به گزارش حلقه وصل، این روزها فضایمجازی مثل آینهای تمام نما اشتباهات، نقصانها و حتی نقاط قوت در برنامهسازی، سریالسازی، فیلمسازی و حتی اتفاقات خارج از چارچوب و خط قرمزی نمایشهای تئاتر را به ما نشان میدهد. وقتی دو بازیگر سرشناس روی صحنه تئاتر از دیالوگهای جنسی استفاده میکنند. آنقدر صحنه، مستهجن و سخیف است که نمیتوان آن را با خانواده دید.
این نکته به ذهن میرسد کدام مسئول و ناظر به چنین نمایشهای تئاتری مجوز دادهاند و حالا هم روزهایی را پیشرو خواهیم داشت که سالنهای تئاتر دوباره بازگشایی میشوند و نمایشها از سر گرفته خواهد شد؛ حتماً با این رویکرد و روندِ کنونی، دوباره شاهدِ چنین دیالوگها، صحنهها و حتی پررنگ شدنِ حضور سلبریتیها و تئاترهای لاکچری خواهیم بود.
اگر تئاتر را از همین رهایی، نجات دهیم و یک مقداری به فکرِ تماشاگر، خانواده و خوراک مسمومی باشیم که به شکل مستقیم و صریحتری نسبت به دیگر مدیومها و آثار نمایشی به تماشاگر، خانواده و در مجموع جامعه، خورانده میشود.
شاید بسیاری بگویند که این نمایشِ پخش شده، چند سال قبل روی صحنه رفته اما تا قبل از کرونا هم در گوشه گوشه تماشاخانهها و سالنهای نمایش تحت عنوان تئاترهای آزاد و لاکچری فعالیت میکردند که به مرور شاهدِ این افسارگسیختگیها بودهایم و فقط باید منتظرِ پخش تیکههای خارج از عرف آن آثار باشیم تا همگان با عنصرِ ابتذال و رفتارهای سخیف و خارج از چارچوب و عرفِ تئاتریها که مدتها پیش بسیاری از دلسوزان و دغدغهمندان زنگِ خطرش را به صدا درآوردند به وضوح مواجه میشوند.
امروز هیچ اتفاقی پوشیده نمیماند؛ چون رسانههای نوین و شبکههای اجتماعی نمیگذارند چیزی در پشت پرده بماند. حتی وقتی دو بازیگر سرشناس میخواهند روی صحنه تئاتر، هنرنماییشان را به رخ بکشند، برای همدیگر دلبری میکنند. همان نمایشی که مردِ در آسایشگاه از خانم دکتر میخواهد او را بکُشد!! با دیدنِ این صحنهها و پخش گستردهاش در فضایمجازی این سوال پیش می آید که آیا تئاتر به حیاط خلوتِ دشمن تبدیل شده است؟
متأسفانه این دست ابتذالها و رفتارهای سخیفِ در نمایشهای تئاتر نشان میدهد که مسئولان امر آنطور که باید و شاید، نظارتی بر تئاتر و تئاتریها ندارند. چه وضعیت معیشتی و اقتصادی و چه وضعیت نمایشهایی که میتواند فرهنگ غنی را رواج و نمایشهایی که میتواند انحراف و افسارگسیختگی را گسترش دهد!!
متأسفانه این باور در برخی از مسئولان امر هنوز وجود دارد که تئاتر مخاطب و تماشاگر ندارد و مردم استقبال نمیکنند؛ اما شاید نمیدانند که هیچ چیز از فضای مجازی دور نمیماند؛ حتی آنهایی که وضعیت اقتصادیشان به گونهای است بلیتهای گرانِ برخی از تئاترهای معروف را خریداری کنند و با خانوادهشان پایِ تماشای این نمایشها بنشینند. یا یک رفتار خودآگاهانه و تعمدی است که این ولنگاریها را برای مردم عادی کنند!
البته سینما و شبکه نمایشخانگی هم وضعیتِ خوبی ندارد؛ به هر حال زودتر به چشم میآیند و حتی میتوان در این نمایشهای تصویری ضبط شده جلوی اتفاقات خارج از عرف را گرفت اما اینجا در صحنه تئاتر که همهچیز به لحظه و زنده اتفاق میافتد باید ناظرین و دستاندرکاران امر هوشیارتر باشند. این مراقبت باید از دریچه اشراف مناسب بر اهالی تئاتر و هنر تئاتر پیش برود، مشکلی که این قشر از آن رنج میبرند حضور افرادِ بیگانه در عرصه مدیریت بر تئاتر است.
چه آنهایی که راهِ حضور پررنگ سلبریتیها و ساخت کارهای لاکچری را باز کردند! متأسفانه قبل از شیوع کرونا، بلیت گران و سالنهای خوب و حتی دکورهای گزافِ برخی هتلها به تئاترهایی اختصاص پیدا میکرد که فقط شمال شهریها میتوانستند تماشاگرش باشند. آنجا هم ماجرای دستمزدها و دکورهای گزاف و سخیفانگاری در نمایشنامهنویسی و اجرای پرمسئله سلبریتیهای روی صحنه، این نکته را به یادآوری کند وزارت ارشاد نسبت به نمایشهای صحنهای بیتفاوت است.
