
حلقه وصل - انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(رحمه الله عليه) در سال ۱۳۵۷شمسی موفق به سرنگونی رژیم شاهنشاهی و تأسیس نظام جمهوری اسلامی ایران شد. انقلابی که توانست نظام ستمشاهی آنروز را با وجود حمایتهای مادی و معنوی ابرقدرتهای جهان ازمیان بردارد؛ چشم جهانیان را خیره کند و الگوی مردم مظلوم دنیا شود تا در برابر طاغوتیان زمانشان بایستند.
در این نوشتار تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر کشورهای منطقه و جهان را بررسی میکنیم.
نظام حاکم بر جهان همزمان با انقلاب ایران
انقلاب جمهوری اسلامی ایران در دهههای آخر قرن بیستم و در شرایطی که نظام جهانی به شدت از رابطه و رقابت دو ابرقدرت متأثر بود، به وقوع پیوست.
نظام دو قطبی بینالمللی به گونهای بود که حتی وقایع ملی و منطقهای نیز از کشمکشهای آشکار و پنهان آمریکا و شوروی تأثیر میپذیرفتند.
این دو قطب و متحدانشان تا حد ممکن، در راستای منافعشان و برای جلوگیری از پیش افتادن رقیب در توازن قوا، برای کنترل و هدایت هر رویدادی تلاش میکردند.
با چنین مشخصاتی، وقوع یک انقلاب عظیم اجتماعی و سیاسی در یکی از مهمترین مناطق استراتژیک جهان در حوزه نفوذ آمریکا و در همسایگی شوروی اتفاقی عجیب و عمیق بود.
عجیب بود چون این انقلاب دارای شعارها و اهداف ضد سلطه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی غرب بود. اما در بنای نظام نوین به سمت شرق هم نرفته و خواستار یک جامعه و دولت اسلامی بود.
به این ترتیب انقلاب اسلامی عليرغم وجود تشابهاتی با سایر انقلابها خارج از مدار سرمایهداری غرب و سوسیالیسم شرق رخ داد.
بیداری اسلامی با محوريت انقلاب ايران
بيداري اسلامي پديده عظيم و فراگيري است که ابتدا در مناطق جغرافيايي خاص و محدودي ظهور يافت، سپس در طول دهههاي گذشته دامنه آن گسترش يافت و به تدريج به سراسر دنيای اسلام از شرق آسيا تا جنوب و غرب آفريقا و حتي در بين اقليتهاي مسلمان در ساير كشورها توسعه يافت.
فعالان این حوزه در ابتدا جمعی از علماي دين، نخبگان و انديشمندان بودند، اما امروزه تودههای مسلمان، اعم از عالم و عامی، در سراسر جهان به حركت درآمدهاند.
با پيروزي انقلاب اسلامی ايران، جنبش بيداري اسلامی، وارد مرحله جديدی شد و جهش توأم با عمق فكری را در جغرافيای اسلام به ويژه در ميان تودهها و لايههاي خفته جوامع اسلامي به وجود آورد. به گونهاي كه بيداري اسلامي از حالت دفاع انفعالی خارج و در موضع تهاجم فكری و رفتاری قرار گرفت.
بيداري منتج از انرژی آزاد شده از انقلاب اسلامي كه براي اولين بار در شكل يك نظام سياسي ظاهر شد، به زودي به حوزه مديريت سياسي و ديپلماتيك وارد شد و ساير نظامهاي سياسي جهان اسلام را متأثر كرد.
در شرايط كنوني حضور قدرتمند حركت بيداري اسلامي با محوريت نظام جمهوري اسلامي ايران و كاركرد آن در شكل مردم سالاري ديني و تحت مديريت جنبشها و جريانهاي سياسي و مقاومت، معادلات قدرت در روابط بينالملل را دچار تحول كرده است.
تأثیرات انقلاب ایران بر بیداری اسلامی
بهرهگیری از دین
یكی از مهمترین تأثیرات امام خمینی و انقلاب اسلامی بهرهگیری از دین در جهت ایجاد تحول مطلوب اجتماعی بود، ایشان با تکیه بر دین مفهوم قدرت را تغییر دادند تا مسلمانان دریابند، قدرت واقعی همان قدرت الهی است و به کمک چنین قدرتی میتوان به حقوق خویش دست یافت.
آگاهی سیاسی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تشکلهای مردمی متعددی به طور خودجوش شكل گرفت و ارتباط این تشكلها با دیگر نقاط جهان برقرار شد كه البته خشم بسیاری از محافل غربی از جمله آمریكا را برانگیخت، مردم ایران بدون توجه به این واکنشها، صدور بیداری اسلامی را ادامه دادند تا به برکت الگوی ارائه شده از سوی انقلاب اسلامی زمینه حضور سیاسی و اجتماعی مردم دیگر كشورها در این دو عرصه فراهم شود.
زنان و حجاب اسلامی
تصویری که انقلاب اسلامی از زن ارائه کرد، دو تأثیر مهم برجای گذاشت و آن این بود که زنان فعالانه به فعالیتهای اجتماعی مشغول شدند و نگرش نسبت به زنان تغییر یافت.
وحدت دین و سیاست
درحالیکه جریانهای اسلامگرا در میان مهمترین گروههای سیاسی جهان قرار دارند، بر این باور خود پایبندند که دین و سیاست با یكدیگر ارتباط داشته و تفكیك ناپذیرند.
از مهمترین تأثیرات انقلاب اسلامی بهرهگیری از دین در جهت ایجاد تحول مطلوب اجتماعی بود، امام خمینی با تکیه بر دین مفهوم قدرت را تغییر دادند تا مسلمانان دریابند، قدرت واقعی همان قدرت الهی است و به کمک چنین قدرتی میتوان به حقوق خویش دست یافت.
پیوند خوردن مذهب و سیاست اسلامی ناشی از انقلاب اسلامی، آمریکا را بر آن داشت که اسلامگرایی را از عوامل نابودی جهان دانسته و انقلاب اسلامی را خطر عمدهای برای منافع خود تلقی، در نتیجه تلاش كند از دشمنان جنبشهای اسلامی- سیاسی حمایت کند.
مبارزه با استكبار
از دیگر تحولات پس از انقلاب اسلامی، انتخاب اسلام به عنوان راهی برای مبارزه با استبداد و استکبار بود.
