حلقه وصل: حجتالاسلام مهدی میرباقری/
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» (توبه، 119)، شاید معنای دقیق و کامل همراهی با نبی اکرم و اهل بیت همراهی در طرح عظیمی است که وجود مقدسشان برای هدایت عوالم دارد. تمام قوای ما باید همراه وجود مقدس حضرت حرکت بکنند و قلب و فکر و تمام قوای ما هیچ مقاومتی در مقابل آنها نداشته و تبعیت محض داشته باشند. این برنامه عظیمی که حضرت دارند، نه اخلاقمحور و نه شریعتمحور بلکه ولایتمحور است؛ یعنی هم اخلاق و هم شریعت بر مدار ولایت تفسیر میشوند. اینکه گفته میشود با وجود مقدس نبی اکرم(ص) باشید و با همراهی ایشان حرکت کنید معنایش این است که با طرح دیگران نباشید مواظب باشید در درون آن طرح و آن برنامه مقابل عمل نکنید؛ زیرا در مقابل این طرح یک طرح دیگری وجود دارد که بر محور ائمه جور و ولات باطل و طاغوت است که آنجا هم اخلاق، تابع اخلاق ولات است و آنجا هم قوانین و شرایع، تابع روحیات ائمه نار هستند؛ یعنی در جبهه باطل هم محوریت با ولایت باطل است که «وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ» (بقره، 257) اخلاق و رفتار و افکار پیروانشان و نیز همدلیها و همکاریها و همفکریهایشان ظلمانی میشود. تمام اینها قواعد و مناسکی دارد که در بستر ولایت ائمه نار واقع میشود؛ یعنی جبهه مقابل هم دنبال این است که مدیریت و راهبری خودش را به جبهه مومنین تسری بدهد و حاضر نیست که در یک محدوده عمل بکند و کاری با جبهه مومنین نداشته باشد و اگر جایی دعوت به همکاری کرده و به حضرت عرض میکردند: شما یک مدت بتهای ما را بپرستید و ما خدای شما را میپرستیم، یک فریب بود، چون اگر وجود مقدس نبیاکرم(ص) یک لحظه هم بت میپرستید آنها غالب شده بودند و بتپرستی واقع شده بود.
اینهایی که بحث میکنند از اینکه نزاع را کنار بگذارید، این یک فریب است که میخواهند شما در راه خدا نجنگید؛ بلکه در راه شیطان بجنگید تا آنها غالب شوند. آنها همین را میخواهند که شما نسبت به خدا و اله خودتان تعصب نداشته باشید و دفاع از خدا را کنار بگذارید که آنها غالب شوند. آنها از دنیاپرستی دست بر نمیدارند و هر وقت شما در پرستش با آنها همراه شدید، زمین خورده و مغلوب آنها میشوید. زیرا اینجا جایی نیست که با هم همراهی کنید، زیرا به فرموده قرآن «وَ لَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ *وَ لَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ» (کافرون، 4-6) نه جای مسامحه و نه تبعیت است.
سختگیری خدای متعال
وجود مقدس نبی اکرم در این میدان مامور میشوند که «وَ لَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ مَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّـهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ» (هود، 113) یعنی اصلا میلی به آن طرف نباید پیدا کنند، والا آتشی که آنها را میگیرد شما را هم مس میکند. به همین دلیل است که ما دعوت به برائت و لعن میشویم. ما باید از کوچک و بزرگ منکر تبری بجوییم و با آن درگیر باشیم، والا حتما آتش آن ما را میگیرد. خدای متعال به این وجود مقدس می فرماید: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» (مائده، 67) یعنی آنچه که گفتیم را بگو و اگر نگویی انگار هیچ کاری نکردی. لذا مدار برنامه نبی اکرم بر امام است و اگر کوتاه میآمدند کار تمام بود و همه منازعات حل می شد. آنها فشار آوردند و قوایشان را متمرکز کردند و ممکن بود که پیامبر کمی به آنها میل پیدا کند که در آن صورت خدای متعال می فرمایند «إِذًا لَّأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَ ضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا» (اسراء، 75) یعنی عذاب دنیا و آخرت را دو چندان میکردیم و دیگر ناصری هم پیدا نمیکردید. در روایت ذیل آیه فرمودند که اینجا موضوع امامت امیرالمومنین و خلافت الهیه است. آنها تمام توان را گذاشتند تا حضرت ذرهای عدول کنند، اما خدای متعال هم حضرت را محکم نگه داشت و ایشان هم ذرهای در این موضوع کوتاه نیامدند. این خطاب معنایش واضح است یعنی ما صد در صد تو را حفظ کردیم و تو در حمایت ما هستی، ولو شیطان و همه قوایش با هم دست بدهند، نمیتوانند ذرهای در میل تو تأثیر بگذارند.