این بیتفاوتی اجازه میدهد هرکاری میخواهند روی صحنه بکنند؛ کارهایی که در سینما و تلویزیون دچار ممیزی میشوند. از جمله رقصیدن مرد و زن، صحنه تجاوز و دیالوگهای +18؛ اما در تئاتر همه این اتفاقات با حرکت نشان داده شده و آرام آرام توسط فضایمجازی در سطحِ گستردهای وایرال میشوند. نمایشهایی که درجهبندی سنی هم ندارند و حتی کودکان و نوجوانان نظارهگر بودهاند.
وقتی با برخی از مسئولان ارشاد صحبت میکنیم استدلالشان این است تئاتر مخاطب ندارد و حوزه بیخطری است. از این روز چشمانشان را روی خیلی از ولنگاریها میبندند و ترجیح میدهند با آنها کاری نداشته باشند. البته روی نظارت بر سریالها و برنامههای تلویزیون و حتی در جریان ساخت فیلمهای سینمایی خصوصاً سریالهای نمایشخانگی آنطور که باید و شاید درست عمل نکردند! اما این ضعف بیشتر روی بسیاری از تئاترهایی که روی صحنه رفتند و احتمالاً در روزهای آینده به صحنه تئاتر برگردند، بیشتر به چشم میآید.
متأسفانه بارها شاهد روابط آزاد زن و مرد و دختر و پسر روی صحنه بودهایم و مسائل جنسی که بارها از طریق دیالوگ و حتی حرکتِ بدن هنرمندان در تئاتر افتاده است. هیچ منعی برای نمایش همجنسگرایی و زنان بدکاره در نمایشهای ایرانی وجود نداشته و حتی نمادهای سیاسی و نمایشهای تند سیاسی را به روی صحنه بردند. نمایشهایی هم در این بین روی صحنه رفتند که نمایهای ضدمذهب و دین از خودشان نشان دادند و به صراحت به مسائل اعتقادی، ارزشی و سیاسی ایران اسلامی حمله کردند.
مُد شدن تئاترهای لاکچری یکی از اتفاقات دیگری است که بسیاری از دغدغهمندان حوزه تئاتر از خیلی وقتِ پیش زنگ خطرش را به صدا درآوردند. به این واسطه تئاتر مضحکه یکسری سلبریتی و تهیهکنندهای میشود که مثل برخی از آثار سینمایی کمکیفیت و اصطلاحاً بفروش، این مسیر را طی کنند. فقط فروش و دیده شدن به هر قیمتی برایشان اهمیت دارد. به همین خاطر تئاتر را وارد هتلها کردند و حضور سلبریتیها و حتی افرادِ بیگانه با تئاتر پررنگ شد.
کرونا آمد و این تئاترهای لاکچری را برای مدتی تعطیل کرد اما معلوم نیست در بازگشتِ دوباره این رویکرد ادامهدار باشد یا خیر. چراغ سبزهایی زودتر روشن شده و حتی یکی از سردمداران این عرصه چندی پیش در برنامه تلویزیونی هم حضورِ پرطمطراقی داشت و شاید در راستای احیای این رویه باشد. معمولاً در این نوع تئاترهای پرزرق و برقِ متکی بر سلبریتی هم هرچه میخواهند بگویند؛ هم تئاتر را از اصالت هنری غنی و با تمدن بیندازند و هم مخاطب را با بمبارانی از ولنگاری روبرو کنند.
جریان خزندهای که به جز اشرافیگری و تجمل و فرهنگ غلط و منحرفانه، محتوایی برای مخاطب ندارد. به بهانه اقتباس از فیلمهای سینمایی و اینکه میخواهند تئاتر را حرفهای برگزار کنند به ارزشها و اصالتهای این هنر غنی ایرانی تجاوز میکنند و هر صحنه (رقصِ خانم بازیگر با دامنِ کوتاه) و دیالوگی که نباید به خُرد تماشاگران داده میشود.
برای برون رفت از این وضعیت، باید از کارگردانها، بازیگران و نویسندگانی استفاده کنیم که دغدغه ارزش و ارزشمندی فرهنگ و تمدن ایرانی را دارند نه دغدغهمندی اعتلای فرهنگ و سبک زندگی غربی! متأسفانه در تئاتر، نازلترین سالنها و امکانات را در اختیار این قشر قرار میدهند. حتی میتوان در برگزاری جشنوارههای تئاترهای دفاعمقدس و نمایشهای آیینی این تفاوتها را دید.
البته وقتی سرچشمه این آموزشها و پرورشها راهی اشتباه را در پیش گرفته به مسیری آلوده و گلآلود ختم میشوند. چون همه ذهن و تفکرِ سازندگان و مدیران و دستاندرکاران این عرصه یا به قولی بدنه اصلی اهالی تئاترِ کنونی، بیشتر از نمایشنامههای ایرانی توجهشان به نمایشنامهها و نمایشهای غربی است. همان معضلی که گریبانِ تلویزیون در برنامهسازی و مسابقهسازی، سریالسازی شبکه نمایشخانگی و برخی سینماگر را گرفته که از دنیای غرب کپیبرداری محض کنند.