تبدیل قضیه فلسطین از یک مسأله ناسیونالیستی و کمونیستی به یک قضیه اسلامی، یکی از برجستهترین ارزشهایی است که از انقلاب اسلامی گرفته شد. بنابراین قضیه و مقاومت فلسطینی برای خارج شدن از بنبست مبارزه بیسرانجام خود اسلام را تنها ابزار کارآمد یافت.
انقلاب ایران، شکننده ساختارهای جهانی
انقلاب اسلامی به صورتهای مختلف ساختارهای پذیرفته شده جهان را شكست و به جای آن، ساختارهای ارزشی جدیدی را جایگزین ساخت.
نفی دنیاگرایی افراطی
در اندیشه مدرنیته برای انتقال جامعه سنتی به مدرن، نیاز به یک الگوی جهانی توسعه است، الگویی برگرفته از غرب پیشرفته باشد.
اما انقلاب اسلامی با زیر سوال بردن مبانی توسعه غرب و نفی دنیاگرایی افراطی تاکید کرد، در توسعه اجتماعی نیازی به توسل به الگوهای غربی نیست.
طرد زندگی بدون معنویت
اين انقلاب با بازگشت به حقايق فراموش شده فطری، دين را در منظر انديشه بشری پررنگ و برجسته نمود و در دو سطح «ملّی» و «جهانی» چارهای باقی نگذاشت، جز اينكه رويكردی نوين به دين، معنويت، انسان و جهان پديد آيد.
انقلاب اسلامي در حقيقت، نوعي انديشه بر مبناي جهان بيني معنوي و متفاوت با علم و فناوري رايج بر پايه جهان بيني مادي از مغرب تاريخ حقيقت و مشرق جغرافياي گيتي به طلوع كشاند و انسان، جهان، جامعه و تاريخ را با روي و نماي الهي، موضوع دانش و انديشه قرار داد.
انقلاب ما تنها تحوّلي در جامعه و نظام سياسي و اقتصادي آن نيست، بلكه دگرگوني در كيفيت حيات فردي و اجتماعي، اصليترين شاخص انقلاب اسلامي است كه با گشودن راه هدايت و ايجاد معرفت متعالي و راستين، صورت واقعي خود را میيابد و میبالد.
انديشه معنوی و پاكي كه از طريق انقلاب اسلامی در قلب تاريخ رسوخ كرد، منظری روشن به روي حيات بشری گشود.
مخالفت با دموکراسی غربی
یکی از ویژگیهای انقلاب اسلامی ایران، مردمی بودن آن است و این بدین معناست که اسلام توانایی بسیج تودههای مردم را دارد و انقلاب اسلامی به جهانیان آموخت، مشروعیت نظام سیاسی باید بر آرای واقعی مردم استوار باشد که این اندیشهای فراتر از دموکراسی غربی است.
تضعیف جهانیشدن غربی
انقلاب اسلامی در صدد تاسیس نظمی جهانی برپایه دین بود و برای تحقق این هدف، دو استراتژی را در پیش گرفته بود که نخست، پیروی از یک برنامه کوتاه مدت با هدف مقابله با جهانیسازی در مفهوم غربی آن و تلاش برای جلوگیری از برقراری نظامی جهانی مبتنی برآموزهها و ارزشهای غربی بود و دوم، اجرای برنامهای دراز مدت به منظور تضعیف جهانیشدن غربی با ارائه تصویری از نظام مطلوب و آرمانی اسلامی و برانگیختن اشتیاق جهانیان به این حکومت.
دگرگونی در انديشههای اجتماعی و سياسی
انقلاب اسلامي كاستی ها و ناراستیهای بسياری از نظريات را در حوزه علوم اجتماعي و علوم سياسي آشكار نمود:
۱. نظريههاي ماركسيستي، با انقلاب اسلامي ايران زير سؤال رفتند، زيرا تاريخچه محتومي كه در اين نظريات براي انقلابها نوشته شده بود، در انقلاب اسلامي رخ نداد.
ماركسيسم سير جوامع را از كشاورزی به سرمايه داری و پس از انقلاب، رسيدن به جامعه كمونيستی میدانست.
انقلاب اسلامی ايران بر خلاف اين سير، از بافت سنّتی به انقلاب غيركمونيستی رسيد و حتی نظريه پردازان ماركسيسم ساختارگرا، كه مي كوشيدند نظريه ماركسيستی انقلاب را بازسازی و اصلاح كنند، در برابر انقلاب ايران به ضعف تحليلهاي خود اعتراف كردند.
۲. نظريه پردازانی كه انقلابها را بر اساس نظام «اقتصاد جهانی» تحليل میكردند، پس از پيروزي انقلاب اسلامی، عناصری همچون فرهنگ، ايدئولوژی، رهبری و دين را بيشتر مورد توجه قرار دادند.
۳. نظريه «ولايت فقيه» با انقلاب اسلامي، وارد عرصه انديشههاي سياسی شد و پژوهشهای گستردهای را در اين وادی رقم زد، تا جايی كه امروز، مطالعه نظريههای دولت، بدون شناخت نظريه ولايت فقيه ناقص میماند.
۴. تأثير بسزای انقلاب اسلامی بر نظريههای جامعه شناسی دين، اهميت فراوانی دارد. پيش از اين، دين را در فرايند افسون زدايی از جامعه و تحقق عقلانيت و بلوغ عقلی در سير تكامل خطی جامعه، رو به كاهش میديدند.
رواج اندیشههای اسلامخواهی
از مهمترين پيامدهای انقلاب اسلامی، اقبال مردم جهان به اسلام و دين به معنای عام است.
رواج انديشههای اسلامخواهی در بين مسلمانان، تقويت و تعميق بيداری اسلامی، پديد آمدن جنبشهای اسلامی در كشورهای عربی و خاورميانه و رشد اسلامگرايی در غرب و شرق دور، همه از كاركردها و رهاوردهای انقلاب اسلامی در حوزه انديشه و تحوّلاتي است كه در تفكرات مردمان و فراتر از جغرافيای سياسی اين انقلاب رخ دادهاند. انقلاب اسلامی حتي سبب شد كه پيروان اديان ديگر به دين خود رويكردی تازه داشته باشند و با ايمان هر چه بيشتر به دين خود اقبال ورزند.
