امروز عملیات طوفان الاقصی و مقاومت ۵۰ روزه مردم غزه و گروههای مقاومت در مقابل رژیمی که در این مدت بیش ازقدرت بمب هستهای استفاده شده در جنگ جهانی دوم متحمل آسیب و خسارت شدهاند، به یک الگوی مبارزه جهانی تبدیل شده است.
دشمن میداند ایران و نیروی مقاومت در منطقه از مرز «بازدارندگی» عبور کرده و در مقام و موقف «اقدام پیشدستانه» ایستادهاند.
معادلات بسیاری نه فقط در منطقه، بلکه در سطح جهانی تغییر یافته، و روند رویدادها بسیار به هم شبیه شده است. رژیم صهیونیستی در قبال فلسطین، همان وضعیت بحرانی را دارد که آمریکا در افغانستان تجربه کرد.
اقداماتی که در پشتیبانی مقاومت فلسطینی بعد از عملیات طوفانالاقصی و علیه رژیم صهیونیستی و حامیان بینالمللی آن بهوجود آمد نقطه عطفی است برای حرکتهای بعدی مجموعههای مقاومت.
اگر بگوییم که این بیداری و ابتکار عمل فلسطینی که در جنگ اخیر خود را نشان داد، بهترین دلیل برای «پیروزی مردم فلسطین» است، سخن به گزافه نگفتهایم.
حرفهای اصلی خود را پشت حجاب کلمات و جملات پنهان میکنند، اما پیام خود را غیرمستقیم به مخاطب منتقل میکنند.
رژیم صهیونیستی در هر 2 صورت ادامه جنگ یا توقف آن، در موقعیت باخت و شکست قرار گرفته است؛ هر چند که اگر ته مانده عقل برای زمامداران این رژیم باقی مانده باشد، توقف زنجیره دامنهدار شکست را به افزایش تصاعدی خسارات رژیم و گرفتاری عمیقتر در باتلاق ترجیح میدهند و این برای اسرائیل، انتخاب بین بد و بدتر است.
آقای عباس عبدی در یادداشتی در روزنامه اعتماد با عنوان «خدا یا انسان؟»، چند پرسش و اشکال را دربار مسأله علوم انسانیِ اسلامی در ایران پساانقلاب مطرح کرده است که پیش از ایشان نیز فراوان بیان شده و از این جهت، باید درباره آنها تأمل کرد. این مجال، مقدّمه و مدخلی بر تفکّر مبسوط در فرصتهای دیگر است.
امام راحل در سال ۶۷، یکى از ارکان بسیج را در ایجاد نمونههایى از هستههاى مقاومت در جغرافیاى جهان دانسته و بر این اساس، استراتژى امنیت ساز آینده انقلاب اسلامى و شیوه کنش سیاسى امنیتى کشورهاى اسلامى را بنا نهادند.
نزدیک به 50 روز است از جنگ رژیم صهیونیستی علیه ملت مظلوم فلسطین در غزه میگذرد. دهها نشست مجمع عمومی و نیز شورای امنیت سازمان به اصطلاح ملل متحد برگزار شده است اما نتوانسته، جلوی جنگ و خونریزی، نسلکشی و جنایات جنگی در غزه را بگیرد.
آمریکا، چند دولت اروپایی و رژیم صهیونیستی، پس از جنگ جهانی دوم، برای ۵۰ سال عادت کرده بودند کنار گود بنشینند، جنگ و جنایت راه بیندازند، و نابودی دیگران را تماشا کنند. حالا اما نظم پیشین دگرگون شده است.
با توجه به ماهیت رژیم صهیونیستی که در نقش پادگان نظامی غرب و کلانسرمایهداران غربی در منطقه ایجاد شده است، راهکارهایی نظیر تشکیل 2 دولت فلسطینی و صهیونیستی اگر خیانت و همراهی با جنایت صهیونیستها نباشد -که در مواردی هست- باید آن را اوج حماقت و بیخبری از واقعیت ماجرا دانست.
نقض شدید حقوق بشر در باریکه غزه به نحو اسفباری در جریان است و سازکارهای بینالمللی توان لازم برای خاتمه بخشیدن به این ددمنشی را ندارد.
هابرماس فیلسوف آلمانی در مورد کشتار بیرحمانه زنان، کودکان و ویرانسازی مدارس، مساجد، کلیساها و بیمارستانها در غزه به همراه دو فیلسوف صهیونیست دیگر بیانیهای صادر کرده و اقدامات ارتش اسرائیل را «اصولی» دانسته است!
مساله فلسطین هیچ زمانی به اندازه امروز در کانون توجه ملتها و دولتها نبوده است.
ترویج سازش طلبی و جنگ هراسی، آن هم در مقاطعی که دشمن گستاخانه تهدید میکند، بوی خردستیزی و تهدید افزایی میدهد. این ادبیات مسموم را باید دشمن داشت و قائلانش را تهدید امنیت ملی انگاشت.
رژیم صهیونیستی در حملات اخیر بیش از 4600 کودک مظلوم را همراه با مادران و پدرانشان به خاک و خون کشیدهاند که جنایت هولناک آنها در بیمارستان شفا و قتل عام بیماران و کودکان یکی از ددمنشانهترین آنهاست و... دنیا کماکان به تماشای این صحنههای فجیع مشغول است... کودکان شهید غزه به خدا چه خواهند گفت؟
تمایز و تفاوت در عملکرد سیاستگذاران و مجریان انتخابات نسبت به گذشته چگونه ملموس و باورپذیر میشود؟
آمریکا و اذنابش برای بیریخت نشان دادن مردمسالاری دینی از ابتدای شکلگیری نظام جمهوری اسلامی، روشنفکران غربزده را تجهیز کردند تا انگ «دیکتاتوری»، «نقض حقوق بشر»، «عدم آزادی بیان» و «آزادیهای سیاسی» را بر آن بزنند.
اگر مقاومت فلسطین طی 2 هفته آینده بتواند مثل 2 هفته گذشته مانع دستیابی نیروهای زرهی دشمن به اهداف خود در غزه شده و در عین حال روند تلفاتگیری از آن را افزایش دهد، روند آینده را تعیین میکند و بهطور طبیعی بر روند سیاسی هم اثر میگذارد.