به گزارش حلقه وصل، شماره 199 نشریه خط حزبالله منشتر شد که طی یادداشتی به موضوع توجه به «منافع ملی» و مذاکره با آمریکا پرداخته است.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
1- درست یا نادرست، در روابط بینالملل دو موضوع حرف اساسی را میزند: «قدرت» و «منافع ملی». قدرت «جایگاه» هر کشور را در دنیای امروز مشخص میکند. کشورها به میزان قدرتی که دارند، در جهان «اعتبار» و وزن پیدا میکنند. همین موضوع هم موجب میشود که دست بالاتر یا پایینتر را در دنیا داشته باشند. کشورهایی که از قدرت کمتری برخوردار باشند، معمولا شکستخوردهی همیشهی دنیای جنگ یا دیپلماسی هستند. مصر که زمانی امالقرای جهان اسلام بود و مهد روشنفکری، تنها به سبب آنکه در بستر زمان، قدرت خود را از دست داد، گرفتار بلیهی عقبماندگی این روزها شده است.
البته واضح است که منظور از قدرت، صرفا قدرت نظامی یا حتی قدرت مادی نیست، این دو اگرچه مهماند اما سایر عرصههای قدرت (سیاسی، فرهنگی، اقتصادی) نیز از اهمیت زیادی برخوردارند. همچنین موضوعی مانند «جذابیت گفتمانی» یا «عمق راهبردی» نیز از جمله مؤلفههای مهم قدرت در حوزهی فرامادی محسوب میشوند که اتفاقا از جهاتی حتی مهمتر از قدرت مادی هستند. پس کشورها چارهای ندارند برای آنکه سرنوشتشان محتوم به شکست نشود، همواره بر «مؤلفههای قدرت» خود بیفزایند.
2- «منافع ملی» نیز موضوع دوم و مهم تأثیرگذار در روابط بین ملتها است. اما «مسئله اینجا است که منافع ملّی را چهجوری تعریف کنیم، چهجوری شناسایی کنیم؛ چه چیزی را واقعاً منافع ملّی بدانیم و چه چیزی را نه. آن نکتهی اساسی که مورد نظر بنده است و میخواهم عرض بکنم، این است که منافع ملّی آن وقتی منافع ملّی هستند که با هویّت ملّی ملّت ایران، با هویّت انقلابیِ ملّت ایران در تعارض نباشند. آن وقتی منافع واقعاً منافع ملّی هستند که با هویّت ملّت در تعارض نباشند، وَالّا آنجایی که ما چیزی را بهعنوان منافع ملّی در نظر میگیریم لکن هویّت ملّی را پایمال میکنیم، قطعاً اشتباه کردهایم، این منافع ملّی نیست؛ این چیزی است که از دوران مشروطه تا قبل از انقلاب، متأسّفانه سرنوشت همیشگی کشور ما بوده؛ هویّت ملّی را زیر پا لگدمال کردند. البتّه از قبل از دوران پهلوی، از اواخر دوران قاجار، این حالت پیش آمده. هویّت ملّی همیشه پامال چیزهایی شده است که بهعنوان منافع ملّت ایران به نظر مدیران و تصمیمگیران و تصمیمسازان میرسیده و اجرا میکردند؛ این یعنی معکوس کردن نسبت. منافع ملّی بایستی با هویّت ملّی تطبیق داده بشود، نه اینکه هویّت ملّی تابع منافع ملّی قرار بگیرد، که قهراً منافع تخیّلی است.» 22/3/96
3- این روزها موضوع «مذاکره» مجددا در رسانهها مطرح شده است و برخی افراد معتقدند که تنها گزینهای که برای حل مشکلات کشور و تأمین منافع ملی وجود دارد مذاکره است. دراینباره اما چند نکته حائز اهمیت است:
