من نسبت به آیت الله احساس شاگردی و فرزندی نداشتم. اگرچه واقعاً پای درس آیت الله نشسته بودم. اگرچه واقعاً به او مدیون بودم و هستم. اما آیت الله در نظر من، مصداق گونهای از مقاومت در راه صحیحی بود که انتخاب کرده بود. محمدرضا مهدوی کنی، کانون بسیاری از شایعات و حرفهای درگوشی و آماج تهمتها و توهینهای فراوانی بود. رنج و سختی بسیاری دید، چه در دوران پیش از انقلاب و چه در ایام و روزگاران پس از انقلاب. اما کمتر ناله کرد، کمتر شکوه کرد، کمتر برآشفت.