به گزارش حلقه وصل، علیرضا کمیلی طی یادداشتی که در کانال تلگرامی ربالناس منتشر شد به بررسی آسیبهای فعالان فرهنگی پرداخت.
خیلی وقت است که با گروههای مختلف مردمی که به اسم فعال فرهنگی شناخته می شوند می نشینم. چند نکته برایم خیلی عجیب است که در اکثر آنان مشهود است :
۱. لایه فکری در کارشان خیلی ضعیف است یا اصلا نیست و عملگرایانه به همه چیز می نگرند حال آنکه بینش است که جهت گیری کار را مشخص می کند و کار بدون عمق چه بسا که به تقویت تجدد یا تحجر کمک کند ولو فاعل آن نداند!
۲. در بسیاری امور وارد شده اند که شناخت کافی از آن عرصه ندارند و عجیب تر اینکه احساس نیاز به دانش بیشتر را نیز حس نمی کنند. واقعا جالب است که مدتها در کاری بوده اند ولی به ابعاد آن اصلا اشراف ندارند! این یعنی احتمالا حاکمیت نوعی جهل مرکب!
۳.از روشهای تحقق، اطلاع کافی ندارند و مسیر رسیدن به اهداف شان، خیلی بسیط و بدون پیچیدگی و نوآوری است. فرایندهایی که گاها بدون آنها هدفی محقق نمی شود را که اصلا نمی بینند و جزئی نگری حاکم است.
۴. در مقام تحقق عملی هم بشدت ضعف مدیریتی مشهود است. گاهی ایده ها هم خوب بوده ولی در دل کار به همین دلیل چیزی بیرون نیامده است. مساله رشد نیروها، زمان صحیح واسپاری کار به آنها، ایجاد زمینه تجربهاندوزی تدریجی نیرو و... که در رویکرد تربیتی باید توسط مدیر مجموعه مد نظر باشد هم نوعا وجود ندارد.
۵.شیوه دور هم جمع شدن که کاری سخت است را نیاموخته اند و بلافاصله پس از یک حس مشترک، می خواهند وارد اقدامات عملی جمعی میدانی شوند بدون آنکه به لوازم تشکیل یک جمع منسجم توجه داشته باشند.
۶. برنامه ریزی را از ارایه ایده شروع می کنند قبل از آنکه مراحل توصیف دقیق عرصه و تحلیل و بررسی آن و راهکارهای محتمل و از همه مهمتر نسبت آن راهکارها با توان جمع خودشان را بسنجند!
۷. کارهای بزرگ و صوری را بر کارهای کوچک ولی موثر ترجیح می دهند! همه به دنبال همه کار هستند و کسی به دنبال محدودسازی و معین سازی اقدامات خود نیست
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.