اول: تعامل و مذاکرهی با کشورها، یکی از توصیهها و اصول سیاستخارجی همیشگی جمهوری اسلامی و رهبر انقلاب، از دیرباز تاکنون بوده است. این موضوع آنقدر اهمیت دارد که رهبر انقلاب در روز تنفیذ حکم ریاستجمهوری آقای روحانی، یکی از سرفصلهای لازم در دولت دوازدهم را همین مسأله مطرح کردند: «]یکی از جهتگیریهای لازم در دولت دوازدهم[ تعامل گستردهی با دنیا است؛ این توصیهی همیشگی ما است که این درست نقطه مقابل آن چیزی است که دشمنان ما و سلطهگران عالم دنبالش هستند. ما میتوانیم با دنیا ارتباطات وسیع و گستردهای داشته باشیم، هم به ملّتها و دولتهای دیگر کمک کنیم، هم از کمک آنها بهرهمند بشویم؛ حیات اجتماعی بشریّت اینجور پیش میرود: همکاری، همدلی، همراهی، تعامل با دنیا؛ اقلیم ما، جغرافیای ما، امکانات فراوان ما، این را برای ما آسان میکند.» 12/5/96
دوم: آنکه مذاکره زمانی منتج به تأمین منافع ملی خواهد شد که مؤلفههای قدرت کشور در شرایط مناسبی قرار داشته باشد. «آنوقتی که جمهوری اسلامی از لحاظ اقتصادی، از لحاظ فرهنگی، به آن اقتداری که ما در نظر گرفتهایم برسد، آنجا برود مذاکره کند؛ حرفی نیست. امروز چنین چیزی وجود ندارد؛ ما اگر چنانچه برویم مذاکره کنیم، قطعاً این مذاکره به ضرر ما تمام خواهد شد؛ مذاکره با یک طرف زورگوی اینجوری، به ضرر ما تمام خواهد شد.» 22/5/97
سوم: گرچه اروپاییها در تعامل با ایران تا به امروز، صرفا وعدههای روی کاغذ داده و اقدام عملی انجام ندادهاند، اما این به معنای قطع رابطه یا مذاکرهی با آنها نیست. «بنده قبلاً هم گفتهام، الان هم میگویم که ارتباط با اروپا باید ادامه پیدا کند. البتّه اروپا یک شکل نیست، جاهای مختلفش مختلفند، در یک چیزهایی مشترکند، در یک چیزهایی نه، جور دیگرند، روشهای مختلفی دارند. بههرحال با مجموعهی اروپا -کشورهای اروپایی، نه جامعهی اروپا- با کشورهای اروپایی بایستی ادامهی ارتباط باشد امّا قطع امید کنید از اینها... این قطع امید به معنای قطع رابطه نیست، به معنای قطع مذاکره نیست؛ به معنای این است که ما تصمیم خودمان را جور دیگری بگیریم.» 7/6/97
و چهارم هم آنکه در این بین، دو استثناء وجود دارد: آمریکا و رژیم صهیونیستی. دلیل منع مذاکره با آمریکا نیز مبتنی بر تجربههایی است که ملت ایران در طول این چهل سال (و مخصوصا در سالهای اخیر در ماجرای برجام) آن را کسب کرده است. اگر هدف از مذاکره تأمین منافع ملی کشور است، مذاکره با آمریکا وضوحا نشان داده که نه تنها در بردارنده منافع ملی نیست، بلکه مضرات فراوانی برای کشور دارد. وگرنه «آن روزی که رابطهی با آمریکا مفید باشد، اول کسی که بگوید رابطه را ایجاد بکنند، خود بنده هستم.» 13/10/86 بنابراین «اینکه حالا باز بعضی زمزمه شروع کردهاند که «در حاشیهی اجلاسِ مجمعِ عمومی، ممکن است مذاکره انجام بگیرد»، این به طور قطع منتفی است؛ یعنی معنی ندارد یک چنین چیزی. آنها که آن ظاهرسازها بودند، آنجوری عمل کردند با ما؛ اینها که آدمهای وقیحِ مُتهتّکِ پُرروی صریحِ شمشیر از رو بندند؛ با اینها چه مذاکرهای؟ اصلاً معنی ندارد. حالا آقای رئیسجمهور که هیچ، وزیرخارجه و عناصر وزارت خارجه هم همینجور؛ هیچ معنی ندارد با اینها مذاکره کردن.» 7/6/97