حلقه وصل: پس از دو اثر «نخل و نارنج» و «ماجرای فکر آوینی»، «ارتداد» عنوان جدیدترین رمان وحید یامینپور است که سوره مهر آن را روانه بازار کتاب کرده است. یامینپور در رمان «ارتداد» به سراغ سیاست رفته و کوشیده یک عاشقانه سیاسی را برای علاقهمندان تدارک ببیند.
در «ارتداد»، داستان از اوج شروع میشود و خواننده از شنیدن خبری شوکه میشود، او ما را به ۲۲ بهمن ۵۷ برده اما نه آن ۲۲ بهمنی که انقلاب پیروز شد! بلکه یک ۲۲ بهمن سیاه و خون آلود. ۲۲ بهمنی که رنگ و بویی از پیروزی ندارد، سیاه تر از ۱۷ شهریور!
حالا شنیدن قصه هم جذاب است و هم غیرقابل تصور، در جای جای کتاب خودت را در خیابانهای تهران تصور میکنی؛ در شرایطی که هنوز ۱۰ روز از جشن عمومی ورود امام به میهن نگذشته، عزادار شده است. مردم تمام امید خود را نابودشده میبینند و شیرینی پیروزی در کام آنها تلخ شده است.
راوی قصه، مرد عاشقی است که عاشقانههای زندگیاش در دل این تاریخ معکوس رقم میخورد و حالا در جایی از تاریخ ایستاده که هیچگاه رخ نداده اما به ما نهیب میزند که ممکن بود امروز در جایی شبیه آنجا که او قرار گرفته، ایستاده بودیم.
«ارتداد» حدود ۲۵۰ صفحه دارد و «حیرت»، «ارتداد» و «رجعت» عناوین سه این اثر هستند.
در جدول زیر با «ارتداد»، جدیدترین رمان وحید یامینپور بیشتر آشنا شوید:
در بخشی از این رمان آمده: «بلا را ما انتخاب نمیکنیم. بلا غالباً خودش سرزده میآید و ماهیچههای کرخت و خوابآلود تاریخ را به تحرک وامیدارد. بلا میآید تا تاریخ زخم بستر نگیرد. دقیقاً لحظهای که همگان در شهری پرپیچوخم و خاموش گموگور شدهاند و بیمقصد به دیوارهای بلند روزمرگی میخورند، فتنهای جرقه میزند و «وقت» و هنگامهای تجلی میکند تا چشمها برای لحظاتی مبدأ و مقصد را ببینند و راه را از سر بگیرند. فتنه ترفند خداوند است برای ورق زدن تاریخ، برای زیرورو کردن همه چیز، از ارباب و رعیت، ظالم و مظلوم، گمراه و هدایتشده، دارا و ندار، غمگین و سرخوش، نگران و امیدوار. پس تاریخ خیلی هم تنبل نیست. پدیدهها سریعتر از تصور ما رخ میدهند...»
* نظرات مخاطبان کتاب چیست؟
در ادامه نظرات تعدادی از مخاطبان رمان ارتداد آمده است:
یکی از مخاطبان کتاب درباره ضمن تقدیر از یامینپور چنین مینویسد: «ارتداد؛ روایتی از یک فاجعه!!! فاجعه ای که از یک مخالفت کوچک شروع میشود... اما در نقطه پایان به قدری بزرگ است که مسیر تاریخ را تغییر میدهد... با خواندن ارتداد، هزار بار ذکر الحمدالله میگویم، که حادثه شکل دیگری داشت... و حالا به آرمانی فکر میکنم که هنوز زنده است و گذر زمان آن را دوش به دوش چرخانده و به نسل ما رسانده است... به این فکر میکنم که مبارزه برای رسیدن به آرمانی بزرگ هنوز هم ادامه دارد... شاید شکل و نوعش تغییر کرده باشد اما متوقف نشده است... چون توقف یعنی مردن... اما آرمان ما زنده است، در حال حرکت است، در حال رشد است... بله؛ مبارزه هنوز هم ادامه دارد... و این ماییم که باید انتخاب کنیم... که به جریان مبارزه میپیوندیم یا شانه خالی میکنیم... باید انتخاب کنیم... انتخاب بین حرکت و توقف... انتخاب بین طراوت و کهنگی... انتخاب بین زنده ماندن یا مردن... انتخاب بین حق و باطل... زود انتخاب کن... زمان منتظر ما نمیماند... غفلت کنی، کنارت میزند... این سنت الهی است....
