به گزارش حلقه وصل، مصطفی مسجدی آرانی در مطلبی اینستاگرامی نوشت:
اردیبهشت ۵۸ سال پیش، یک جایی توی همین تهران، اتفاقی افتاد که تا عمر داریم، میتواند مثال نقض بسیاری از کلیشههای ذهنی ما باشد. ماجرا را خلاصه میگویم. در همان دهه اول اردیبهشت ۱۳۴۱ خبر میرسد که زنی را در محله باغ آذری تهران، حوالی میدان شوش، با ۵۸ ضربه چاقو کشتهاند. یک سلاخی به تمام معنا. قاتلها البته مخفی نبودند. بعد از قتل رفته بودند پاسگاه و خودشان را معرفی کرده بودند. دو عاقله مرد که پسران مقتول بودند.
اصل قضیه برمیگشت به بیست – سی سال قبل از آن. ابراهیم نامی در تهران شیشهگری داشت. از برخی دوستانش شنیده بود که زن وفادار نیست و شاید حتی خود تجربه کرده بود. این بود که تا ۳۵ سالگی ازدواج نکرد. نشستند پای پایش که باید زن بگیری و دست آخر رفتند برایش از شهرستان دختری آوردند ۱۵، ۱۶ ساله که لابد چشم و گوشش هم بسته باشد. دختر، زینب بیگم نام داشت و همین سال اول، باردار شد و بعد 8 فرزند دیگر هم آورد. . ازدواج آنها تا ۲۵ سالگی پیش رفت ولی ناگهان به معضلی جدی رسید. زینب ۴۰ ساله، حالا به شوهر ۶۰ ساله خود طعنه میزد. به او میگفت «لق لقو» یا «شُله». ماجرا ادامه پیدا کرد تا اینکه داستانی در محله شنیده شد مبنی بر عشق و عاشقی مردی به نام مسیب با زینب خانم. پسرهایش که دیدند کار دارد بالا میگیرد مادر را فرستادند شهرستان ولی مادر برگشت و رفت خانه زنی در باغ آذری که میگفتند بساط عرق آنجا جور است و دو سه مرد هم میروند و میآیند. بقیه ماجرا معلوم است. شبی رفتند پی مادر که دعوا بالا گرفت و شد آنچه نباید میشد. میگویند در قدیم الایام، زندگیها صفای بیشتری داشته. میگویند آن قدیمها زن و مردها میسوختند و میساختند. میگویند زن شهرستانی بگیری خوب است چرا که چشم و گوشش را خودت باز کنی. میگویند زنها حیا و نجابت خاصی دارند و خصوصا در قدیم این مسأله بیشتر بوده. میگویند فرزند آوردن باعث دوام و قوام خانواده میشود. میگویند پسرها مادرانشان را خیلی دوست دارند.
همه اینها را میگویند ولی راستش را بخواهی همه این کلمهها زیاد هم نمیارزد. اینها کلیشههایی است که آدمها از زندگی خود درست و به زندگی دیگران ارایه کردند. حتی ابراهیمی که فکر میکرد زنان وفادار نیستند و به عینه آن را دید، ممکن است در زندگی دیگری، اعلای آن را از زنی دیگر ببیند. (حتی تو که داری فکر میکنی این ازدواج شکست خورده چون تفاوت سنیشان زیاد بوده هم اشتباه میکنی). خلاصه که دنیا خیلی قاعده ندارد عزیزم. این را زینب بیگم، ۶۰ سال است از جایی در باغ آذری داد میزند.