شلوغ شدن كليساها، برگزاری همايشهايی در باب «رابطه علم و دين»، نظرسنجی هايی كه نشاندهنده انفجار معنويتگرایی در متن تمدن غرب هستند، علاقه والدين به افزايش آموزشهای ديني در مدارس، توسعه انجمنهاي مذهبي و حتي ابراز دين داري و ياد خدا در نطقهاي انتخاباتي رياست جمهوري آمريكا و رشد شاخص توليد و استقبال از فيلمهايی با موضوعات دينی و افزايش ۲۰ درصدي چاپ كتابهای مذهبی در برابر رشد ۶ درصدی ساير كتابها در آمريكا۱۰ همه حاكی از روياوری جهانی دين هستند.
انقلاب اسلامی و شکوفایی علوم اسلامی
پس از انقلاب اسلامی، توجه و تفكر انديشمندان به اسلام افزايش يافت و اين اساسي ترين مرحله تمدن سازی و تحوّل تاريخ است كه انقلاب اسلامي آن را پديد آورد و میرود تا بر تمامی انديشههای كفرآميز و دانشهای برآمده از آن خط بطلان بكشد.
انقلاب اسلامی واقعهای بود كه علوم انسانی را در دو بُعد اثباتی و آرمانی به جهش رساند و روح تازهای در آنها دميد.
روان شناسي، هنر، اقتصاد، مديريت و ساير حوزههاي مطالعات انساني با ارزشهاي جديدي كه انقلاب اسلامي طرح نمود، تفسيري تازه يافته و فضايي بكر براي انديشه و تفكر به وجود آورد.
نظريههاي جديد در فلسفه هنر، كه از سوي انديشمندان مسلمان مطرح شدند.
در زمینه اقتصادی نیز تلاشهایی كه برای طراحی «نظام اقتصاد اسلامی» در سطح خرد و كلان صورت گرفت.
طرح نظريات و پژوهشهای نوين در روانشناسی كه به جای مطالعه رفتار و ذهن يك نوع حيوان مترقّي، به پژوهش در ژرفای هستی انسانی، كه مقام خليفة الهی دارد، میپردازند.
طرح ديدگاههای معنوی درباره درمان و سلامت و روشهاي پزشكي با تكيه بر ابعاد معنوي و روحاني وجود انسان و كتابهايي كه در حوزه مديريت اسلامي نگاشته شدهاند، ارزشهای الهی و دينی را به جاي ارزشهای موهوم مادي نشاندند.
انقلاب اسلامي ايران در روزگاري، كه بحران بازنمايي و كاشفيت، علوم جديد را گرفتار كرده بود، با طرح ارزشهاي معنوي به گونه اي جذّاب و تأثيرگذار، مباني و منظرهاي نويني را به انديشمندان معرفي كرد كه با آن مي توانند علم راستين را از علوم پندارين جدا سازند و علم حقيقي را به پيش برند.
گشايش گرههای فكری
انقلاب اسلامي افزون بر پرتوافشاني در علوم، با رساندن امواج انديشههاي معنوي به كوير خشكيده فلسفه و علم معاصر، آثار بسزايي بر جاي نهاد.
در چند قرن گذشته، اين پندار به وجود آمده بود كه انديشيدن و پژوهش، با مباني مادي و روش تجربي، دانش را بيطرف ميكند و جهاني به پيش مي برد، اما نظريات جديد در فلسفه علم نشان مي دهند كه تجربهها و استنتاجات برآمده از آن ها، به ناچار تابع مباني و ارزش هايي هستند كه زيرساخت فرضيههاي علمي را تشكيل مي دهند.
بدين سان، آثار انقلاب اسلامي در حوزه انديشه، به پرسشهاي بي جواب امروز، پاسخ شايسته اي داد، پرسش هايي كه حتي متن سؤال آنها، هنوز براي انديشمندان به خوبي معلوم نشده بود و تنها حيرت آن ظهور كرده بود. پرسش از رابطه علم و ايمان و معنويت، انواع علل غيرمادي در توضيح پديدههاي طبيعي و اجتماعي، و كاركردهاي غير مادي علم از اين جمله است.
نتيجه آنكه انقلاب اسلامي و دانش و انديشه مبتني بر ارزشهاي معنوي و ديني دست در دست هم، يكديگر را بالا کشیدند.
اشتراکات جنبشهای اسلامی با انقلاب اسلامی ایران
در پاسخ به چرایی تاثیرگذاری انقلاب اسلامی بر فرایند تکاملی بیداری اسلامی، باید به اشتراکات فراوان سیاسی و فرهنگی میان ایران به عنوان عامل و جنبشهای سیاسی به عنوان محرکهای متأثر توجه داشت، از جمله این اشتراکات می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱- ایدئولوژی و عقیده مشترک
انقلاب اسلامی گر چه یک انقلاب شیعی بود اما در اصول دین، توحید، نبوت، معاد، قبله و قرآن با دیگر هستهها و جنبشهای اسلامی وحدت ماهوی داشت و رفتار و عملکرد چند دهه انقلاب نیز جدیت و توانمندی ایران در دفاع از حدود اندیشه اسلامی را به نمایش گذاشت و مواضع روشن، مستقل و مبتنی بر احیای دین ایران اسلامی اعتماد و تعمیق اعتقاد آنها به صداقت دینی انقلاب اسلامی را تقویت کرد.
۲- دشمن مشترک
انقلاب اسلامی به عنوان سکاندار جبهه اسلام و مسلمانان و جنبشهای اسلامی در مواجهه با جبهه غرب به محوریت آمریکا دارای دشمن مشترکی هستند که در صدد تسلط بر حدود جغرافیایی و به حاشیه راندن ایدئولوژی دین اسلام است.
انقلاب اسلامی از همان اوان شکلگیری سیاست خارجی خود را با محوریت شعار نه شرقی و نه غربی برای جنبشهای آزادی بخش تعریف کرد و با اعلام رسمی حمایت از نهضتهای رهایی بخش و تبدیل آن به اصل قانونی، خود را به عنوان هدایتگر صادق معرفی کرد.
