
بیشک در جامعه اسلامی یکی از ارکان رشد و اصلاح، انتقاد و نقدپذیری است. اگر جامعهای در مسیر پیشرفت باشد، به بالندگی خود بیاندیشد و آزادی بیان را ممشا و روش خود قرار دهد بینیاز از نقد نخواهد بود؛ اما در اسلام و میان مسلمانان، آنچه فرهنگ نقد کردن را اسلوبی دیگر میبخشد وجود مشی برادرانه و خیرخواهانه است؛ لذا نقد کردن یکی از مولفههای سبک زندگی اسلامی است که در نحوه پیاده شدن با سبک زندگی لیبرال و غیر اسلامی تمایز دارد. اگر مردم و نهادهای مسئول بدون در نظر گرفتن اخوت ایمانی و طلب خیر و صلاح، به یکدیگر بتازند آنچه در نتیجه کار، حاصل میشود به نفع جامعه و در جهت تحقق تمدن اسلامی نخواهد بود؛ چرا که به افتراق و گسست ارکان و اعضای جامعه و دوری قلبها و اندیشهها منجر میشود. در این میان تابآوری و سعه صدر مردم و مسئولان نسبت به هم باید در شأن یک مسئول و شهروند مسلمان باشد که جاذبه حداکثری و دافعه حداقلی را میطلبد. رهبر حکیم انقلاب هم در دیدار با اعضای ستاد ملی کرونا به روش اسلامی و قرآنی نقادی اشاره کردند و افزودند: باید حرمت رؤسای سه قوه و مسئولان کشور که در عرصه خدمترسانی به مردم هستند، حفظ شود؛ اما قرآن کریم برای تبیین مطلب و ارشاد مومنان به فرهنگ نقد اصیل چند مولفه اساسی را مطرح میکند که در توصیههای رهبر انقلاب هم به چشم میخورد. اینک به چندیک از آنها میپردازیم.
نخست اینکه نقدهای قرآنی غالبا با لحنی محترمانه و همراه با خیرخواهی است. در آیه دوم سوره صف بعد از خطاب پر احترام «یاایها الذین آمنوا» از عدم تطابق زبان و عمل گله میشود، در حالی که از سوی برخی مومنان، خلف وعده و گناه زشتی انجام شده است! رهبری نیز انتقاد را عملی دلسوزانه میداند و میفرماید: «انتقاد برای اصلاح، لازم است، انتقاد یک عمل دوستانه است، عمل خصمانه نیست.»15/6/97
ویژگی بعدی نقدهای قرآنی سوالی بودن آنهاست. اینکه استفهامی تنبیهی در آنها نهفته است و طرف مقابل را به فکر وامیدارد. چنین رویکردی دلالت بر این دارد که خداوند، وجود وجدان و درک انسانی را در فهم مطلب، پیش فرض میگیرد و در ابتدا افراد را با ندای وجدانشان مواجه میکند تا پیش از هر کلام دیگری، مسیر انحراف انتقاد شوندگان اصلاح شود. آیه پیش گفته و آیه149 سوره صافات که در خطاب به مشرکان، میفرماید: «فاستفتهم الربک البنات و لهم البنون»؛ از آنان بپرس که خدا دختر دارد و آنان پسر، از این قبیل هستند.
