حضرت آقا در دیدار مجازی اخیر با مدیران آموزش و پرورش، انسان طرازی که توقع تربیت آن در آموزش و پرورش میرود را مختصرا معرفی میکنند و در ویژگی دوم و سوم به تعقل و اندیشهورزی میپردازند: «ثانیاً خردمند باشد؛ یعنی عقل را به کار بگیرد. «لَعَلَّکُم تَعقِلون» در قرآن ببینید چقدر هست! ثالثاً اندیشمند باشد؛ یعنی فکر کند عقل فقط برای پیدا کردنِ راههای عملیِ زندگی نیست؛ عمده برای فکر کردن و اندیشیدن است، که این از دانشمند شدن مهمتر است. اگر بخواهیم دانشمندان خوبی داشته باشیم، باید اندیشمندان خوبی داشته باشیم. بعد، دانشمند شدن و کسب علم؛ این هم یک خصوصیّت است.»
رهبر معظم انقلاب، بارها و بارها از جمله در سالهای 78، 82، 85، 86، 87، 91 و اکنون در سال 99 در حالی که نزدیک به یک دهه از تنظیم سند تحول سازمان میگذرد، به موضوع فلسفه برای کودکان و ضرورت رشد فرهنگ اندیشیدن در میان دانشآموزان تأکید کردهاند. اینکه بخواهیم بررسی کنیم که چقدر در جهت این فرمان، حرکت میکنیم باید از چند سو، جوانب مسئله را کاوش کنیم؛ اولا به دستاوردها و مواد آموزشی فعلی نگاهی بیندازیم که تا چه مقدار در این مسیر حرکت کردهاند. ثانیا نظری به وضعیت جامعه معلمان و دانشآموزان کشور بیفکنیم.
در دوران ابتدایی - به جز پایه ششم- آن کتابی که متکفل اندیشه و اخلاق کودک میشود و او را با مبانی دینی آشنا میکند هدیههای آسمان است که آن هم غالبا آموزش عقاید و اخلاق است، اندیشه دانشآموز را درگیر نمیکند، برای او چالش نمیآفریند و جنبه داستانی کوتاه، آرام و گذرایی دارد. در پایههای ششم و هفتم و هشتم (اول و دوم متوسطه دوره اول)، یعنی تفکر و پژوهش پایۀ ششم و تفکر و سبک زندگی هفتم و هشتم، اوضاع قدری بهتر است؛ اما داستانها که بعضا از ادبیات غرب، گرتهبرداری شدهاند همچنان ضعیفند و مولفان تا توانستهاند بدون درگیر کردن چندان دانشآموز با متن، مدام پرسش و پرسش طرح کردهاند؛ به نحوی که آن کتاب برای دانشآموز، بیشتر کتاب کار است تا لذت بردن از فلسفه و اندیشیدن. اینکه مولف نادانی گمان ببرد کودکی که حالا در سنین بلوغ به سر میبرد و ذهنش سرشار از میل به دانستن است و میل به پرواز و کشف دارد را باید پشت میز نوشتن نشاند و دائما از او خواست تا صفحات کتاب و دفترش را به پر بکند پندار باطلی است که جز به تباهی و زدگی ذهنی نوجوان نمیانجامد.
اما درباره جامعه معلمان که به فرموده رهبری سکان توسعه سیاسی و فرهنگی را دست دارند، حرف، بسیار است. آموزش و پرروش ما در کنار نیروهای خدوم و مخلص از وجود آموزگارانی رنج میبرد که کمتر دغدغه تربیت دارند، معلمانی با افکار پراکنده که بخشی به خاطر دغدغه معیشتی و پارهای از ضعف در خودسازی و بینشهای منحرف سیاسی و اعتقادی است. چند ماه پیش، با افزایش چشمگیر حقوقها، قدری از دغدغه جدی معیشت معلمها کاسته شد اما حالا با سیل تورمهای تخریبگر، اوضاع به گذشته برگشته است، این دغدغه را بگذارید در کنار جایگاه ضعیفی که اقشار مختلف جامعه از معلم در ذهن دارند و البته مهمتر از همه اینکه معلمها هم خود، دستپرورده نظام تعلیم و تربیتی هستند که گذشته بسیار رقتبارتری از امروز داشته است؛ اما همه اینها به کنار، آینده روشن است که این را میشود از اهتمام جوانان مومن انقلابی به مدرسهداری و تدوین نظامهای متعدد تعلیم و تزکیه در سراسر کشور فهمید که چند سالی است در قالب مدارس غیرانتفاعی و غیررسمی فعال هستند؛ از اینکه محصولات «فبک» رو به افزایش است و نمونههایی از آن توسط انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و دیگران به چاپ رسیده است و از اینکه نیروهای تربیتی جبهه انقلاب، همّ خود را گذاشتهاند تا ضمن تشویق و ترغیب بچه بسیجیهای آتش به اختیار برای ورود به دانشگاه فرهنگیان، خروجیهای مومن این دانشگاه را هم شبکه کنند و هم افزا شوند.