درگیری پیامبر با جبهه طاغوت
در این درگیری یکی از دستورات حضرت این است ذرهای نباید نسبت به دستگاه باطل رکون و اعتماد و میل داشت، زیرا اینجا جای کوتاه آمدن نیست. ممکن است یک جایی در مقام عمل بعضی از فروع تاخیر بیافتد، ولی در این موضوع اصلا جای کمترین مسامحهای نیست. اینجا یک درگیری همه جانبه بین دو جریان است که هر دو بر محور امام است: یا امام حق یا امام باطل، یا امام نور یا امام ظلمت، ائمه نار یا ائمه جنت. قرآن داستان موسای کلیم را ذکر میکنند می فرماید: «فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَى» (طه، 67) وقتی سَحره سِحرشان را انداختند، خوفی در دل حضرت پیدا شد و نگران این بود که نکند مردم حق و باطل و فرق ریسمان و معجزه را نفهمند. خدا فرمود حتما کار را انجام دهی، چون این جا جای کوتاه آمدن و تأخیر نیست چون فرصت فوت می شود. بنابراین اصلا به آن طرف نباید رکون پیدا بشود. ما هم دنبال حضرت باید بایستیم و اگر ما هم رکون پیدا کردیم، از ولایت حضرت بیرون میرویم والا حضرت در مسیر خودشان استوار و ثابت قدم ایستادهاند. به حضرت دستور داده شد «وَ اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ» (مزمل، 10)، «فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ» (انسان، 24) صبرهای متفاوت [از حضرت خواسته شده] و خدای متعال هم کار را به وقت خودش انجام می دهد. همچنین به حضرت دستور میدهند: «فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَ جَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا» (فرقان، 52)، اطاعت از کفار نکن و با آنها جهاد کبیر کن. جاهدهم را مفسرین دو احتمال دادند: یکی اینکه مثل علامه طباطبایی فرمودند: با این قرآن با آنها درگیر باش و دوم اینکه در همین عدم متابعت و عدم اطاعت یک درگیری بزرگ هست. سرمایه پیامبر، قرآن است و اگر اطاعت نکند باید مجاهده کند. از این آیه استفاده میشود که در عدم اطاعت یک درگیری بزرگ است. وجود مقدس نبی اکرم(ص) طرحی مقابل آنها دارند و آنها میخواهند طرح حضرت را در طرح خودشان بیاورند. خدای متعال میفرمایند که شما وارد طرح آنها نشو، بلکه وارد یک میدان درگیری عظیم با آنها بشو که یک جهاد کبیر است که حضرت در همه عرصهها در مقابل آنها استقامت میکنند اما از آنها تبعیت نمیکنند.
میخواهند دنیا را تسلیم خودشان کنند
در این درگیری جبهه مقابل حضرت هم تاریخی فکر میکنند و میخواهند همه عرصهها را از دست این پیامبر دربیاورند. خدای متعال خطاب به این پیامبر میگوید: از طرح آنها اطاعت نکند و با آنها وارد درگیری بزرگ شود. بزرگی این درگیری از این جهت است که حضرت وقتی وارد این درگیری عظیم میشوند امتشان را هم در همه عرصهها و همه تاریخ وارد این درگیری عظیم میکنند تا به نقطه غلبه مطلق برسد. تبعیت نکردن نیازمند درگیری است؛ لذا خطاب به ایشان میشود که در همه امور با همین عدم تبعیت یا با قرآن با آنها مجاهده کن. الان کفار معتقدند که مدیر عالم و رهبر عالم هستند و رهبری و زعامت عالم دست آنها است. هیچ ابایی هم نمیکنند که بگویند: همه عالم باید با طرح ما عمل بکنند. برای همه دنیا یک طرح همه جانبه برای سیاست و فرهنگ و اقتصاد دارند و به ملتها میگویند: سهم شما هم این است که تبعیت کنید. میگویند: ما یک طرح جهانی داریم که باید محقق بشود و برای تحققش همه جوره درگیر میشوند؛ جنگ نرم و جنگ سخت دارند و لشکرکشی و اردوکشی نظامی و استفاده از سلاحهای غیرمتعارف و شیمیایی و تروریسم -اعم از تروریسم نظامی و بیولوژیکی- دارند و میخواهند دنیا را تسلیم خودشان کنند و وقتی تسلیم نشوید، جنگ و درگیری بزرگ و همهجانبه در همه میدانها اتفاق میافتد که یک عرصه آن قتال است «وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّـهِ» (انفال، 39). پس این درگیری از عدم رکون شروع میشود تا جهاد کبیر و درگیری وسیع تاریخی حضرت ادامه دارد که وقتی وارد میدان میشوند، یک تاریخ به دنبال ایشان است. حضرت محور جبهه همه مومنین در عالم است و همه مومنین و آنهایی که دنبال ائمه حق هستند، امت او هستند. امام حقیقی و اصلی آنها حضرت است.
