به گزارش حلقه وصل، سعدالله زارعی کارشناس مسائل غرب آسیا در سخنانی پیش از خطبههای نمازجمعه امروز تهران اظهار داشت: رهبر انقلاب در مواجهه با شهادت سردار سلیمانی، عبارت حکیمانهای بیان فرمودند و موضوع شهادت ایشان را با مکتب سلیمانی عنوان کردند. آنچه از این شهید بزرگ به جای مانده، یک مکتب کامل و تمام عیار است که پیروی از این مکتب برای یک امت و ملت راهگشاست و میتواند جامعه طیبه الهی را فراهم کند و مدینه فاضلهای را که بسیاری از آن سخن گفتهاند را محقق سازد. نقطه کانونی و محوری سردار سلیمانی مجاهدت در راه خداست.
وی در ادامه به بازخوانی توطئههای دشمنان پرداخت و گفت: آمریکاییها در مواجهه با انقلاب اسلامی و ملتهای مسلمان و جبهه مقاومت در سالهای 1994 به بعد به این جمع بندی رسیدند که برای نجات خودشان از مشکلات بزرگی که در منطقه دارند، باید مقاومت ملتها و جمهوری اسلامی ایران را از سر راه خود بردارند. بدین منظور طراحی پیچیدهای را دنبال کردند و گروهی 400 نفره مشغول تدوین استراتژی کامل برای غلبه آمریکا شدند. نتیجه کار این تیم 400 نفره این بود که دولت نئوکانها (دولت جورج بوش) در سال 2000 روی کار آمد و این برنامه آمریکایی را دستور کار خود قرار داد. ادبیات این برنامه، خاورمیانه جدید و بزرگ بود و آشکارا اعلام میکردند که هرآنچه در جنگ جهانی توسط انگلیسیها اجرا شد، در حال حاضر منسوخ میدانیم و باید خاورمیانه جدیدی در منطقه به وجود بیاید تا آمریکا برای سالهای طولانی بر این منطقه مسلط شود.
زارعی با اشاره به حادثه 11 سپتامبر گفت: آمریکاییها از این موضوع استفاده کردند و طرحهای خشن خود را برای دستیابی به خاورمیانه جدید را شروع کردند. ابتدا افغانستان را اشغال کردند. بعد عراق را تسخیر کردند. در زمان اشغال عراق، نام کشورهای دیگری همچون ایران و سوریه را به میان آوردند که به نظر بوش و بلر باید تغییرات عمدهای در این کشورها به وجود میآمد. بوش این موضوع را با جنگهای صلیبی پیوند زد تا احساسات مسیحیان را تحریک کند و به میدان آورد. بوش در یک سخنرانی گفت که با فتح عراق در راه انتقام گرفتن از شکستهایی هستیم که در جنگهای صلیبی خوردیم و امروز روز جبران شکستهایمان است.
وی خاطرنشان کرد: 300 هزار نیروی نظامی و اطلاعاتی - امنیتی آمریکا و حدود 40 هزار نیروی انگلیسی و دیگر کشورهای اروپایی و غیراروپایی وابسته به آمریکا پای کار آمدند تا این توطئه بزرگ را با انهدام دولتها، مرزها و ملتها ایجاد کنند و به خواسته خود برسند. در اینجا درک دقیقی از این خطر بزرگ وجود داشت که در جهان اسلام باید شکل میگرفت؛ به اندازه خطر بزرگی که جهان اسلام را تهدید میکرد. رهبری با درک دقیق این خطر و تهدید و با تاکید بر اینکه اگر با این تهدید مقابله نشود، تمام هستی اسلام دچار بحران میشود، تعدادی از فرماندهان سرشناس کشور را فراخواندند، مساله را با آنها در میان گذاشتند و فرمودند اگر با این خطر در عراق مقابله نشود، بزودی ایران درگیر این مساله خواهد شد. ضمن اینکه دفاع از کشورها و کیان اسلامی وظیفه آشکاری بر دوش ماست. ایشان فرمودند که باید برنامه منسجم و کارآمدی برای خنثی کردن توطئه بزرگ آمریکا تهیه شود و ما میتوانیم با برنامه دقیق در عراق برنامه آمریکا را به شکست برسانیم. با شکست آمریکا، کل طرح خائنانه آنها را در دنیا خنثی خواهد شد.
زارعی بیان داشت: محوریت کاری که ذکر شد بر دوش سردار سلیمانی قرار گرفت. او بر مبنای اعتقاد عمیق به جهاد در راه خدا و رهبری و تبعیت تام از ایشان و با اعتقاد راسخ به توانایی نیروهای مجاهد در منطقه برای خنثی کردن طرح آمریکا به صحنه آمد و برنامه خنثیسازی را در دست گرفت و در این راه از ظرفیتهای بینالملل استفاده کرد و با مرکزیت سردار سلیمانی و با هدایت رهبری، برنامه شکست توطئه بزرگ آمریکا دنبال شد. این نکته را هم باید در نظر داشت که دشمن برای پیاده کردن طرح خود و ایجاد خاورمیانه جدید، امکانات و نیروهای زیاد و جدیدی به میدان آورد. براساس اعتراف ترامپ برای این طرح بیش از 7 تریلیون دلار سرمایهگذاری شد. آمریکاییها به شکل ظاهری برای موفقیت طرحی که در نظر گرفته بودند، هیچ چیز کم نگذاشتند. در حالی که سردار سلیمانی با بودجهای کم به مقابله برخواست.
