حلقه وصل: در سالهای اخیر، ادبیات داستانی ایران در حوزه دفاعمقدس آثاری جدی تولید کرده است و نویسندگان هم سعی کردند در این حوزه، حرفهای جدی بزنند و شاهد ماجرا هم توجه مخاطبان به این گونه از آثار دفاعمقدس است. در این گزارش، «صبح نو» به چند کتاب اشاره که در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته اشاره کرده است:
* «تفنگمو زمین نذار»؛ داستانهای متفاوت از دفاع
مجموعه داستان کوتاهی بهقلم آقای سیدمیثم موسویان است که داستانهایش ماجراهای حین و بعد از جنگ را دربر میگیرد. داستانهای «تفنگمو زمین نذار» در سه فصل دستهبندی شده است: ۱. فصل نخست درباره بازماندگان جنگ؛ ۲. فصل دوم درباره اسرای جنگ؛ ۳. فصل سوم درباره رزمندگانِ در خطمقدم. با اینکه کلیت همه داستانها براساس واقعیتهای جنگ است، اصل بیشتر داستانهای فصل سوم واقعی است. نتیجه این درهمآمیختگیِ واقعیت و خلاقیت نویسنده داستانهایی با پایانهای غافلگیرکننده شده است که نهفقط موضوعاتی جذاب، بلکه روایتی ویژه دارند. چند داستان مجموعه «تفنگمو زمین نذار» قبل از چاپ در جشنوارههای گوناگون صاحب رتبه شدهاند. «تفنگمو زمین نذار» در سال ۱۳۹۷ نامزد جایزه جلال آلاحمد در بخش مجموعه داستان کوتاه شد.
* «یخ در بهشت»؛ روایت زنانه در دل جنگ
مجموعه داستان کوتاه «یخ در بهشت» شامل دوازده داستان کوتاه است از یازده نویسنده زن، به دبیری خانم سیدهعذرا موسوی. همه داستانها راوی قهرمانی و کنشگری بانوان در دفاعمقدس در اقلیمها و شرایط متفاوت هستند. از نکات جالب توجه این کتاب زنانگی پررنگ آن است که نویسندگان آن همگی زن و داستانها با موضوعاتی زنانه و قهرمانان هم زن. این کتاب میکوشد در حد خودش خلأ روایت حضور و نفش زنان در دفاعمقدس را پر کند؛ موضوعاتی که داستانهای این مجموعه به آن پرداختهاند، متنوع و بدیع است و در حد اشاره برخی از آنها در اینبارهاند: اسارت زنان در دفاعمقدس، ظلم بعثیها به زنان اهلتسنن، دخترانی که نزدیک خطمقدم خدمترسانی میکردند، زنان و دختران در بمبارانهای شیمیایی و... . نویسندگان در این مجموعه برآن بودهاند برای نخستینبار درکنار روایت از جنگ و مردانشان، راوی قهرمانی خودشان هم باشند.
* «مستوری»؛ عاقبت یاران زینالدین چه شد؟
آقای صادق کرمیار که با کتاب «نامیرا» سر زبانها افتاد، در آخرین رمانش به موضوعات روز پرداخته است و داستان پسری را میگوید که به کارهای اقتصادی پدرش شک میبرد و همین شک او را در مسیر جدیدی از شناخت خود و اطرافیانش قرار میدهد. این جوان در مسیر کشف حقیقت و بهبهانه پردهبرداشتن از رازی از گذشته، سرکی به زندگی شهیدزینالدین میکشد. کرمیار بهبهانه داستانش از زندگی شهیدزینالدین میگوید و اینگونه ارادتش را به شهید نشان میدهد. رمان در روایتش بچههای جبهه و جنگ را به سه دسته تقسیم میکند: 1. آنان که رفتند؛ 2. آنان که ماندند و ادامه دادند؛ 3. آنان که ماندند و منحرف شدند! داستان بر تکیه بر دسته سوم و گفتن از کارهایشان، آن دو دسته دیگر را به ما میشناساند. همچنین، با گذر از جنگی که رخ داده، از جنگی میگوید که این روزها دچارش هستیم. از مفاسد اقتصادی میگوید و نشان میدهد رانت و لابیگری همانهایی که روزی خود را رزمنده مینامیدند، چه بر سر این روزهای اقتصادمان آورده است. رمان «مستوری» در بخش رمان بزرگسال نخستین دوره جایزه سیدعلی اندرزگو نامزد شد.
