در این روزهایی که کرونا توانسته است برخی مناسکِ جمعیِ دین را تعطیل کند، حقیقتِ دین است که خواهد توانست عیار آن را مشخص کند. اگر دینی که نمازجمعه ندارد، بتواند عرصه حیات اجتماعی برای خودش تولید کند، ماندنی خواهد بود. هیئتی که توانست با پرچم هیئت، شهر را ضدعفونی کند، در حقیقت دارد مراسم سینه زنی، خود را بازآفرینی اجتماعی میکند.
مواجهه انسانِ ایرانی با کرونا چالشی نیمه مدرن و نیمه سنتی در برابر مرگ آگاهی است. اضطراب او بیش از آنکه از مرگ باشد از تصور مرگ است. وحشت کرونایی وحشتی در جستجوی معنا برای زندگی است. او دوست دارد بی اطلاع بمیرد و برای همین از مرگ و میر جاده ای که کشته بیشتری دارد نمی هراسد، اما از کرونا وحشت دارد. تقلای امروز انسان ایرانی برای فرار از کرونا، بیش از آنکه فرار از مرگ باشد فرار از مرگ آگاهی است.