تکریم شهدای افغانستانی مدافع حرم، تیپ فاطمیون به بهانه سالروز بزرگداشت شهدای مدافع حرم 18 مردادماه در باغ خانواده کشن شیراز صورت می گیرد.
دومین قسمت مجموعه «بچه زرنگ ۲» به روایت زندگی شهید مدافع حرم، شهید مصطفی صدر زاده میپردازد.
این گردنبند را دو سال بابام از پیشم گرفت، گفت من تو را یک هدیه دیگر، هر چی، پولی هر چه خواستی بهت می دهم ولی این را ازت می گیرم، یک چیزهای دیگر بهت می دهم. من گفتم نه.
بی حال می شود، خون ازش می رود، یک لبخند می زند و فقط می گوید من را به طرف قبله کنید، همرزمانش می آیند با گوشیشان نور می زنند، می بینند دارد خون می آید.
ولش می گفت دوست دارم سوریه را نجات بدهم، بعدش می روم کربلا، بعدش عراق، بعدش می روم افغانستان. یعنی هر چه ظلم است را نابود کنم. حتی به فکر رفتن به فلسطین هم افتاده بود.
ورزشش را خیلی ادامه داد؛ یک مقدار هم در کار گوشی موبایل بود که یک کسبی، درآمدی باشد؛ نه که فقط یک سرگرمی باشد. تعمیر گوشی را یک مقدار یاد گرفت، کتاب ها را شب ها می خواند.
چندین بار هم گفتم بین این همه عکسهای شهدا که در بنر میزنید یک دانه عکس شهدای مدافع حرم فاطمیون هم بزنید؛ فقط به خاطر دل یک خواهرش، مادرش، وقتی ببینند خوشحال میشوند.
۱۵ روز پیش از شهادت؛ خیلی گپ میزد؛ یعنی از صبح این گپ میزد تا ظهر، تا دو سه، با هر کداممان دانه دانه صحبت میکرد، تصویری صحبت داشتیم؛ یک قیافه دیگر شده بود.
همین قسمتش را که دیدیم سرش را بسته بودند و پانسمان داشت. سر دلش هم پانسمان داشت و دیگر جاییش را ندیدم، پایش را هم ندیدیم. خواهرم هم دست کرد تا پایش را ببیند. یک پرستار آنجا بود گفت خیلی نزدیک نشو.
همان خوابی که اینجا دیده بودم دوباره خارج هم دیدم و دیگه نمی توانم ادامه بدهم. من خودم را چون فدایی حضرت زینب کردهام اینجا نمی توانم طاقت بیاورم.
برادر بزرگم خیلی زحمت کشیده برایمان، خواهرهایمان بودند، اما خب اصلا کلا خانوادگی یک حس دیگری به سیدهادی داریم؛ احساس می کنیم هیچ وقت نمی توانیم دوریاش را تحمل کنیم.
لشکر فاطمیون در ۲۲ / ۲ / ۱۳۹۲ توسط ۲۲ نفر از شیعیان افغانستان تشکیل شد و نقطه عطفی در تاریخ مقاومت شیعیان افغانستان گردید.
شوهرخواهرم که فکر کنم در گلستان شهدا پیکر پسرم را خاک کرد، بعد از ۶، ۷ ماه که رد شدیم، به آبجیام گفته بود (به من نگفته بود) که پسر آبجیت خیلی بد طوری شهید شده بود؛ تکه تکه شده بود.
در راه کابل و مزار، داشتند مردم را از ماشین پیاده می کردند. ایست و بازرسی نیروهای نظامی بود. بیچاره ها را نمی دانم کجا می بردند؛ در جنگل های دور نمی دانم می کشتند یا چه کار می کردند، من بودم و نرگس...
بنیانگذاران لشکر فاطمیون شهید "علیرضا توسلی" (ابوحامد)، شهید "بخشی" (فاتح)، شهید حسینی و شهید کلانی بودند و این لشکر در طول سالهای حضور خود در سوریه توانست عملیات های گسترده و مهمی را انجام دهند.
شهید رستمی از شهدای لشکر فاطمیون سال ۹۵ در حلب سوریه به شهادت رسید و پیکرش در منطقه ماند حالا بعد از گذشت ۵ سال از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.