میدان درگیری بزرگ و وسیع را شروع کنید
خدای متعال به حضرت دستور میدهد که «فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا» (فرقان، 52)؛ یعنی یک میدان درگیری بزرگ و وسیع را شروع کن. اینها شما را به تبعیت دعوت میکنند؛ اما شما درگیر شو و تبعیت نکن. این درگیری عظیم به عرصه ما هم کشیده میشود و ما هم اگر از این میدان درگیری کنار رفتیم، در هاضمه دشمن هضم میشویم. شیطان گفته است: «لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» (حجر، 39)؛ شیطان طرح داشته و شش هزار سال عبادتش را برای این کار به باد داده و برای همه نقشه دارد. از نزدیک شما را میبیند و تک تک شما را آماج تیرهای خودش قرار میدهد و میخواهد شما را در میدان درگیری و دشمنی با خدای متعال بکشاند و تا شما درگیر نکند، رها نمیکند. همین الان که برای منطقه خاورمیانه نقشه سیاسی و فرهنگی و اقتصادی میکشند. طرح خاورمیانه بزرگ یا خاورمیانه جدید یک طرح سه بعدی بود؛ یعنی هم سیاسی و هم فرهنگی و هم اقتصادی بود. یعنی نه فقط جغرافیای سیاسی منطقه بلکه را همه چیز را میخواستند عوض کنند. حرف آنها هم این است که باید تبعیت کنید؛ و الا درگیری آغاز میشود و تا هرکجایی که آنها طرح دارند و شما تبعیت نکنید باید با آنها درگیر شوید و چون طرح آنها یک طرحی است که همه عرصهها را فرامیگیرند، یک درگیری بزرگ و همهجانبه پیدا میشود که یک بخش آن قتال است؛ نه اینکه این درگیری به قتال ختم میشود، بلکه آنقدر ادامه پیدا میکند که بساط دین باطل جمع بشود.
صلح پایدار در سایه حذف باطل
ما قائل به صلح هستیم، ولی صلح پایدار که بعد از یک جنگ و جهاد پایدار است و تا این جهاد پایدار را پشت سر نگذارید و جبهه باطل را حذف نکنید، صلح پایدار در عالم برقرار نمیشود. سادهلوحی و سطحینگری است که بگوییم: ما هم طرفدار صلحیم. زیرا باید فتنه را جمع کنید تا صلح واقع بشود. اگر مردم حول یک اله جمع شدند و توحید حاکم شد؛ صلح مطلق واقع میشود. خیال نکنیم با صحنه را ترک کردن صلح میشود، بلکه بین خودشان هم دعوا میشود. همینهایی که منکر اصل خدا و پیغمبر و ادیان بودند سر تقسیم منابع دنیا با هم جنگیدند و اقلا 50 میلیون آدم کشته و دهها میلیون نفر مجروح شدند و صدها میلیون هم آواره شدند. صلح یک راه دارد و آن هم اینکه یک اله حاکم باشد. ما هم قائل به صلح هستیم اما باید از یک جنگ طولانی عبور کنیم و اصلا جای کوتاه آمدن نیست. آنها هرچه گفتند، بدانید که یک شری در آن است. آنها برای اینکه شما را فریب بدهند حق و باطل را قاطی میکنند، لذا یکی دیگر از سنتها، سنت تفکیک است. آنجایی هم که حق و باطل را قاطی میکنند دنبال حق نیستند بلکه میخواهند باطل را در لباس حق به خورد ما بدهند. ذرهای نباید به آنها اعتماد کرد و حتی حقش را هم نباید قبول کنیم؛ چون کنار حقش میخواهد باطلش را به خورد ما بدهد. حق و باطل را قاطی میکنند و شیطان مسلط میشود.
این جنگ و جهاد همه جانبه است
این جنگ و جهاد همه جانبه است و فقط قتال نیست؛ یعنی در عرصه اقتصاد و سیاست و فرهنگ هم باید بجنگیم و اتفاقا خیلی وقتها عرصههای جنگ فرهنگی جنگ نرمی است که بسترهای جنگ نظامی را حل میکند و از درون، سنگرهای ما را فتح میکنند. آنجایی که حرف حق میزنند به حرف حقشان گوش ندهید چون حق را میگویند که باطل را حاکم کنند و دنبال حق نیستند. آیا شما باورتان میشود که غربیها دنبال حقوق بشرند؟ ما در ایران چهار میلیون تلفات در جنگ اول جهانی داشتیم در حالی که وسط جنگ نبودیم. قحطی مصنوعی درست کردند و امکانات ما را بردند و گندم ما را آتش زدند که مردم ما به خاطر یک لقمه نان از گرسنگی مردند. حضرت یک درگیری عظیم و همه جانبهای را با ابلیس و جبههاش شروع کردند و ما هم باید در آن درگیری وارد بشویم والا در جهاز هاضمه آنها هضم میشویم و از جبهه حضرت بیرون میرویم. حضرت دست از درگیری برنمیدارند. در جهاد کبیر رکون و اطاعت نیست بلکه قتال است و این هر سه با هم هستند و تا در این معرکه ما غالب نشویم اصلا صلح یک توهم است. از آن طرف هم اگر ما خودمان را کنار بکشیم، سر دنیا جنگ میشود. با وجود اله متعدده نزاع قطعی است و فقط توحید محور رفع نزاع است. بهشتیها با هم جنگ ندارند؛ بلکه جهنمیها با هم جنگ دارند و بین بهشتیها و جهنمیها هم نزاع است. نه نزاع بهشتیها و جهنمیها تمام میشود و نه نزاع جهنمیها با هم و این نزاع مستمر است.