
گزارش خبرنگار آمریکایی که در وب سایت رادیو ملی آمریکا انتشار یافته در پی میآید:
پیش از وقوع انقلاب اسلامی در ایران جمعیت یهودیان این کشور حدود 100 هزار نفر بود اما پس از سرنگونی شاه و تاسیس نظام جمهوری اسلامی امروزه جمعیت یهودیان در ایران حدود 9 هزار نفر تخمین زده میشود.
حضور این تعداد یهودی در ایران نشان از پیچیدگیهای خاص وضعیت جامعه ایران است، جامعه ای که درک آن برای خارجیها سخت و دشوار است.
تهیه گزارش از وضعیت زندگی یهودیان ایران را از یک رستوران حلال یهودیها در تهران آغاز کردیم.
آشپز در زیرزمین بود و در حال برش گوشت. ما دور یک میز در اتاق غذاخوری رستوران نشستیم و با دیوید شامر 28 ساله فرزند صاحب رستوران آغاز به صحبت کردیم. شامر میگوید خانواده او این رستوران را 35 سال است افتتاح کردهاند و در آن با انواع کبابهای ایرانی از مشتریان پذیرایی میکنند.
دیوید شامر در رستوران ویژه یهودیان در تهران
از او خواستم تا صادقانه به این سوال من پاسخ دهد که حس او از یهودی بودن در کشوری که نام آن جمهوری اسلامی است، چیست؟
او میگوید:" من حس خوب و خوشحالی دارم. یهودیان ایران از حقوق برابر شهروندی برخوردارند.
من میگویم: اما آن گونه که ما تحقیق کردیم به طور کامل چنین نیست.
شامر در پاسخ میگوید:" من یک زندگی طبقه متوسط و راحت در ایران دارم. من صاحب خودرو و خانه شخصی هستم و کار هم دارم همه چیز برای من در اینجا مهیا است. چرا راحت نباشم؟"
تاریخ طولانی، خاورمیانه در حال تغییر
برای بسیاری از آمریکاییها شاید یک سوال جدی مطرح باشد و آن اینکه: چرا هنوز هزاران یهودی در ایران زندگی میکنند و این کشور را ترک نکردهاند؟
رفتار دولت ایران با اقلیتهای غیر مسلمان به طور کاملا برابر با مسلمانان نیست اما هنوز حکومت ایران از حضور اقلیت یهودی در ایران استقبال میکند و وجود آنها را شاهدی برای اثبات رواداری و تساهل در ایران میداند. سالها است در اینجا زندگی کردهاند و داستان آنها روایت گر خاورمیانه در حال تغییرات گسترده است.
ما بخشی از این داستان را از یک نماینده یهودی عضو پارلمان ایران، سیامک مره صدق شنیدیم. او صاحب یکی از 5 کرسی است که طبق قانون اساسی ایران به اقلیتهای مذهبی اختصاص دارد.
این نماینده یهودیها میگوید: "ایران سرزمین پارادوکسهای (تناقض های) باور نکردنی است." او در حالی که نخهای یک بسته سیگار وینستون را پشت سر هم روشن میکند با ما سخن میگوید.
او ادامه داد: "تناقض در این است که شما میتوانید بزرگترین جامعه یهودی در خاورمیانه را در ایران ببینید در حالی که همزمان ایران بزرگ ترین مشکلات سیاسی را با رژیم اسراییل دارد."
مره صدق علاوه بر اینکه یک عضو پارلمان است یک جراح عمومی نیز هست. ما با او در بیمارستان خیریه یهودیها که او مدیریتش را بر عهده دارد ملاقات کردیم. این بیمارستان با وجودی که مختص به یهودیان است اما بیماران دیگر ادیان را نیز پذیرش میکند.
تاریخ میگوید یهودیان برای اولین بار در دوران باستان به اینجا (ایران) مهاجرت کردند. آنها مجبور شدند از شهر اورشلیم (قدس یا بیت المقدس) به سمت شرق (پادشاهی بابل) بیایند که بعدها بابل توسط پادشاهان ایران باستان فتح شد.
تعهد به ماندن
این قانونگذار یهودی میگوید یهودیان در ایران، ایرانی محسوب میشوند و برای اینکه این کشور را از آن خود میدانند در آنجا ماندهاند. مره صدق میگوید او از سیاست خارجی کشور خود، حتی در مقابله آن با رژیم اسراییل پشتیبانی و حمایت میکند.
او میگوید: "یهودیت همان «صهیونیسم» یا پروژه اسرائیلیها نیست. تفاوت بزرگی بین یهودی بودن و صهیونیست بودن وجود دارد."