پ.ن : حیف این کتاب با این قلم روان و زیبا که تموم شد...
میتونم بگم این کتاب رو نخوندم، کتاب رو زندگی کردم و هنوز هم نمیتونم از فضاش بیرون بیام... کاش ادامه دار بود...»
مخاطب دیگری چنین نوشته است: «به گمانم بیاغراق بهترین کتابی بود که امسال خواندهام. از لحاظ دایره لغت و تشبیه و استعاره و تعابیر زیبا و... واقعا یک سر و گردن بالاتر بود و به عمق جانم نشست. اما باید در فرصتی مناسب یک بار دیگر بخوانمش؛ هیجان قصه نگذاشت روی پیامها و مفاهیم عمیقش مکث کنم. خداروشکر که قصه ارتداد، واقعی نبود!»
مخاطب دیگری نوشته است: «ارتداد؛ دریغادرهمراهیِ هرامامِ حقی رنجی نهفته است که سیاه لشکر حامیان را با این پرسش ناگهانی دهشتناک می آزماید: «آیا این انتخاب به رنجی که در پی دارد می ارزد؟»
به بهانهی یادداشتی بر #کتاب_ارتداد نوشتهی دکتر وحید یامین پور ؛
يك عاشقانهی سياسی ... ژانری كه هميشه برايم جذاب است و عاشقانه دوستش دارم! دكتريامين پور درگوشه ای از كتاب اينگونه ميگويد: «بلا راما انتخاب نمیکنیم.بلا غالباً خودش سرزده میآید و ماهیچههای کرخت و خوابآلود تاریخ را به تحرک وامیدارد.بلا میآید تا تاریخ زخم بستر نگیرد.فتنهای جرقه میزند و وقت و هنگامهای تجلی میکند تا چشمها برای لحظاتی مبدأ و مقصد را ببینند و راه را از سر بگیرند.»
قلم شیوای دکترمثل همیشه مجذوبم کرد، آنجا كه از جنگ در بهارستان نوشته يا آن قسمت كه از اعضای شورای انقلاب نوشته گویی وضعيت همین امروز خود را پيش بینی كرده و يا خواننده را برای امروز اماده كرده ... قصه پردازیِ تلخ اما جذابِ ارتداد دارای ساختار است و كسانيكه از نخل و نارنج لذت بردند قطعا از ارتداد لذت مضاعف خواهند برد ... قلم كتاب برای من كه شيفته اين ادبياتم بينظير بود و در تمام وقايع خود را در صحنه داستان ميديدم ... و کلامی با دکتر یامین پور درارتباط با وقایع این روزها : «ما را ببخشید، چند روزاست که وامانده ام! حقیقتا با دهان باز و چشمهای نگران شاهدِ جدالی پرازتنش بودم! بنده با اگاهی بر اینکه ممکن است ناسزا بگویند نوشتم و مینویسم،امدم که بگویم رفقا،در کدام مکتب انقلاب و اسلام به ما یاد دادند كه عقل و عقيده را فداي حمايت كوركورانه كنيم؟ما بایسدی به نقل از نهج البلاغه آنجا که حقمان را خوردند و مارا مورد ستم قرار دادند،تمام قد بایستیم،من از بی تدبیری عزیزانم تعجب کردم از بسیاری از دوستانم انتظار میرفت در شرايط طوفان سياست مملكت تدبير سياسی كنند!ماخراب کرده ایم! این انقلاب ديكتاتور نمیخواهد،بیتدبیری نمیخواهد،ما باختیم!چرا که در میانمان شهید چمران نداریم،ذهنِ روشن وآگاه نداریم،ما لحظه ای پر ازحُبیمو لحظه ای پرازبغض!چرا کمترین و ابتدایی ترین واژه ها در مکتب انقلاب به بچه های ما اموزش داده نمیشود؟!مكتب اباعبدالله عليه السلام به فرزندان ما اموخته نشده!ايستادگی برای حمايت از حقيقت کجای عکسالعملِ این چند روزمان بود؟! شجاعت ركن اصلی انقلاب است،آنچه اين روزها من نه در جبههی خودی ديدم نه در مقابل! بگذارید که رک بگویم ما ولایتی نیستیم، ما نوجوانان تازه به بلوغِ انقلاب رسیده ایم، ما شجاعت دفاع از انقلاب را نداشتیم، ماراببخشید.»