حلقه وصل: حجتالاسلام محسن عباسیولدی، کارشناس مسائل تربیت اسلامی در تعریف تربیت اسلامی اظهار داشت: تمام مفاهیم اسلامی در تمامیابعاد تنها در کلمه عبودیت خلاصه میشود. تربیت اسلامی نیز یعنی تربیت فرد و جامعه در مسیر عبودیت و بندگی الهی. ما اگر بخواهیم به معنای واقعی کلمه تربیت اسلامی را در جامعه پیگیری کنیم، هدف را باید هدفی قرار دهیم که خدا از خلقت انسان معرفی کرده است. خداوند متعال میفرماید «من جن و انس را نیافریدم مگر این که بندگی من را انجام دهند.» اقتصاد، سیاست، فرهنگ، حکومت، حقوق و… وقتی از زاویه تربیت نگاه شوند که باید هم از این زاویه به آن نگاه شود، هدفشان عبودیت، بندگی و ترویج بندگی در اقشار مختلف به شیوههای گوناگون است.
* تحقق تربیت اسلامی در حوزه علمیه رخ میدهد
وی درباره نقش حوزههای علمیه در تحقق تربیت اسلامی عنوان کرد: بنده برای جایی جز حوزه علمیه نقش اساسی برای تحقق تربیت اسلامی قائل نیستم، چون کسی میتواند در تحقق تربیت اسلامی گام بردارد که با متون دینی کاملاً آشنا باشد. آن جایی که تقید و تعهد به یادگیری متون دینی وجود دارد، حوزه علمیه است. حوزه علمیه با اشرافی که به قرآن، روایات و سیره اهلبیت(ع) بهعنوان منابع اصلی تربیت اسلامی دارد، میتواند به روش فقهای سلف، مبانی، اصول و روشهای تربیت اسلامی را استخراج کرده و به جامعه عرضه کند. حوزه علمیه باید به این باور برسد که راه تربیت جز از درون دین رد نمیشود، به این باور برسد که متون موجود برای استخراج مبانی، اصول و روشهای تربیت کافی هستند. به این نتیجه برسد همانگونه که در مسأله سیاست و روابط بینالملل میگوییم «کفار نباید راهی برای مؤمنان داشته باشند» در مباحث علوم انسانی و در بحث تربیت نیز خدا راهی برای کافرین بر مؤمنین قرار نداده است. تا وقتی نگاه ما به کفار است که آنها برای ما که مؤمن و مسلمان هستیم، نقشه بکشند، مسلماً نمیتوانیم در تحقق تربیت اسلامی گامی برداریم. نخستین قدم رسیدن به این باور است.
* ۴ نقص در تحقق تربیت اسلامی
وی درباره مهمترین نواقص و کمبودهای جمهوری اسلامی در حوزه تربیت اسلامی گفت: نخستین نکته چشم داشتن به تولیداتی است که در فضای کفر، الحاد و بیدینی انجام گرفته و میگیرد. این یکی از بزرگترین نقصهاست. زمانی که ما تصمیم گرفتیم بحث و رشتهای به نام تربیت داشته باشیم مهمترین چیزی که رخ داد توسعه روانشناسی غربی در جامعه بود. با این پیش فرض که روانشناسی تولید شده در فضای غیردینی خنثی بوده و با مقداری اصلاح قابل ارائه، اجرا و نتیجه گرفتن در جامعه اسلامی است. یک پیش فرض کاملاً اشتباه بود. این یکی از بزرگترین نقصهاست، تا زمانی که ما این نوع نگاه را به روانشناسی غربی داریم باید دنبالهروی فضای تربیت کشور خودمان را از فضای تربیت غربی شاهد باشیم و اتفاق جدیدی را نخواهیم دید.
حجتالاسلام عباسیولدی اذعان داشت: نقص دوم در حوزههای علمیه است، ما در ۴۱سال که فرصت طلایی پیدا شد تا با آرامش خاطر در حوزه مسائل مختلف دینی تحقیق و پژوهش کنیم، وقت کمی را به تربیت اسلامی اختصاص دادیم. اگر به همان اندازهای که ما وقت در فقه به معنای خاصش سرمایه گذاری کردیم در تربیت اسلامی، سرمایهگذاری میکردیم حتی نه به آن اندازه بلکه یک دهم و یک بیستم آن را سرمایهگذاری میکردیم، اکنون شاهد اتفاقات بسیار خوبی بودیم. کماکان میبینیم پس از ۴۱سال مجموعههایی با شعار تربیت اسلامی نیروهایی را از درون طلاب جذب میکنند ولی به متن و مسیری که این بزرگواران طی میکنند، نگاه میکنیم میبینیم رنگ، بو و جلوه آن روانشناسی غربی است. یعنی پس از ۴۱سال به این نتیجه نرسیدیم که نقطه آغاز جای دیگر است. این هم نقص بزرگی است.