رهبران جنبشهای اسلامی با الگو پذیری از این تعبیر امام(ره) که فرمودند: «دشمن مشترک ما امروز اسراییل و آمریکا و امثال اینهاست که میخواهند حیثیت ما را از بین ببرند و ما را تحت ستم دوباره قرار بدهند. این دشمن مشترک را دفع کنید » همنوایی خود را با اهداف ضد استعماری و ضد استکباری رهبر انقلاب اسلامی اعلام کردند.
۳- طرح ایده وحدت اسلامی
طرح وحدت مسلمانان به عنوان رمز پیروزی انقلاب، تداوم و توسعه آن به جهان اسلام عامل مؤثر درگرایش نهضتهای اسلامی به ایران بود.
وحدت در ابتدا به عنوان یک رمز پیروزی از انقلاب اسلامی الگوی کاری جریانها شد، آنها دریافتند که اراده واحد و منسجم میتواند حلال مشکلات باشد، ایران همواره به عنوان خاستگاه و منادی وحدت محل رجوع جریانها برای مدیریت فرایند وحدت بوده است.
۴- مدیریت بحرانهای خاورمیانه
جمهوری اسلامی ایران همواره با اقتدار و استقلال و با پذیرش هزینههای سیاسی بسیار، همچنان از جبهه مقاومت و مردم فلسطین و مصالح جهان اسلام دفاع کرده است، در سختترین شرایط فارغ از مذهب و عقیده آنها مدافع و حامی آنها بوده است. مدیریت جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام و جغرافیای عرب را پس از ۶ دهه انزوا به انفعال کشانده است، در حالی که جبهه رعبآور صهیونیسم مسیحی به محوریت آمریکا و اسراییل در دشوارترین شرایط سیاسی خود در تاریخ هدایت منطقه به سر میبرند.
کارکرد منطقی و نتیجه بخش جمهوری اسلامی باعث اعتماد بیشتر جنبشها به ایران به عنوان کانون مدیریت و الگوی کارآمد شده است. به گونهای که جنبشها، حرکت خود را با افتخار متأثر و ملهم از الگوی ایران میدانند.
۵- الگوی مردم سالاری دینی
عامل دیگر، به نمایش گذاشتن الگوی مدیریت جدید سیاسی با عنوان مردمسالاری دینی و مدیریت دینی در ایران است. ایران در دوران مدیریت نظام سیاسی متأثر از دین اسلام، توانسته است به قدرت برتر علمی منطقه تبدیل شود. استقلال و اقتدار خود را در مدیریت بحرانهای داخلی، منطقهای و جهانی به اثبات برساند و پس از قرنها به عنوان یک کشور جهان سومی نوعی نظم نوین در موضع هژمونی به جهانیان ارائه کند و تمامی معادلات سیاسی و امنیتی را به چالش بکشد.
تأثیر انقلاب اسلامی بر کشورهای مختلف جهان
بحرین
مهمترین تأثیر اصلی انقلاب اسلامی ایران بر ملت بحرین ایجاد باور و امید به امکانپذیر بودن تغییر است. اگرچه سابقه قیام و انقلاب در این کشور طولانی بوده و به زمان حمله رژیم آلخلیفه و استعمار انگلستان باز میگردد ولی تحول بزرگی مانند انقلاب اسلامی ایران، جریانهای سیاسی و مردم بحرین را به شدت تحت تأثیر خود قرار داد.
وجود فرهنگ مشترک میان مردم ایران و بحرین به ویژه مواردی مانند پیروی از قیام امام حسین(عليه السلام)، رهبری قیام اخیر توسط سازمان روحانیت ، تکیه بر شعارها و ارزشهای اسلامی، استفاده از مساجد و نماز جمعه به عنوان پایگاه قیام، فرهنگ شهادت، توکل بر خدا، حضور گسترده زنان مسلمان و برخی موارد دیگر که تشابه زیادی با حرکت مردم ایران در انقلاب اسلامی دارد، از جمله دلایلی است که تأثیر انقلاب ایران بر بیداری اسلامی به خصوص در بحرین را تقویت میکند.
مصر
پس از جنگ جهانی دوم گرچه روابط میان مصر و ایران دستخوش تحولات و دگرگونی های زیادی شد؛ اما با سلطه آمریکا بر هر دو کشور، به غیر از زمان «جمال عبدالناصر» در مصر، در سایر دورانها رابطه دوستانهای بین طرفین برقرار بود و دولت مصر بر مبنای همین روابط صمیمانه به مخالفت با انقلابیون در ایران می پرداخت؛ اما فراتر از دولت مصر، غالب جریانهای اسلامی سیاسی مصر از سال ۱۹۷۸ به بعد، به صورتی صریح یا ضمنی، سیاستهای رسمی نظام سیاسی حاکم بر مصر در تأیید شاه ایران و مقابله با انقلابیون ایران و رهبری امام خمینی را مورد انتقاد قرار دادند.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹، همزمان با مذاکرات «کمپ دیوید» در مصر رخ داد و با محکومیت پیمان کمپ دیوید از سوی ایران، گروههای اسلامی از جمله اخوانالمسلمین میانهرو، جماعه الاسلامیه و برخی گروه های دیگر، دولت مصر را به پیروی از الگوی ایران و مبادرت به جنگ مقدس با اسرائیل فرا خوانده و از موضع ایران در عقب نشینی اسرائیل از تمامی خاک فلسطین اشغالی استقبال کردند؛ البته در مقابل، برخی گروههای دیگر سعی نمودند تا با پر رنگ جلوهدادن جنبههای ایرانی و شیعی بودن انقلاب اسلامی در مقابل جنبه اسلامی و احیای فکر دینی در دنیای معاصر، از تأثیر این انقلاب در مصر بکاهند.
همچنین دولت مصر نیزکه در این مقطع زمانی به دلیل بهبود روابط خود با رژیم صهیونیستی در میان کشورهای اسلامی و عربی در انزوا قرار داشت، ضمن محکوم نمودن ایران به مداخله در امور داخلی مصر، سعی داشت تا با بزرگ جلوه دادن خطر انقلاب ایران برای کشورهای منطقه، با این کشورها علیه ایران ائتلاف نموده و ضمن بهبود روابط خود با کشورهای اسلامی، امواج انقلاب اسلامی ایران را هر چه بیشتر مهار نماید.
