به گزارش حلقه وصل، مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: ما را میمیراند تا دیگر نمیریم. هی میمیراند و زنده میکند تا جایی که دیگر نمیریم. البته مردن کار ماست. کار او زنده کردن است. ولی من هر دو را به خدا نسبت دادم. اول هم ما مرده بودیم، او ما را زنده کرد. ما نبودیم. الان ما هرچه ادب کنیم و بمیریم او ما را زندهتر می کند. مردن پیش از مردن را ادب میگویم، والاّ اگر ادب هم نکنیم میمیریم. خدا ما را میمیراند و نزدیک خود میبرد. فی موتی حیاتی در مرگ من حیات من است. در فقر من غنای من است. در ذلت من عزّت من است.
خدای مهربان، غنا را در فقر پنهان ساخته است و صحّت را در مرض. انسان فانی میشود که به بقا برسد، میفرماید: خلق کردهام برای حیات نه برای موت و نابودی. منتهی اینجا جایگاه خوبی نیست، غذا دارد، فضولات هم دارد. ما ناچاریم از اینجا عبور کنیم.
حتّی اگر نطفهای سقط شود، در آن جهان زنده میشود. حضرت ابراهیم(ع) و حضرت اسحاق(ع) با اینکه به ظاهر مردهاند، ولی زندهاند و فرزندانی از شیعیان که سقط شدهاند زنده میشوند و آنان به این فرزندان درس میدهند تا بالغ شوند. این مطالب در روایات امده است، عقل هم تایید میکند که اینها ضایع نشوند.
خداوند بر ریزه کاریهای خلقتش مسلّط است. خدا مثل ما نیست که بگوید شلوغ شده رها کن، به درد نمیخورد. خداوند حتّی بندگان معصیتکارش را هم در نظر دارد. میگوید او از چشم همه افتاده است پس ما باید او را بخواهیم. خدا میگوید: ای بنده من اگر همه اهل زمین انیس و مونس داشته باشند و تو هیچکسی را نداشته باشی ما تو را سرپرستی میکنیم. منتهی بنده، خودش سرپرستی نمیخواهد. لج میکند، خداوند هم سر به سر او نمیگذارد تا بیشتر عصبانی نشود. از دور مواظب اوست طوری که او نفهمد.
کتاب طوبای محبّت جلد دوم – ص 103
مجالس حاج محمّد اسماعیل دولابی