وقتی درباره انکار هولوکاست از سوی محمود احمدی نژاد رییس جمهور جنجالی سابق ایران میپرسیم مره صدق میگوید: "به نظر من به موضوع احمدی نژاد باید از پنجره دیگری نگریست. او به وضوح هولوکاست را انکار نکرد. او گفت برخی ابهامات و سوالات در مورد این روایت تاریخی وجود دارد و البته این گفته احمدی نژاد موضع رسمی دولت ایران نبوده و نیست. این تنها ایده شخصی احمدی نژاد بود."
کنیسه یهودیان در اصفهان
مره صدق میگوید که نظرات احمدی نژاد او را وادار به نوشتن نامه ای به رئيس جمهور وقت کرد که در آن نامه به او متذکر شده است که انکار هولوکاست انکار حقیقت بوده و حتی در جهت منافع ملی ایران نیز نیست.
مره صدق ادامه داد: ترجیح او این است که روی بهبود آرام زندگی روزمره یهودیان در ایران فعالیت کند. از نظر این نماینده مجلس با وجود اینکه یهودیها در ایران آزادانه عبادت میکنند و رای میدهند اما نمی توانند به مدارج بالای سیاسی دست یابند.
یهودیها به تدریج و در تعامل و فشار به دولت میخواهند وضعیت خود را بهبود بخشند. آنها به تازگی موفق شدند مجوز تاسیس مدارس مخصوص به خود را برای تحصیل فرزندان شان خارج از سیستم آموزشی ایران کسب کنند. مره صدق میگوید او امیدوار است روزی یهودیان ایران بتوانند به مناصب بالای سیاسی دست یابند و به عنوان قضات ارشد و وزیر در کشور خدمت کنند.
او میگوید:" این یک مشکل بزرگ برای زندگی روزمره یهودیان در ایران نیست اما فکر میکنم که مردم با دانش خوب و درجه بالایی از توانایی از یک اقلیت مذهبی، میتوانند کمک کنند که کشور به یک کشور بهتری تبدیل شود."
در ادامه این گزارش، روزنامه نگار آمریکایی از نتایج سفر خود به اصفهان به عنوان یکی از سه قطب اصلی تجمع یهودیان در ایران و حضورش در کنیسه یهودیان اصفهان را شرح میدهد.
او مینویسد: در کنیسه اصفهان و به هنگام مراسم نماز صبحگاهی روز جمعه یک مرد میانسال را دیدم که انگلیسی صحبت میکرد. او میگفت 20 سال است که شهروند ایالات متحده آمریکاست و ساکن شهر نیویورک است اما گهگاهی به ایران و شهر اصفهان به عنوان زادگاهش سر میزند.
گفتنی است مقام معظم رهبری در بیاناتشون در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبری اسفند ماه سال 1390 از هولوکاست به عنوان یک افسانه یاد کردند و فرمودند: «در یک کشورى کسى به «افسانهى هولوکاست» اعتراض می کند، می گوید من قبول ندارم؛ او را زندان مىاندازند، محکومش میکنند که چرا یک حادثهى پندارىِ تاریخى را انکار میکنى! حالا گیرم پندارى هم نباشد - واقعى باشد - خیلى خوب، انکار یک حادثهى واقعىِ تاریخى مگر جرم است؟ اگر براى کسى روشن نشد، ثابت نشد و او انکار کرد یا حتّى در آن تردید کرد، او را بیندازند زندان! الان در کشورهاى مدعى تمدن در اروپا قضیه این است: اگر کسى اعتراض کند، تردید کند، قبول نداشته باشد، دادگاهها محکومش می کنند».
ایشان همچنین در بیانات در مراسم تحلیف، دانشآموختگى و اعطاى سردوشى دانشجویان دانشگاههاى افسرى که در شهریورماه 1391 انجام شدند در این خصوص فرمودند: « امروز در بسیارى از کشورهاى غربى کسى جرأت ندارد که واقعهى «مجهولالحال» هولوکاست را زیر سؤال ببرد. آن طورى که اطّلاع دادند به ما، در آمریکا اگر کسانى با تکیه به مبانى روانشناسى و جامعهشناسى بخواهند بر علیه همجنسبازى چیزى بنویسند و منتشر کنند، قادر نخواهند بود، جلویشان گرفته میشود! اینها چطور ملتزم به آزادى بیانند؟ آن جایى که پاى سیاست هاى خبیث صهیونیستى در میان است که باید اخلاق ملّت ها و نسل هاى جوان به فساد کشیده بشود، در آنجا آزادى بیان معنا ندارد و کسى جرأت نمیکند و حق ندارد در مقابل این سیاست خباثتآلود و رذیلانه چیزى منتشر کند - یا در قبال مسئلهاى مثل هولوکاست - امّا براى اهانت به مقدّسات اسلامى و به خیال خودشان براى سبک کردن این مقدّسات در چشم جوانان کشورهاى اسلامى چرا! کسى از اینها باور نمی کند.»