ولی به طور کلی تأثیر انقلاب اسلامی ایران در شکلگیری نهضت بازگشت به خویشتن اسلامی و احیای فکر دینی در مصر را نمیتوان انکار نمود و در این خصوص باید اظهار نمود که الهامپذیری این گروهها از انقلاب اسلامی منجر به تقویت مخالفان دولت مصر و شکل گیری نهضت اسلامی شد.
با سقوط حسنی مبارک، شاهد تکرار بسیاری از شعارهای انقلاب اسلامی ایران توسط جوانان مصری هستیم. هر چند سیاستمداران با عملکرد اشتباه خود باعث انحراف انقلاب مصر شدند؛ اما گفتمان انقلاب اسلامی در فضای جدید مصر در اذهان مردم این کشور در حال گسترش است.
تونس
گرچه انقلاب اسلامی ایران نتوانست در کشور تونس از آنها پشتیبانی کند و بلکه به گرایشهای مخالفی که از پیش در آنجا بودند شتاب بخشید و سیاستمداران تونس، قدرت و مشروعیت سیاسی اسلام و سنتهای اسلامی را تابع نظامهای سکولار یا غیرمذهبی دانسته و لذا به ناسیونالیسم و توسعه میاندیشیدند.
در مقابل گروههای مخالف دولت، انقلاب ایران را به عنوان الگویی ضروری در پاسخگویی و مسولیتپذیری اسلامی رهبران سیاسی تلقی میکردند. از این رو تاثیر پذیری این گروهها از انقلاب ایران و تهدید تلقی کردن انقلاب ایران از سوی حاکمان تونس برای رهبری سیاسی خود، باعث شد تا در دهه ۱۹۸۰ منازعهای بین دولت با گروههای مذهبی شکل بگیرد و انقلاب ایران تا حدّی برای آنها خطرناک محسوب شود که « دولت تونس برای رفع این تهدیدات، در سال ۱۹۸۲ به بهانه صرفه جویی در امور مالی و مخالفت با جنگ تحمیلی، سفارت خود در ایران را تعطیل کرد».
نفوذ معنوی انقلاب اسلامی در تونس بر فعالان مسلمانی، همچون «راشد الغنوشی» باعث شد که آنها با الگوبرداری ازتجربه ایران و ایجاد جسارت در بیان خواستههای خود، جنبش اسلامی جدیدی با عنوان «حرکه الاتجاه الاسلامیه» را در تونس تشکیل دهند که بعدها به «جنبش نهضت» تغییر نام داد .
این جنبش با هدف سرنگونی سکولاریسم در نظام تونس و روی کار آمدن حکومت به سبک حکومت اسلامی ایران تشکیل شد که در نهایت با عکس العمل دادگاههای طرفدار سیاستهای غیر مذهبی تونس، رهبران این جنبش روانه زندان شدند.
پس از پیروزی انقلاب تونس، راشد الغنوشی به تونس بازگشت و در حدود هزار نفر به استقبال او رفتند.
پس از سرنگونی زینالعابدین بن علی، دیکتاتور پیشین تونس، دولت انتقالی تونس به گروه النهضه اجازه تشکیل حزب را داد و این حزب به سرعت تبدیل به بزرگترین و سازمانیافتهترین حزب در تونس شد.
حزب النهضه در انتخابات مجلس مؤسسان تونس که در ۲۴ اکتبر ۲۰۱۱ برگزار شد ادعا کرد که ۴۰ درصد از آرا را به دست آوردهاست.
الجزایر
با توجه به زمینهها و استعدادهایی که در جامعه الجزایر بود، انقلاب اسلامی برای آنها نقش مشوق و تجدید حیات را داشت.
یأس ناشی از فقدان نتایج و دستاوردهای انقلاب الجزایر و تبلیغات جهانی در مورد عدم تحقق و پیروزی انقلابهای دینی سبب شده بود تا در تصور مردم الجزایر، احتمال وقوع هر نوع انقلاب دینی را غیر ممکن جلوه نماید؛ ولی پیروزی انقلاب اسلامی این باور را در مردم الجزایر به وجود آورد که اسلام میتواند با ایجاد دگرگونی سیاسی، حکومتی مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی بنا کند و به تعبیر یکی از نویسندگان، «در حالی که جو داخلی ایران قبل از انقلاب اسلامی متاثر از پیروزی انقلاب الجزایر بود، در مقابل مردم الجزایر هم از سال ۵۷ با استقبال از پیروزی انقلاب اسلامی، تحولات انقلاب ایران را پی گیری میکردند».
تاثیرات عمیقی که واژگونی رژیم پهلوی و تاسیس جمهوری اسلامی در جهان اسلام به جای گذاشت، باعث شد تا حاکمان الجزایر با توجه به سابقه حرکت اسلامی در این کشور، به ناچار به اتخاذ شیوه هایی جهت توقف یا کند کردن رشد اسلام گرایی مبادرت ورزیده و در این راستا با ایجاد فضای باز سیاسی و اجازه فعالیت به گروههای مذهبی، درصدد جلوگیری از رادیکالیزه شدن جنبش اسلامی برآمدند؛ ولی با این حال وقوع عواملی همچون پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ورود جوانان مسلمان به مسجد الحرام و ترور سادات به دست خالد اسلامبولی در مصر، نفوذ مسلمانان را در الجزایر تقویت کرده و در این کشور نیز همچون دیگر نقاط جهان اسلام، حرکتهای مردمی گستردهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به وجود آمد که در قالب حرکتهای دانشجویی و گروههای رادیکال، به تجدید حیات اسلامی پرداختند و در مقابل آنها حکومت نیز با سرکوب اسلام گرایان، سران «جبهه نجات اسلامی» را به اتهام توطئه علیه امنیت کشور بازداشت کردند تا از تبدیل شدن الجزایر به یک کشور اسلامی شبیه ایران جلوگیری نمایند.
نیجریه
این کشور در غرب آفریقا با داشتن میلیونها نفر مسلمان از جمله کشورهایی است که برای احیای اسلام و اثر پذیری از انقلاب اسلامی ظرفیت داشت.
