
سرویس پرونده: حسن عباسی در جمع فیلمسازان و علاقمندان به جشنواره فیلم عمار گفت: حضور جوانهای جبهه فرهنگی انقلاب در حوزههایی مانند مستندسازی، انیمیشن، فیلم داستانی، بازیها و موسیقی ما را دلگرم میکند. امیدوار هستیم که جوانهای ما در حوزههای دیگر هم ظهور و بروز داشته باشند و فرصتی بشود که کارهای آنها در شهرستانها، روستاها و جاهای مختلف دیده شود. چون اگر قرار باشد که آثار یک هنرمند دیده نشود، انگار جلوی نفس کشیدنش گرفته شده است. الحمدالله در این چند سال اخیر با وجود جشنواره عمار، چرخه تولید از یک سو و چرخه دیده شدن محصول، وضعیت خوبی پیدا کرده است. من نمونه کارهای دوستان عماری را در شهرستانها میبینم و به نظر میرسد اینکه عمار توانسته واسطه یا همان رسانه را حذف کند و محصول را به دست مردم رسانده، حرکت مبارکی است و جای سپاسگزاری دارد.
وی تاکید کرد: پس از سالهای اولیه انقلاب، مقداری از هنر مردمی غفلت شده بود و ما به سمت هنر فرمال و ساختارهای رسمی رفته بودیم، با جشنواره مردمی فیلم عمار دوباره داریم به سمت هنر مردمی برمیگردیم. یکی از مسائل اصلی ما این است که جامعه سیاسی ما دوقطبی است؛ یک گروهی میگویند که انقلابیاند و یک گروهی صراحتا میگویند که لیبرالند. جامعه اقتصادی ما تا حالا صدایش را درنمیآورد، اما این جامعه هم دو قطبی است؛ یک قطب آن لیبرال و یک قطب آن هم انقلابی و یا به دنبال اقتصاد اسلامی است. این موضوع در حوزه فرهنگ خیلی رقیقتر است و خیلی خوب شفاف نشده است، اما تقابل فرهنگ لیبرال و فرهنگ انقلابی جامعه ما روزبهروز در حال برجستهتر شدن است. این تقابل، در عرصه هنر هم یک نظام دوقطبی در جامعه ما به وجود میآورد.
عباسی در تشریح نظامهای حاکم بر جامعه ایران بیان داشت: در عرصه سیاست ما دو گروه اصلی در داخل نظام داریم. یک گروه سیاسی مخالف و معاند بیرون مرزها داریم که کل نظام را قبول ندارند. اختلاف سیاسی و دوقطبیای که الان داخل جامعه ما وجود دارد برای مردم ما شناخته شده است.
من در دو جناح سیاسی کشور از حیث اقتصادی اختلافی ندیدم، هر دوی جناحهای سیاسی ما از نظر اقتصادی لیبرال هستند. اما موضوع مدنظر ما در اینجا مسئله اختلافنظر فرهنگی است. اختلافنظر فرهنگی در جامعه ما دارد آرامآرام تفکیک میشود؛ یعنی فرهنگ لیبرالی از فرهنگ انقلابی دارد روشن و شفاف میشود. مشخصا اگر در زمینه فرهنگ دغدغه ما مفهومی بهنام «هنر» است؛ باید سوال کرد که آیا هنر ما هم دو قطبی میشود یا نه؟ آیا سینمای ما، موسیقی ما، گرافیک و نقاشی ما، ادبیات داستانی ما، مجسمهسازی ما، امکان دارد تفکیک شود به دو بخش انقلابی و لیبرال؟ بله.
وی از حاضران در سالن خواست که در اولین فرصتی که به اینترنت دسترسی پیدا کردند مفهوم «دانشکده هنرهای لیبرال» را به انگلیسی جستوجو کنند و در مورد علت این درخواست توضیح داد: بعد از جنگ جهانی دوم، زمانی که قرار شد هنر را لیبرالیزه کنند، در آمریکا دانشکدههایی راه افتاد تحت عنوان «دانشکده هنرهای لیبرال». این دانشکدهها در منطقه ما هم در کشورهای مختلفی ایجاد شدند. در ایران و دانشکده تهران اسم آن شد، دانشکده هنرهای لیبرال! منتها دیدند خیلی کلمه عجیبی است، برای همین اسمش را «دانشکده هنرهای زیبا» گذاشتند. آنچه ما در دانشگاه تهران بهعنوان دانشکده هنرهای زیبا میشناسیم، در سراسر جهان معروف است به دانشکده هنرهای لیبرال. این یعنی یکجور تقلب و جعل مفهوم، یکجور گندمنمایی و جوفروشی. نتیجه این کار این شده که امروز در جمهوری اسلامی اساس آنچه که در قالب هنر تدریس میشود –چه در فلسفه هنر، چه در جامعهشناسی هنر، چه در روانشناسی هنر، چه در تکنیکهای هنری- لیبرالیستی باشد.
وی ضمن بیان اینکه اگر کسی پذیرفت که اقتصاد، سیاست، فرهنگ و هرچیز دیگری، دو شق دارد؛ یا لیبراستی یا انقلابی و اسلامگرا، یک مقدمه و رویکرد انقلابی دارد، افزود: جامعه ما و جوانان ما زمانی انقلابی هستند که بدانند آنچه که شناختند گزارهای است که خودش در غرب دچار چالش اساسی است. 37 سال است که از عمر انقلاب اسلامی میگذرد، تازه سیاسیون ما دارند نسبتشان را با لیبرالیسم تعریف میکنند. از روز اول انقلاب، چرا رییس دولت موقت، رییسجمهوری اول، قائم مقام رهبری، از نظام بیرون رفتند؟ چون لیبرال بودند. امام میگفتند: تا من هستم نخواهم گذاشت که این مملکت به دست لیبرالها بیفتد. جرم این رییسجمهورهایی که قبلا و بعدا در نظام منفور شدند، این بود که اینها از نظر سیاسی و فکری به لیبرالیسم تنه میزدند. لیبرالیسم اگر آمد، چیزی از اسلام و جمهوری اسلامی نمیماند.
حسن عباسی در پایان در جمعبندی سخنان خود گفت: جمله ما این بود که جریان سیاسی ما دوقطبی است، جریان اقتصادی ما هنوز دوقطبی نشده، ولی دعواها شروع شده. در چند سال آینده مشخص میشود که چه کسانی قائل به اقتصاد لیبرالی هستند و چه کسانی قائل به اقتصاد اسلامی. در فرهنگ هم تقابل این دو قطب دارد شروع میشود. جناح دوقطبی فرهنگی دارد خودش را نشان میدهد. جشنواره مردمی فیلم عمار، انیمیشن عمار، موسیقی عمار و همه سازوکارهای عمار مسئلهاش این است که بگوید هنر لیبرالی با آنچه که بهنام هنر قرآنی و اسلامی مینامیم، فرق دارد. هنر عماری، هنر انقلابی، هنر انسانهای مهشکن است. هرچقدر جامعه دینی، مدعی بیشتر دین و تمدن اسلامی باشد، آن جامعه امتحانهای بسیار دشوارتری میشود و شرمند هستم بگوییم که وقتی امتحان شروع شد، فتنهها مثل سیل جاری میشود. وقتی این فتنهها جاری میشود چه کسی باید این فتنهها را بشکند؟ چراغِ فتنهشکن ما هنر است. هنر متعهد است که میتواند فتنهشکنی کند. امیدوارم خدا به نسل جوان ما توفیق بدهد که بتوانند عمارگونه نه فقط جامعه ایرانی، بلکه جامعه جهانی را روشن کنند.