به گزارش حلقه وصل، محسن مهدیان، فعال رسانهای در کانال تلگرامی خود نوشت: فارغ از اینکه خوشحالم یا ناراحت؛ پایان اصلاح طلبی مدتهاست رقم خورده است. حتی اگر در انتخابات نامزد اصلاح طلبان رای بیاورد، باز هم تمام شدند. اساسا عرصه انتخابات بروز وظهور برندها و متاسفانه جنگ در زمین دوقطبی هاست و حیات و ممات یک جریان سیاسی الزاما کار به رای وصندوق ندارد.
اما چرا پایان اصلاح طلبی؟!
هرجریان اجتماعی را با 3 شاخص ارزیابی می کنند.
یکم. بزرگان و نخبگان جریانی. دوم گفتمان فکری و سوم پایگاه اجتماعی.
و اما اصلاحات در هر سه به اضمحلال رسیده است.
یکم رهبران جریانی.
رهبران اصلاحات یکی خانه نشین و یکی در تحریم، یکی حصر و یکی فراری، یکی افسرده و یکی در زندان است. .... مهمتر اینکه اجازه جولان به نسل جوان و جدید اصلاحات ندادند و امروز جامعه سیاسی، هیچ جوان اصلاح طلبی را به عنوان خواص وبزرگ اصلاحات نمی شناسند. اصولگرایی با همه ضعف هایش که آنهم وضعش خیلی بهتر از اصلاح طلبی نیست در این حوزه موفق بوده است.
دوم گفتمان فکری.
گفتمان اصلاحات، آزادی و جامعه مدنی و تساهل وتسامح و ... است. این در حالی است که این گفتمان سالهاست تمام شده است و جریان اصلاحات نتوانسته است خود را به جهت گفتمانی بروز کند. گفتمان هرجریانی باید در نسبت با زمانه جامعه و مردم باشد. دوران و زمانه امروز، عدالت خواهی و مبارزه با فساد و کارآمدی و شفافیت و غیره است و اصلاحات در این حوزه هیچ حرفی برای گفتن ندارد. روزگاری سعیدحجاریان که این قحطی گفتمانی را متوجه شده بود، پیشنهاد عدالتخواهی را به عنوان گفتمان جایگزین داد که آنهم روی زمین ماند. چون اساسا این شعار برای اصلاحات عاریتی است و نچسب.
سوم و مهمتر پایگاه اجتماعی.
مهمترین برگ برنده جریان اصلاحات پایگاه اجتماعی گسترده اش بود. اصلاح طلبان همواره در ردای اپوزوسیون از منتقد تا مخالف و ضدانقلاب را ذیل پرچم خود حفظ می کرد. از آرای سبز و بنفش تاآرای خاموش(قهرکرده ها) و تا آرای سیاه(ضدانقلاب). حتا زمانی که قدرت سیاسی داشت بازهم نقش اپوزسیون می گرفت چون حیاتش به چنین نقشی بود. اما این همه از صدقه سر انحصار رسانه ای بود. عصر شبکه و شبکه های اجتماعی این انحصار را شکست و اصلاحات شفاف شد. ضدانقلاب سفره خودش را از اصلاحات جدا کرد و مشغول یارگیری است؛ و اصلاح طلبی ماند میانه میدان. باید تکلیف خودش را روشن می کرد؛ یا ضدانقلاب و یا انقلابی. این تعیین تکلیف سخت بود و اولین ثمره اش ریزش پایگاه و چندپاره شدنش بود که اتفاق افتاد. اصلاحات ناخواسته در عصر شبکه گرفتار خالص سازی شد و جریانی که حیثیتش را از عدم شفافیت گرفته بود مضمحل و پایگاه اجتماعی گسسته شد.
درباره پایان اصولگرایی نیز خواهم نوشت.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.