تحولات و نمودهای تحکیم اسلام در جامعه دانشگاهی نیجریه که بعدها به توده های وسیع مردم در روستاها و شهرهای این کشور سرایت کرد، متاثر از انقلاب اسلامی ایران بوده است و در واقع رهبری امام خمینی و فکر انقلاب اسلامی در جامعه نیجریه و به ویژه در میان مسلمانان محروم شمال این کشور، احساسات و واکنش هایی را بر انگیخته و احیاگری اسلامی در ایران تاثیر مستقیمی بر قیام های احیاگری اسلامی در آنجا داشته است.
در واقع پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، بسیاری از رهبران مسلمان نیجریه را در احیاء اسلام و مقابله با غرب ترغیب کرده و آنها با استقبال از بسیاری مضامین انقلاب اسلامی ایران، همچون تقبیح فساد اداری، رد مادی گرایی فزونی خواهانه، انتقاد از غرب زدگی و اجرای قوانین اسلامی، از انقلاب اسلامی الهام گرفتند.
هماکنون نیز گرایش گسترده مردم نیجریه به تشیع و آرمانهای انقلاب اسلامی توجه همگان را به خود جلب کرده است.
سودان
کشور سودان از مهمترین کشورهای اسلامی است که به طور جدی از انقلاب اسلامی ایران متاثر شده و نقش بسیار مهمی در انتشار اسلامگرایی در منطقه وسیعی از آفریقا دارد.
گرچه انقلاب ایران در دهه اول، تاثیر به سزایی در سودان نداشته است؛ ولی با گذشت یک دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و با به قدرت رسیدن «عمر البشیر» در سودان، وی اقدامها و گرایشهای اسلامی مشابه ایران را از خود نشان داد و با حمایت «حسن الترابی» در الگوگیری از انقلاب اسلامی ایران و بسیج تودهای، در صدد رفع مشکلات داخلی؛ نظیر مسئله جنوب، فقر و عقبماندگی و قطع نفوذ و مداخله خارجی برآمده و مواضع استعماری در سطح جهان اسلام اتخاذ کردند.
عمرالبشیر در مورد انقلاب ایران اظهار داشته است: «انقلاب اسلامی واقعه بسیار عظیمی است که ما همواره به آن با چشم امید نگاه کردهایم و آن را الهام بخش خود میدانیم .
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به ما اطمینان داد که علی رغم مشکلات تحمیل شده از سوی دشمنان، حرکت خود را به سمت اسلام ادامه دهیم و در این راه به خدا توکل کنیم».
مراکش
از دیگر کشورهای اسلامی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حرکت های اسلامی درآنجا رشد نمود و معروفترین فرد در هدایت جریانات اسلامگرایی در مراکش، «عبدالسلام یاسین» بود که ستایش وی از انقلاب اسلامی، امام خمینی و تلاش وی برای تشکیل حزب سیاسی منجر به دستگیری وی در سال ۱۹۸۴ شد.
با نشانههای رشد جنبشهای اسلامی در مراکش، پادشاه این کشور جمهوری اسلامی ایران و دیگر گروههای طرفدار ایران را به توطئه چینی متهم کرده و مدعی شد که شورشیان خواستار برپایی یک نظام اسلامی افراطی به شیوه ایران هستند و لذا با ترس از الگوگیری از انقلاب ایران، سرکوب گروههای اسلامی و رهبران آن در این کشور شدت گرفت.
لبنان
ار لحاظ تاریخی، لبنان از خاستگاههای اصلی تشیع بوده و سابقه این امر به صدر اسلام باز میگردد، یعنی از زمانی که معاویه به عنوان فرمانداری شام ابوذر غفاری صحابی مبارز حضرت علی علیه السلام را به این منطقه تبعید کرد.
امام موسی صدر و شهید چمران قبل از انقلاب اسلامی به طور چشمگیری شیعیان لبنان را با تأسیس حرکت المحرومین و شاخه نظامی سیاسی آن یعنی«اَمَل» سیاسی- تشکیلاتی کردند و با پیروزی انقلاب اسلامی این روند تقویت و تشدید شد.
انقلاب باعث بروز انشعاب در امل شد که شعبه رادیکال آن به رهبری حسین موسوی( ابو هشام) کاملاً از انقلاب اسلامی تبعیت می کرد و پس از چندی به گروه حزب الله پیوست.
شاخه اصلی به رهبری نبیه بری، عمدتاً مشی سیاسی و محافظه کارانه تری انتخاب کرده و مایل بود دایره عمل خود را در مقابل انقلاب اسلامی مستقل نگهدارد.
محسوس ترین اثر انقلاب اسلامی در لبنان، تأسیس و ایجاد جنبش حزب الله در تابستان ۱۹۸۳ بود.
حزب الله در فضاهای شهری جنوب و شرق بیروت و در میان مردمان محروم به ویژه، بعد از حمله اسرائیل به لبنان و اشغال مناطق وسیعی از خاک آن کشور و تحت تأثیر انقلاب اسلامی و کمک و یاری جمهوری اسلامی و به منظور حفظ دستاوردهای انقلاب و حفظ اسلام در منطقه و تأمین حقوق مسلمین لبنان و مبارزه با اسرائیل و دست نشانده های آن در منطقه توسط عده ای از جوانان و روحانیون مبارز و مخلص لبنانی که اکثر آن ها قبلاً از افراد و مسوولین با سابقه در جنبش اَمَل بودند تشکیل شد.
جنبش حزب الله به واسطه دو رشته فعالیت به سرعت خودش را متمایز ساخت؛ یکی عملیات شهادت طلبانه علیه اشغال گران اسرائیلی و دیگری تبعیت از انقلاب اسلامی در لبنان.
هرچند اکثریت جمعیت در جنوب لبنان شیعیان هستند، لیکن مناطق و روستاهایی نیز وجود دارد که به طوایف، مذاهب و ادیان دیگر تعلق دارد؛ اما حزب الله بدون توجه به سنت های طایفه ای گذشته که هر طایفه تنها از خود و افراد طایفه خود و هم کیشان مذهبی اش دفاع می کرد، برای دفاع از این سرزمین مبارزه کرده و همه طوایف را زیر چتر حمایتی خود قرار داد. این مسأله توانست جامعه طایفه ای لبنان را به وحدت نزدیکتر کند.
حزب الله توانست بدون آن که بر سر میز مذاکره بنشیند و یا مذاکرهای صورت دهد، کشور را از سیطره نیروهای چند ملیتی همچون آمریکا، فرانسه،انگلیس، ایتالیا و به ویژه اسرائیل آزاد کند.