شاخص سوم، نقد منصفانه است که در آیات قرآن به کرات به کلماتی دال بر آن برخورد میکنیم. رهبر وارسته و قرآنی انقلاب، درباره نمونه قرآنی آن میفرماید: «از افراط و تفریط در بیان بپرهیزید. شما ملاحظه کنید در قرآن، وقتی درباره مثلاً فرض کنید کفّار و مخالفین پیغمبر یک مطلبی را بیان میکند، بعد میگوید: وَلکنَّ اَکثَرَهُم یَجهَلون؛ نمیگوید «ولکنّهم یجهلون»، میگوید: اَکثَرَهُم یَجهَلون، یعنی یک عدّهای هم در بینشان هستند که محکوم به این حکم نیستند. این جور نباشد که شما به طور قاطع یک مجموعه را نفی کنید یا اِشکالی بر آنها وارد کنید؛ در حالی که ممکن است بعضی از اینها مشمول این اِشکال شماها نباشند.»1/3/98
چهارمین ویژگی، انتقاد از روی علم و قطع یقینی است نه احتمال و شاید که قرآن کریم میفرماید: «وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ»(اسراء36) و خداوند برای اینکه نشان دهد خود نیز از این قاعده پیروی میکند میفرماید: «وَ إِنَّ کَثِیرًا لَّیُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِم بِغَیْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِینَ»(انعام119) یعنی منِ خدا هم با علم به ستمگران این حرف را میزنم. رهبری میفرمایند: «انتقادهایی از برخی دستگاهها شد. بلاشک برخی از این انتقادها وارد است، من هم، هم عقیده هستم؛ منتها در عالم نظر و تأمل، خیلی کارها را انسان فکر میکند، به ذهن انسان میرسد؛ اما در مقام عمل، کار به آن آسانی نیست؛ وقتی وارد میدان عمل میشوید، موانع گوناگونی در برابر آرزوها و خواستها و تشخیصهای انسان پیش میآید. خب، موانع را باید برطرف کرد؛ اما عبور از همه موانع هم آسان نیست؛ گاهی هم زمانبر است؛ به این هم باید توجه باشد.»19/5/90
پنجمین شاخصه قرآنی را هم شخص رهبر معظم انقلاب با استناد به آیه102 سوره توبه مطرح میفرمایند: «این دستگاههایی هم که مورد انتقاد قرار میگیرند، خب کارهای خوب هم دارند، آن کارهای خوب را هم باید گفت. کارهای مثبت را باید دید، کارهای منفی را هم باید دید؛ اینجور نباشد که ما همه کارهای منفی را ببینیم. دولت، هم کارهای مثبت دارد، هم مشکلاتی دارد؛ مجلس همینجور، قوّه قضائیّه همینجور، دستگاههای گوناگون همینجور؛ همهمان اینجور هستیم که یک چیزهای مثبتی داریم؛ خَلَطوا عَمَلًا صالِحًا وَ ءاخَرَ سَیِّـئًا عَسَی اللهُ اَن یَتوبَ عَلَیهِم، این خَلط عمل صالح و سیّئه، یک چیزی است که در همه وجود دارد، در همهجا وجود دارد. ما اگر عمل سیّئه را ذکر میکنیم، عمل صالح را هم ذکر کنیم؛ این موجب میشود که مردم، هم متوجّه بشوند که اینجا اشکال دارد، هم این موجب نشود که بکلّی مأیوس بشوند و بگویند: آقا! همه چیز از دست رفت؛ این[طور] نباید باشد. کارهای خوب هست، کارهای بد هم هست؛ همه را باید انسان ببیند و بگوید.»15/6/97
شاخص ششم در لزوم حفظ منطق و ادبیات مجادله و نقادی است. اینکه احساسات، به نام ایمان بر عقل مومن غلبه نکند و به هتاکی و لجن پراکنی نینجامد. فرمود: «وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ» (انعام، 108) حضرت آقا هم به طرد فحاشی و منطقگریزی در نقد اشاره میکنند و میفرمایند: «نقد منصفانه و نقد مسئولانه، نه نقد همراه با فحّاشی و تهمت. نقد و نقدپذیری واجب است، تهمت و لجنپراکنی حرام است؛ نقد با تهمتزنی فرق میکند، با لجنپراکنی فرق میکند، با تکرار حرف دشمن فرق میکند؛ نقد باید منصفانه باشد، باید عاقلانه باشد، باید مسئولانه باشد. سیاهنمایی هنر نیست.»6/10/96