
من از سال 76 که استارت کاروانها زده شد، در این امر و در منطقه فتحالمبین خدمت میکردم. مدت زمانی که گذشت، بچههای بوشهر به آنجا آمدند و برای شهدای خودشان یادمانی ساختند. سردار افشار ما را به بنیاد حفظ آثار خوزستان معرفی کرد و شمال خوزستان تحویل من شد. ما شروع کردیم به جمعآوری ادوات جنگی از منطقه فکه و چند تانک آوردیم و یادمان را درست کردیم و با بچههای بوشهر مرتبط شدیم. بعد از یادمان فتحالمبین، مسئولیت فکه را به من دادند. تا وقتی که سردار باقرزاده مسئولیت بنیاد حفظ آثار را به عهده گرفتند و دستور دادند که به یادمان شهدای هویزه منتقل شوم و از سال 84 تا همین امروز در خدمت دوستان هستم. البته همزمان یادمان فکه را هم تا حدود دو سال اداره میکردم.
وقتی نیروها و کاروانها به صورت خودجوش میآمدند، یک سری معایب داشت و یک سری محاسن. محاسنش این بود که افراد بدون هیچ چشمداشتی خدمت میکردند و البته یک سری ناهماهنگیها و کمبودهایی هم بود. البته الان هم در بحث کاروانها یک سری کمبودهایی هست که برمیگردد به کمکهای ارگانها و دولت. به نظر من راهیان نور بهترین و کمخرجترین کار فرهنگی است. الان کشورها کار فرهنگیشان را علیه ما خیلی قشنگ با بودجههای هنگفت انجام میدهند ولی ما در زمینه راهیان نور که نسل سومی و جوانان با اشتیاق میخواهد بیاید، کمبودهایی وجود دارد. اگر بحث غذا، ایاب ذهاب و اسکان حل بشود، جمعیت بیشتری استقبال میکند.
در گذشته کاروانها حتی غذایشان و نان مصرفیشان را هم از شهرهای خودشان میآوردند و بعدها تدبیر کردند که هیچکس حق ندارد آذوقهاش را از شهر خود بیاورد و باید از همان شهری که میخواهد مستقر بشود تهیه کند تا کمکی به بعضی از شهرهایی باشد که از نظر اقتصادی ضعیف هستند. ما در یادمان شهدای هویزه حدود چهار سال پیش یک بازارچه برای بومیها احداث کردیم چون آدمهای فقیری از نظر مالی وجود داشتند که باید از این طریق، بهره مالی میبردند. حدود 120 خانوار از مردم روستاهای اطراف یادمان را با تدبیر خاصی و با هماهنگی فرمانداری و سپاه منطقه در بازارچه محلی مستقر کردیم تا درآمدزایی داشته باشد. همچنین یک آشپزخانهای احداث کردیم تا غذای گرم به کاروانها بدهیم. الحمدلله استقبال خیلی خوبی از این کار شد.
در بحث راهیان نور الحمدلله کار خوب پیش میرود ولی از نظر ظرفیتهای موجود، بیشتر از این میشود کار کرد. ما الان در طول سال به جز چهار ماه سال که هوا گرم است به خاطر داشتن خوابگاه، زائر داریم. البته دستگاههای خنککننده هم نصب کردیم اما در آن چهار ماهی که کاروان نمیآید، ما بازسازی را شروع میکنیم. ولی اگر بودجهای باشد که بتوانیم کتابی چاپ کنیم، سیدیای آماده کنیم یا بسته فرهنگی آماده کنیم، به نظر من بیشتر میتوانیم از ظرفیتهای زائران استفاده کنیم.
وقتش زائران محوددو است و با توجه به گستردگی و عزمت رشادت سید حسین علمالهدی و یارانش نمیتوانند از همه بخشهای فرهنگی این یادمان استفاده کنند هم مشخص هست ولی اگر یک بسته فرهنگی تحویل زائر بدهیم که سر فرصت آن را مطالعه کند، بسیار سودمند است.
به نظر من با توجه به دغدغههای فرهنگی حضرت آقا، راهیان نور بهترین عاملی است که بتوانیم به جوان نسل سوم و چهارم، دفاع مقدس را بشناسانیم. هنوز خیلیها نتوانستهاند به این مناطق بیایند که اگر برنامهریزی مناسبی صورت بگیرد، تا همه بتوانند استفاده کنند، بسیار عالی است.