حمایت و پشتیبانی جنبش های اسلامی در لبنان از انقلاب اسلامی ایران، بسیار گسترده تر از محدوده شیعیان بود. انقلاب اسلامی در ایجاد جنبش توحید اسلامی در طرابلس به رهبری شیخ سعید شعبان و حتی سازمان های انقلابی فلسطین نقش وسیعی داشت.
پیوند انقلاب اسلامی و حزبالله لبنان آنقدر گسترده و عمیق است که نیاز به اثبات و بحث بیشتر ندارد.
فلسطین
یکی از شعارهای اولیه در نهضت امام خمینی (ره) مسأله دفاع از مظلومان بود که مسأله فلسطین در صدر این هدف قرار داشت.
پس از پیروزی انقلاب، روابط ایران با اسرائیل قطع شد و سفارت اسرائیل به سفارت فلسطین تبدیل شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در انتخابات نمایندگان شورای دانشجویی دانشگاه های النجاح که در سال ۱۹۷۹ در باریکه غزه برگزار شد طرفداران ( الکته الاسلامیه) توانستند تعداد ۱۰ کرسی از اصل ۱۱ کرسی را به خود اختصاص دهند.
انقلاب اسلامی تأثیر عمیقی بر ملت مسلمان فلسطین در زمینه بازگشت به آموزه های دینی، امیدوار شدن به توانایی های خود، الگو قراردادن نظام اسلامی توسط مبارزان فلسطینی، قراردادن مسجد به عنوان پایگاه اصلی مبارزه ، سامان دادن وحدت بر محور اسلام و شکل گیری گروه های جهادی (چون حماس و جهاد اسلامی) به جای گذاشت.
حمایت قاطعانه جمهوری اسلامی از حماس طی حملات چند سال اخیر به غزه، انقلاب اسلامی را بین مردم فلسطین و خصوصا غزه محبوبتر و تأثیرگذارتر کرده است.
یمن
انقلاب یمن همواره با جنگ داخلی و سه جنگ همزمان با ارتش یمن، تکفیریها و جنگ با سعودیها مواجه بوده است و این از نقاط برجسته این انقلاب به شمار می آید.
انقلاب یمن به دلیل برخورداری از فرهنگ شیعه به خوبی از خون شهدا بهرهبرداری کرد و به اذعان کارشناسان برپایی و جان دوباره گرفتن انقلاب یمن به دلیل بهره گیری از خون شهید دکتر احمد شرفالدین بوده است.
با توجه به اینکه یمن مستعدترین مهره در منطقه خاورمیانه برای نزدیکی به ایران است، کشورهای مرتجع حامی غرب از این که یمن به سمت انقلاب اسلامی ایران گرایش پیدا کند، بسیار هراس دارند و به همین دلیل آمریکا و عربستان سعودی بیشترین هزینه را برای انحراف و سرکوب انقلاب مردم یمن صرف کرده اند.
اوج گیری قدرت جنبش انصارالله یمن با همان شعارهای انقلاب اسلامی و محبوبیت روز افزون این جنبش در بین مردم طی ماههای اخیر نشاندهنده تأثیرگذاری و پیوند یمنیها با انقلاب اسلامی است. اتفاقی که با واکنش شدید و غافلگیری جبهه استکبار همراه شده است.
عراق
عراق به عنوان یک کشور مهم عربی با اکثریت شیعی، کانال مناسبی برای حضور و صدور انقلاب اسلامی در جهان عرب به شمار می رفت؛ بدان خاطرکه شیعیان عراق با رژیم بعث درگیر بودند و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تاثیری عمیق و سریع در میان شیعیان عراق بر جای گذاشته و در این راستا ایجاد سازمان های مخالف و انقلابی شیعی در این کشور، تهدیدی جدی برای ثبات رژیم بعثی بود.
از همان روزهای اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که رهبران انقلابی ایران آشکارا از صدور انقلاب سخن میگفتند، اعتراضات مردمی در عراق گسترش یافت و «آیت الله صدر» در عراق نقشی را بر عهده گرفت که امام خمینی در ایران عهده دار آن بود.
با فتوای تحریم عضویت در حزب بعث توسط آیت الله صدر که رهبری شیعیان عراق را برعهده گرفته بود، به نظر می رسید شیعیان عراق بیش از هر کشور دیگری مشتاق الگوبرداری از انقلاب ایران هستند .
شهادت آیت الله سید محمد باقر صدر و خواهرش بنت الهدی صدر در اوایل فروردین ماه ۱۳۵۹ باعث شد تا امام خمینی در پیامی از ارتش و ملت عراق درخواست قیام جهت سرنگونی دولت صدام را نماید که بدین ترتیب مبارزات علیه رژیم بعث در این کشور شدت گرفت که اوج این فعالیت ها در تقابل « حزب الدعوه اسلامی» با رژیم بعث و شکل گیری «مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق» با هدف مبارزه با حکومت بود، که این وضعیت، صدام و سایر رهبران مستبد کشورهای عربی را آشفته می کرد .
با شدت قیامها علیه صدام، وی انقلاب ایران را بزرگترین فرصت و تهدید برای نظام خود تلقی نموده و سرانجام با تمام قوا به ایران حمله کرد . گرچه ظاهرا موضوع اختلافات مرزی به عنوان دلیل اصلی تجاوز عراق به خاک ایران محسوب می گردد؛ اما در واقع تجاوز عراق علیه ایران نتیجه نارضایتی قدرت های بین المللی و منطقه ای از انقلاب اسلامی و نگرانی از گسترش آن به منطقه و حمایت از منافع دولت های محافظه کار عربی بود.
با سقوط صدام طی سالهای اخیر دایره نفوذ انقلاب اسلامی و محبویت گفتمان انقلاب اسلامی در بین عراقیها بسیار رشد یافته است. راهپیمایی با شکوه اربعین و حمایت و دفاع پیشتازانه ایران از عراق در مقابل داعش و گروههای تکفیری، پیوند عراقیها با انقلاب اسلامی را دو چندان کرد.
