های گذشته سپاه متهم به دخالت در انتخابات می شد، یکبار این خاطره انتشار پیدا نکرد تا پاسخش را از سوی شهید سلیمانی در زمان حیاتشان دریافت کند؟ چرا در این دوره از انتخابات که کفگیر اصلاح طلبان به ته دیگ خورده و امروز باید جواب ۸ سال ناکارآمدی خود و این حجم مشکلاتی که برای مردم عارض کرده اند را بدهند یک دفعه یاد خاطره زیر خاکی مرحوم هاشمی افتاده اند؟ آنهم در این دوره که از قضا نمایندگی ولی فقیه در سپاه به عنوان تنها مرجع تشخیص سیاسی در سپاه از یک ماه قبل بدلیل برخی شائبه ها و جنگ روانی اصلاح طلبان به صراحت اعلام کرد که سپاه کاندیدای خاصی ندارد و سعید محمد را که خدمات بی دریغ آن در قرارگاه خاتم الانبیاء زبانزد است را به خاطر همین ملاحظات و احتمال سوءاستفاده های امثال شما اصلاح طلبان، از خود رنجاند؟
۲- رفتار شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی در طول سالهای حاکمیت دوم خرداد و اصلاح طلبان نشان داده که وی از یک شناخت جامع و بینش عمیق نسبت به جریان همراه با خاتمی برخوردار بوده است که اگر چنین نبود دو سال پس از حاکمیت دوم خرداد، در تیر ماه ۱۳۷۸ در حادثه کوی دانشگاه از امضاکنندگان آن نامه مشهور شجاعانه و عتاب آلود فرماندهان سپاه به خاتمی نمی بودند که حداقل می توانستند مثل برخی از فرماندهان سکوت اختیار کنند. یا در سال پایانی دولت خاتمی در سال ۱۳۸۳ زمانی که خاتمی به پشتوانه فکری و ترغیب ها و تشویق های افرادی همچون مرحوم هاشمی ساز حاکمیت دوگانه را با دادن لایحه دوقلوی به مجلس کوک می کردند و هجمه سنگینی را بر نظام وارد کردند، مجددا شهید سلیمانی در صف اول مخالفان این جریان فاسد قرار نمی گرفتند و از امضا کنندگان نامه دوم به رئیس دولت اصلاحات نمی شدند.
۳- فرض بر اینکه شهید سلیمانی نگران دخالت های سپاه و خطر دو دستگی در انتخابات ۱۳۷۶ بودند، آیا می توان پذیرفت سلیمانی که نفسش به نفس رهبر حکیم انقلاب بند بود، بجای انتقال گلایه خود از رفتار انتخاباتی سپاه به رهبر انقلاب، برای علاج موضوع دست به دامان مرحوم هاشمی شوند که به یقین مراتبی پایین تر از رهبری در نزد سپاه داشتند؟ چرا حاج قاسم این گلایه و انتقاد را به رهبری انتقال ندادند و علاج این مشکل را از کسی که فرمانده و امر کننده به سپاه بودند، نخواستند؟ اگر انتشار دهندگان این پیام بدنبال این هستند که در مقام پاسخ بگویند چون قرابت هم استانی بودن و ارتباط گذشته شهید سلیمانی با مرحوم هاشمی ایشان را به این مسیر سوق داد، باید گفت؛ خب چرا دو سال پس استقرار دولت خاتمی و آن حمایت های بی شائبه ای که مرحوم هاشمی از دولت خاتمی داشتند، شهید سلیمانی برای امضای آن نامه مشهور فرماندهان سپاه که موجبات عصبانیت خاتمی، اصلاح طلبان و مرحوم هاشمی را فراهم نموده بود، سراغ آقای هاشمی نرفتند و از وی کسب تکلیف نکردند تا آن نامه را امضا نکنند؟
اما چرا در این مقطع اصلاح طلبان دست به انتشار چنین خاطره ای از مرحوم هاشمی زده اند و چه هدفی را دنبال می کنند؟
اصلاح طلبانی که همواره حیات سیاسی خود را در دوقطبی سازی می بینند اکنون با یک چالش جدی مواجه هستند. از یک سو دوقطبی هایی که در انتخابات ۹۲ و ۹۶ جواب می داد اکنون دیگر کارکرد خود را از دست داده است. دیگر نمی توان با برچسب دیوارکشی به آیت الله رئیسی، اتهام رفتار گاز انبری به قالیباف و دهها شعار ساختار شکنانه دیگر، رقیب را از صحنه دور کرد و با دروغ و تزویر رفتار انتخاباتی مردم را مدیریت کرد. الان دیگر نه دوگانه صلح- جنگ وجود دارد تا مردم با ترس از جنگ به دامان صلح طلبان ذلت آفرین بروند و نه برجامی که هم سفره زندگی مردم را رونق دهد و نه چرخ سانتریفیوژها را بچرخاند. امروز دیگر تشت رسوایی برجام باوران بر زمین افتاده و مردم می بینند هم سفره آنها کوچک شده و هم چرخ سانتریفیوژها از کار افتاده و اگر هم این مقدار در ماههای اخیر وضعیت هسته ای شتاب گرفته، فقط و فقط به جهت پافشاری رهبری معظم انقلاب بر تبنیه غرب عهد شکن و همت مجلس انقلابی در ارائه یک طرح راهبردی بوده است.