* سرمایه ما سنتهای الهی است
کارشناس تربیت اسلامی در گفتوگو با مفتاح تأکید کرد: موضوع بعدی یأس و ناامیدی است. عدهای معتقدند نباید به روانشناسی غربی به عنوان نقشه راه اعتماد کرد، نباید به علوم تربیتی غربی به عنوان نقشه تربیت اعتماد و اعتنا کرد ولی میگویند راه طولانی در پیش داشته و فرصتمان کم است. در این فرصت بسیار کم نمیتوان این مسیر طولانی را طی کرد. سخن ما با این افراد این است اگر ۴۱سال پیش یا حتی ۲۰سال پیش شروع کرده بودیم، مسیر خوبی را طی میکردیم، ۴۰سال دیگر در چشم بر هم زدنی فرا میرسد و ما کماکان آیه یأس میخوانیم. یأس همیشه قدرت حرکت را از انسان میگیرد. ما نیازمند یک کار تبلیغاتی و رسانهای بسیار سنگین هستیم تا این امید و انگیزه را به جامعه علمی بهویژه حوزه علمیه تزریق کنیم که میشود. همانگونه که غربیها در مسیر تولید علوم انسانی وقت زیادی را صرف و زمان زیادی را صبر کردند ما نیز باید چنین کاری را انجام دهیم، البته ما یک تفاوتی با آنها داریم، چون آنها از صفر شروع کردند ولی ما با یک سرمایه عظیمیروبهرو هستیم. سرمایه ما سنتهای الهی است. خداوند فرمود «اگر کسی من را یاری کند او را یاری میکنم.» باید مجموعههایی هر چند خُرد مبتنی بر این باور شکل بگیرد که ما نیازی به نقشهای که دیگران کشیدهاند، نداریم. باور مجموعهها این باشد که باید نقشه را از مجموعه دین به دست آوریم. این مجموعههای تحقیقی و پژوهشی انجام دهند. در گام نخست باید به مبانی توجه داشته باشند.
* از روانشناسی غربی توقع داریم نقشه تربیت اسلامی ما را بکشد
حجتالاسلام عباسیولدی اذعان داشت: یکی از دلایلی که سبب شده توجه ما نسبت به تربیت اسلامی ضعیف شود این است که اشراف کاملی نسبت به مبانی دینی نداریم. حتماً باید در حوزه مبانی صحبت، تحقیق و تألیف داشته باشیم. اگر کسانی که میخواهند در تربیت اسلامی کار کنند یکبار مبانی فکری تربیتی اسلام را با گرایش کاملاً درون دینی بشنوند، متوجه میشوند چه اتفاق بدی در جامعه افتاده که از علوم تربیتی و روانشناسی غربی توقع داریم نقشه تربیت اسلامی ما را بکشد. حداقل باید روشهای تربیت دینی که بدون زحمت چندانی را میتوان از دل آیات و روایات بیرون آورد را بدون هیچ خجالت و رودربایستی در جامعه ترویج کنیم. بخشی از تولیدات ما نیازمند زمان نیست، بلکه نیازمند مطالعه است تا گروههای تحقیقی و پژوهشی سبک زندگی اسلامی را از متن آیات و روایات بیرون بیاورند. همه اینها چیزی نیست که نیازمند استنباط با شیوه خاص باشد. برای نمونه نوع کاری که حضرت آیتالله جوادی انجام داده و کتاب مفاتیح الحیاه را منتشر کردهاند، قطرهای از دریا است. این نشان میدهد که بله میشود از دل آیات و روایات روشهای زندگی را بیرون کشید. همچنین باید نسبت به نتیجهای که روانشناسی و علوم تربیتی غربی در خود غرب داشته، روشنگری کنیم. آن کسی که نقشه تربیت را برای ما میکشد و ما نیز با مقداری حذف و اضافه به عنوان تربیت اسلامی در جامعه ترویج میکنیم، اکنون خودش کجاست؟ خانواده در دنیای غرب کجاست؟ جوانان بهدنبال چه چیزی هستند؟ اخلاق و تربیت در دنیای غرب چه نمرهای را دارد و….
اگر این مطالعه را درست انجام داده و به زبان مردم ترویج کنیم تا مردم به آگاهی از آن دنیا برسند که ادعا دارد میتوانم نقشه تربیتی شما را بکشم، یک بدبینی بسیار خوبی نسبت به دنیای غرب و محصولات آن اتفاق میافتد که برای زمینهسازی، قبول، ترویج و تبلیغ تربیت اسلامی نیازمندیم.