عربستان
از جمله حرکتهای مسلمانان منطقه که تحت تاثیر انقلاب اسلامی در نخستین سال پس از انقلاب صورت گرفت، بروز ناآرامی و طغیان اخوان المسلمین عربستان در نوامبر ۱۹۷۹ میلادی در اعتراض به پادشاهی سعودی بود که گرچه ارتباط مستقیمی بین این واقعه با ایران نبود؛ ولی بازتاب روانی انقلاب، عاملی موثر در این واقعه بوده است.
در این واقعه که با رهبری «جهیمان العتیبی» شکل گرفته بود، مسجد الحرام توسط مبارزان سنی به مدت دو هفته تصرف گردید و در حالیکه حکومت عربستان از واقعه تصرف مسجدالحرام سر در گریبان بود، در همان زمان واقعه دیگری در استان ثروتمند «الاحساء» و استان «قطیف» اتفاق افتاد که به دنبال آنها نیز شورشهای دیگری نیز به وقوع پیوست که در این قیام ها شیعیان عربستان با الهام از انقلاب ایران، از تبعیض حکام سنی آزرده خاطر بوده و خواهان توزیع عادلانه در آمد نفت و خدمات عمومی بودند و حکام عربستان نیز جهت مقابله با قیامهای شیعیان، ضمن اتخاذ سیاست مبتنی بر تحبیب و رفع برخی کاستیها، نارضایتیهای موجود را با شدت بیشتری سرکوب نمودند تا از تاثیرهای انقلاب ایران جلوگیری به عمل آورند.
ذکر این نکته ضروری است که در راستای جلوگیری از صدور انقلاب اسلامی ایران، عربستان از مهمترین کشورهای تامین کننده هزینه جنگ عراق بود که برای تامین امنیت خود، با حمایت مستقیم آمریکا و همراهی کشورهای عربی ،اقدام به تاسیس «شورای همکاری خلیج فارس» نمود.
اعتراضات چند سال اخیر در شرق عربستان علیه رژیم آل سعود و فریاد عدالتخواهی مردم این کشور با رهبری علمایی همچون آیت الله نمر که از علاقمندان گفتمان انقلاب اسلامی، نشان از تأثیر روزافزون انقلاب اسلامی در قلب و جان مردم عربستان دارد.
سوریه
تاثیر انقلاب اسلامی ایران در سوریه نسبت به تمامی کشورها ویژگی کاملا مجزایی داشته و محسوسترین نمود این انقلاب، تبدیل دو دولت به متحدان استراتژیک بوده است .
پدیده صدور انقلاب به عنوان اولین پیام انقلاب اسلامی، به طور متعارف شیوهای برای اتحاد و جذب امت اسلامی در نفی دولتهای مستبد و وابسته در جهان اسلام و دنیای عرب بود . لذا در این راستا همگرایی انقلاب اسلامی ایران با دولتی که رسما پای بندی ایدئولوژی ناسیونالیستی - سوسیالیستی بعث بود، بر خلاف عرف می نمود.
این اتحاد استراتژیک بدان خاطر بود که حمایت ایران و سوریه از لبنان و فلسطین در برابر اسرائیل، اتخاذ جبهه واحد در مبارزه علیه صهیونیسم و مخالفت هر دو در برابر گسترش فعالیت نظامی آمریکا در خلیج فارس و ایجاد پایگاه در این منطقه و همچنین نیازهای اقتصادی دو کشور باعث تشدید علاقمندی دو کشور گردید، البته این همکاری ها تا حدی بود که حتی برخی گروه های اسلام گرای سوریه ، از جمله «اخوان المسلمین» که تحت تأثیر انقلاب اسلامی فعالیت خود را گسترش داده بودند، به دلیل گسترش روابط ایران و سوریه، با گرایش به رژیم صدام حسین، حملات تبلیغاتی خود را علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز کردند.
پیوند انقلاب اسلامی ایران و سوریه در مقابله با جبهه تکفیری-صهیونیستی طی چند سال اخیر، آنقدر مستحکم و تأثیرگذار است که برون رفت از بحران سوریه بدون حمایت ایران امکانپذیر نیست.
انقلاب اسلامی ایران روحی را در پیکر نیمه جان مستضعفین دنیا دمید که آنان را در برابر سردمداران ظلم و جور سربلند کرد و بیداری مسلمانان و مردم جهان، خواب را از چشم ستمگران جهان ربود.
برخی منابع:
http://porseman.org/q/show.aspx?id=۱۳۵۷۲۲
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=۲۳۶۶۹۴
http://rasekhoon.net/article/show/۲۰۷۴۵۶/%D۸%B۱%DB%۸C%D۸%B۴%D۹%۸۷%E۲%۸۰%۸C%D۹%۸۷%D۸%A۷%D۸%۸C%۲۰%D۸%B۹%D۹%۸۸%D۸%A۷%D۹%۸۵%D۹%۸۴%۲۰%D۹%۸۸%۲۰%D۹%۸۶%D۸%AD%D۹%۸۴%D۹%۸۷%E۲%۸۰%۸C%D۹%۸۷%D۸%A۷%DB%۸C%۲۰%D۹%۸۱%DA%A۹%D۸%B۱%DB%۸C%۲۰%D۸%A۸%DB%۸C%D۸%AF%D۸%A۷%D۸%B۱%DB%۸C%۲۰%D۸%A۷%D۸%B۳%D۹%۸۴%D۸%A۷%D۹%۸۵%DB%۸C%۲۰%D۸%AF%D۸%B۱%۲۰%DA%A۹%D۸%B۴%D۹%۸۸%D۸%B۱%D۹%۸۷%D۸%A۷%DB%۸C%۲۰%D۸%A۷%D۸%B۳%D۹%۸۴%D۸%A۷%D۹%۸۵%DB%۸C%۲۰%۲۸۱%۲۹/
http://marifat.nashriyat.ir/node/۲۱۴۰
http://www.islamtimes.org/fa/doc/fori_news/۱۸۷۹۴۹/txt
http://www.porseshkadeh.com/question/۳۶۶۹۶/
http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/۳۸۱۴/۶۶۹۷/۷۹۴۳۵
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/۲۸۵۰۳
http://www.imam-khomeini.ir/fa/n۲۹۶۵
http://rasanews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=۲۲۴۵۵۸
http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/۳۸۱۴/۶۶۹۷/۷۹۴۳۵/