در چنین شرایطی که دست اصلاح طلبان خالی است طبیعی است که آنها با بیان یک سری خاطرات خاک خورده، مشوّش و بی ارزش، بدنبال دوقطبی سازی جدیدی می روند تا سپاهی که با تیز بینی خط توطئه آنها را در این دوره از انتخابات رصد کرده و در صدد خنثی کردن آن برآمده است را درگیر یک دو قطبی کاذب در انتخابات کنند.
آنچه در این خاطره گویی به نقل از مرحوم هاشمی وجود دارد و برای اصلاح طلبان اهمیت دارد نه نقل سخن از این شهید بزرگوار است که اگر چنین بود هفته گذشته چنان سخنان گزافی از زبان وزیر خارجه در گفتگوهای تاریخ شفاهی دولت روحانی در نقد نگاه میدانی حاج قاسم را منتشر نمی کردند. برای اصلاح طلبان مهم این است که به هر شکلی یک دوقطبی که بتواند در انتخابات برای آنها نتیجه بدهد را طراحی و اجرا کنند.
در چنین شرایطی که دست اصلاح طلبان خالی است طبیعی است که آنها با بیان یک سری خاطرات خاک خورده، مشوّش و بی ارزش، بدنبال دوقطبی سازی جدیدی می روند تا سپاهی که با تیز بینی خط توطئه آنها را در این دوره از انتخابات رصد کرده و در صدد خنثی کردن آن برآمده است را درگیر یک دو قطبی کاذب در انتخابات کنند.
اصلاح طلبان معتقدند در این دوره، به دو شوک انتخاباتی برای حضور مردم و رای به آنها وجود دارد. یکی شوک سیاسی است که ممکن است با طراحی دخالت در انتخابات نهادهای انقلابی و هجمه به شورای نگهبان در رد صلاحیت ها، شکل بگیرد و شوک اقتصادی که خیلی به آن امید بسته اند به نتیجه موقتی، کوتاه مدت و گدایی از غرب در مذاکرات «وین» است تا هم به مردم بگویند از آن آفتاب تابان کور سویی نمایان شده و امیدوار به برجام خاموش و بی فروغ باشید، هم تنها گروهی که می تواند در چنین شرایطی نجات دهنده شما باشد، ما اصلاح طلبان هستیم.
در همین راستا، شاهد یکسری حرکات و رفتار ها از «آشنا» مشاور مستعفی روحانی و «ظریف» وزیر خارجه گرفته تا شخص روحانی در روزهای گذشته در روایتگری غلط از درصد تحریم ها بودیم تا به دو قطبی انتخاباتی آنها کمک کند. سناریویی که از چند روز پیش با هدایت وزارت خارجه شروع شده و رسانههای دولتی مرتب دارند به آن ضریب می دهند. آشنا توییت می کند و روحانی در جلسه هیات دولت از آن رونمایی می کند. قطعا از این پس، این موضوع محور و تیتر هر روز رسانههای دولتی می شود تا برای تثبیت آخرین قدم دو قطبی گام موثر تری برداشته شود و کاندیدای آنها را برای ورود به انتخابات آماده کند.
آنها در این توئیت ها و اظهار نظرها، مکرر این سخن ناصواب را تکرار می کنند که تحریمهای برجامی ۹۵ درصد کل تحریمها است و همین الان میتوانیم توافق کنیم. این یعنی بخاطر ۵ درصد یا به تعبیر دیگر، تعدادی تحریم کم اهمیت!! نباید این ۹۵ درصد را به هم بزنیم. افکار عمومی هم قاعدتا خواهند گفت ما آن ۵ درصد تحریم را تحمل می کنیم و بذارید این ۹۵ درصد تحریم برداشته شود و با آمریکا لجبازی نکنید!! پایین آمدن دستوری و پول پاشی قیمت ارز و سکه هم فضای روانی را فراهم میکند تا آقای روحانی مارش پیروزی را سربدهد!
این در حالی است که تقریبا هیچیک از دستورات صریح رهبرمعظم انقلاب که بارها به عنوان سیاست قطعی نظام علنا مورد تاکید قرار گرفته بود وغیر قابل تخطی است، اجرا نشده است. آمریکا دنبال این است که هر چه سریعتر عضو برجام شود و مکانیسم ماشه را فعال کند. تحریمهای اصلی اقتصادی ایران مثل نفتی، بیمه، حمل و نقل، پولی و بانکی عمدتا معطل امضای رییس جمهور امریکا خواهد بود تا در فواصل ۴ ماه و ۶ ماه موقتا تحریمها را کند. این یعنی علاوه بر اینکه کل اقتصاد ایران آویزان تصمیمات ۴ ماه یک بار بایدن خواهد شد، از این تمدید، براحتی به عنوان ابراز فشار هم استفاده خواهند کرد.
در واقع مرحله بعدی سناریوی انتخاباتی دولت و اصلاح طلبان بعد از درز دادن عمدی فایل ظریف و امید آفرینی های واهی، این خواهد بود که مسوول تیم مذاکره کننده «وین» پیروزی های خودشان را جار خواهند زد و هر آن کس که در مقابل این جار زدن های دروغین ایستادگی کند را با برچسب مخالفان رفع تحریم ها به باد انتقاد خواهند گرفت و دو قطبی مخالف و موافق میعشت مردم را تا روز انتخابات دنبال خواهند کرد.