* «و توی دروازه»؛ طنازی نویسنده اهوازی برای نوجوانان جنگ
پسرکی شروشیطان، قهرمان «و توی دروازه» است. پسرکی که در نخستین روزهای حضورش در جبهه در روستایی از خوزستان در محاصره عراقیها گرفتار میشود و چیزهایی میبیند که حتی خیالش را هم از ذهنش عبور نمیداده است. آقای عباس سعیدی، نویسنده اهوازی جوانِ این کتاب، با زبانی طنازانه و گرم ماجرای این پسرک را برایمان تعریف میکند. قبلتر هم تجربههایی در رمانهای طنز دفاعمقدس، بهخصوص مخاطب نوجوان، رخ داده بود و سرشناسترین آنها کارهای آقای داوود امیریان است. خود امیریان تجربه حضور در دفاعمقدس، آنهم در سن نوجوانی را دارد و همین به حلاوت و باورپذیری کارهایش افزوده است. حالا عباس سعیدی نویسنده «و توی دراوزه» کسی است که در خوزستانِ بعد از جنگ متولد شده و در هوای آن سرزمین زیسته است که هنوزهم یادگاری تلخ و شیرین جنگ را همراه دارد. همین اتفاق رمان او را از بقیه آثار متمایز کرده و علاوهبر تازگی و طراوت زبانی، آن را بهشدت ملموس و باورپذیر کرده است. با اینکه متن و محتوای داستان لحظاتی دراماتیک و خشونتبار را روایت میکند، زبان طنز متن را تبدیل به اثری درگیرکننده و جذاب برای نوجوانان کرده است.
* «دخیل عشق»؛ دخیل یک پرستار به امام رضا؟ع؟
این رمان خانم مریم بصیری این روزها چاپ بیستودوم را پشتسر گذاشته است. بصیری با فضایی رازآلود روزگار دختری را روایت میکند که پرستار آسایشگاه جانبازان است و درکنار ضریح حضرت امام رضا؟ع؟ برای ازدواج با یکی از یادگاران دفاعمقدس دخیل میبندد. «دخیل عشق» حکایت عشق این پرستار به جانبازی بهنام رضاست؛ اما حجب و حیا مانع از بیان عشقش میشود و درنهایت، دست تقدیر رضا را با خود میبرد. کمی بعد سروکله خواستگار پیدا میشود. اگر این قصه برایتان آشناست و احساس میکنید شبیه یکی از فیلمهای کمدی پرفروش این سالهاست؛ پس بد نیست این کتاب را هم ببینید تا فرق روایت داستانی عاشقانه و داستانی کمدی را از موضوعی واحد تجربه کنید؛ تجربهای که به شما نشان میدهد سینماییها آنقدرها هم که خودشان میگویند، از ادبیات روز وطنی غافل نیستند. این رمان پیشازاین بارها به چاپ رسیده بود و حالا با بازنگری و بازنویسی نویسنده، منتشر و راهی بازار نشر شده است. نامزد یازدهمین جشنواره قلم زرین، نامزد سیزدهمین جایزه شهیدغنیپور، نامزد ششمین جایزه ادبی جلال آلاحمد و نامزد شانزدهمین جایزه کتاب سال دفاعمقدس ازجمله سوابق «دخیل عشق» هستند. رمان عاشقانه «دخیل عشق» در پویش کتاب روشنا در سراسر کشور پخش شد و مخاطبان استقبال خوبی از آن کردند.
* «قنوت آخر»؛ پدر بهدنبال پسر در جبهه جنگ
این روزها بیشتر از قبل شاهد رمانهایی با زاویهدیدهای متعدد هستیم. محمد محمودینورآبادی، از نویسندگان باسابقه دفاعمقدس، در رمان «قنوت آخر» با تکنیک اول شخص متعدد، داستان پسر جوان رزمندهای را روایت میکند که به جنگ رفته و دیگر کسی از او خبر ندارد. در این میان، پدر این رزمنده به خیال یافتن او به خطمقدم جبههها میرود. در هر فصل از رمان، بیشتر از زبان دیگران از او میشنویم و با پدرش به او نزدیکتر میشویم. این زاویهدید متغیر و متعدد این امکان را به نویسنده داده تا هر آنچه میشود، درباره شخصیت گمشده داستان برایمان تعریف کند و از طرفی مخاطب نیز بر شخصیت او و ویژگیهایش احاطه پیدا میکند. نتیجه این تمهید نویسنده این است در خواندن رمانی جستوجوگرانه، از نزدیک و ملموس با رزمندهای پرشور آشنا شویم و بهتر از رمانهای مشابه با شخصیت او و دیگر اشخاص داستان همذاتپنداری کنیم. داستان «قنوت آخر» مصادف است با عملیات کربلای ۵ و با توجه به اینکه نویسنده خود سابقه حضور در جبهه را نیز داشته، تصاویری که از صحنههای عملیات و جنگ ارائه میدهد، بهشدت واقعی، دیدنی و حتی در بعضی موارد خشن است. اندن این رمان باعث میشود تصویر واقعیتر از دلآشوب خانوادههای رزمندگان و خشونت و سختی جبهههای نبرد داشته باشیم.