وی تصریح کرد: سردار سلیمانی با نبوغ خاصی که داشت، نیروی کوچکی تربیت کرد و به میدان فرستاد که با اتکا به نیروهایی مردمی برای شکست برنامههای آمریکا وارد عمل شد. برنامه سردار سلیمانی هوشمند بود و هدفگذاری آن نخست اخراج اشغالگران آمریکایی و دوم حفظ سیادت سیاسی عراق بود. طرح سردار سلیمانی برای لبنان، سوریه، افغانستان، فلسطین و یمن نیز بر پایه همین دو پایه استوار بود. در طول این سالها سردار سلیمانی با همان دو هدف، برنامهریزی کرد. برنامه سردار سلیمانی برای نجات منطقه و سیادت ملتهای منطقه با همه چابکی و به کارگیری نیروی محدود، هزاران جزئیات داشت که هر جز نیازمند تاکتیک و راهبرد مخصوص به خود بود و او در همه برنامهها سربلند بیرون آمد.
این کارشناس مسائل سیاسی عنوان کرد: بنده در اینجا به 5 خصوصیت سردار سلیمانی و نتایج آن در صحنه عمل اشاره میکنم. نکته اول اینکه ایشان ولایتمدار و اعتقاد راسخ به حکمت رهبری داشت. کلیدواژه سردار سلیمانی، حکیم بودن رهبری بود. او بارها میگفت که بنده نه از روی ایمان و علاقه بلکه از روی تجربه میگویم که تمامی تدابیر حضرت امام خامنهای، حکیمانه است و پیروزیهای ما همیشه به دلیل به کار بستن نظرات ایشان بوده است. ایشان در جلسهای عنوان کردند که در جلسهای با یکی از نخستوزیران منطقه که با ایران در رقابت بود، داشتم، آن نخست وزیر به طعنه به من گفت که تو استاد تاکتیک هستی و از استراتژی سردرنمیآوری. من به ایشان گفتم بله چرا که در بالای سر من استراتژیست بزرگی یعنی رهبری است، ولی شما نه تاکتیک خوبی دارید و نه استراتژیستی مانند رهبری ما دارید. او رهبری را برترین شخصیت راهبردی و نظرات ایشان را محکمترین نظرات راهبردی میدانست. سردار سلیمانی، امام و رهبری را با هیچکس مقایسه نمیکرد و بسیار نسبت به این امر تعصب داشت. او فراجناج بود، اما هیچگاه فرارهبری را برنمیتافت.
زارعی ادامه داد: ویژگی دوم، عزم و اراده ایشان بود. او نسبت به تکلیف با تمام وجود به میدان میآمد. سردار سلیمانی وقتی وارد میدان میشد، با هدف فتح الفتوح برای اسلام وارد میدان میشد و همواره با پرچم پیروزی از میدان خارج میشد. خصوصیت دیگر ایشان، استفاده از نظرات و مشاورههای دیگران بود. او با وجود اینکه در فهم مسائل سیاسی نبوغ بسیار بالایی داشت، برای هر اقدام خود جلسات تخصصی برگزار میکرد. البته خود هزاران کارشناس را تربیت کردند. سردار سلیمانی وقتی موضوعی به وجود میآمد که حل آن محال بود، قلب مساله را پیدا میکرد و توان خود را برحل آن متمرکز میکرد.
وی خاطرنشان کرد: سردار سلیمانی در این مسیر دهها و صدها نفر را نبوغ بخشید و آنان راه او را به جدیت دنبال میکنند؛ قاآنی بزرگ و قاآنیها. خصوصیت دیگر سردار سلیمانی دشمنشناسی بود. او خصوصیات، اهداف، تاکتیکها و روشهای دشمن را شناخته بود و میدانست چگونه باید آنها را خنثی کرد. سردار سلیمانی از نظر مواجهه با دشمن، سعی کرد تاکتیکهای دشمن را بشناسد، و با تاکتیکهای خود بر دشمن غلبه شود. خصوصیت سردار سلیمانی این بود که از داخل کشورها ظرفیت میساخت.
زارعی در پایان عنوان کرد: خصوصیت دیگر سردار سلیمانی معنویت بود. این ویژگی مهمترین رکن زندگی او بود. او توصیه میکرد که نمازشب خوانده شود و به والدین احترام گذاشته شود. نمازهای او با اشک همراه بود. با خبر شهادت هر شهیدی، منقلب میشد و آرزوی شهادت میکرد. او بسیار اهل مطالعه بود و در سفر و حذر مطالعه خود را حفظ کرده بود. آخرین کتابی که سردار سلیمانی برای خود خلاصهبرداری کرد، کتاب انسان کامل علامه شهید مطهری بود. او بارها میگفت که دفاع مقدس برجستهترین دوران اسلام است. دفاع مقدس مدرسه انسانسازی بود. شهادت گمشده سردار سلیمانی بود و هیچ چیز او را قانع نمیکرد و برای خود عنوانی قائل نبود.