به گزارش حلقه وصل، وقتی که نفتکش «گریس-1» توسط نیروی دریایی ارتش انگلستان در آبهای جبلالطارق با دومیلیون بشکه نفت خام توقیف شد، خیلیها گمان میکردند سرانجام آن چیزی فراتر از اموال توقیفشده ایران در دیگر کشورهای اروپایی و آمریکایی که چندیبعد به بهانههای واهی بهعنوان غرامت در عوض کشتهشدگان یک حادثه مجهول یا مجعول برای همیشه از مالکیت ایران خارج میشود، نیست؛ خیلیها که البته اکثرشان بهرهای از واقعنگری هم داشتند تصور میکردند نهایت توفیقی که در رایزنیهای دیپلماتیک و فشار به لندن حاصل خواهد شد، آزادی خدمه کشتی آنهم با کلی خواهش و تمنا خواهد بود و نباید امید داشت وقتی کشوری مانند انگلستان درگیر این ماجرا شده و بهانه حقوقی عجیب و غریب و احتمالا سفت و سختی هم برای آن ذکر کرده، «گریس-1» آزاد شود. این تصورها آنچنان هم بیپایه و اساس نبود، چراکه پیش از این بسیاری از اموال توقیفشده ایران به ناحق برای همیشه مصادره شده بودند و شکایت در دادگاه و پیگیریهای حقوقی هم راه بهجایی نبرده بود.
نفتکش حامل محموله متعلق به جمهوری اسلامی اما برخلاف این تصورها روز پنجشنبه رفع توقیف شد و صبح جمعه به وقت محلی جبلالطارق را به سمت آبهای آزاد و احتمالا مقصد نهایی خود که انگلیسیها مدعی بودند این مقصد سوریه است ترک کرد، اما اینکه چه شد این نفتکش در این فرصت نهچندان طولانی و با وجود تاکیدات فراوان انگلیس و برخی دیگر از کشورهای اروپایی مبنیبر لزوم ادامه توقیف برای جلوگیری از دور زدن تحریمها آزاد شد، حاوی نکته مهمی است که شاید بتوان آن را مبدأ تحولی در سیاست خارجی دانست که در 40 سالگی جمهوری اسلامی رقم خورده است.
اول: تجربه ماجرای خیابان 204قبل از اینکه به ماجرای نفتکشها برسیم باید تجربهای را بازخوانی کنیم. سال 94 و ماجرای حج آن سال هنوز در یادها مانده است. دوم مهرماه، چند صد حاجی حین اجرای مناسک حج با کارشکنی سعودیها جان باختند، شهدایی که بیش از 400 تن از آنها ایرانی بودند. در آن ماجرا مقامات سعودی از هرگونه همکاری با ایران اجتناب کردند؛ شناسایی پیکر ایرانیان، جداسازی آنها از دیگر شهدا و نهایتا تحویل پیکرها به جمهوری اسلامی. در طول یکهفته بعد از وقوع این فاجعه، مقامات سیاسی دولت ایران تلاش زیادی برای باز شدن گرههای کور ماجرا انجام دادند؛ از درخواست برای سفر به عربستانسعودی تا رایزنیهای دیپلماتیک حسن روحانی و محمدجواد ظریف در نیویورک در حاشیه مجمع عمومی سازمانملل، که البته همگی بینتیجه بود و حتی مقامات ریاض از صدور روادید برای برخی مقامات دولت ایران جهت سفر به عربستان خودداری کردند.
هشتم مهر و زمانی که رایزنیهای دیپلماتیک بینتیجه بود، رهبر انقلاب در جریان سخنرانی در مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش در نوشهر اظهارنظری کردند که ناگهان ورق را برگرداند. حضرت آیتالله خامنهای در آن مراسم گفتند: «دولت عربستان در انتقال ابدان مطهر جانباختگان به وظایف خود عمل نمیکند و جمهوری اسلامی ایران نیز تاکنون با خویشتنداری و ادب اسلامی، حرمت برادری را در دنیای اسلام نگه داشته است، اما این را بدانند که اندک بیاحترامی به دهها هزار نفر از حجاج ایرانی در مکه و مدینه و عملنکردن به وظایف برای انتقال ابدان مطهر، عکسالعمل سخت و خشن ایران را در پی خواهد داشت.» بلافاصله بعد از این اظهارنظر بود که سعودیها از آمادگی خود برای شناسایی و بازگشت پیکر حجاج ایران به تهران خبر دادند و تنها سه روز بعد یعنی 11 مهر، پیکرهای مطهر این شهدا را به تهران فرستادند.
دوم: تجربهای بهنام «استنا ایمپرو»25تیرماه و حدود دو هفته بعد از آنکه «گریس-1» در جبلالطارق توقیف شد و رایزنیهای دیپلماتیک برای آزادی آن از کمترین توفیق برخوردار بود، دستور برخورد قاطع با دزدی دریایی انگلیس از تهران صادر شد. رهبر انقلاب در یکی از سخنرانیها خود با اشاره به اقدام انگلیسیها گفتند: «آنها که خباثتشان برای همه آشکار است کشتی ما را با راهزنی دریایی ربودهاند اما سعی میکنند به آن شکل قانونی بدهند. البته عناصر مومن در جمهوری اسلامی این کارها را بیجواب نمیگذارند و در فرصت و جای مناسب پاسخ خواهند داد.»
سه روز بعد stena impero، نفتکش بریتانیایی که تلاش میکرد در مسیری خلاف قوانین بینالمللی با خاموشکردن جیپیاس خود را به بندری در عربستان برساند، توقیف شد؛ اقدامی که هرچند مبتنیبر قوانین بینالمللی بود و رئیسجمهور توضیح داد که ایران بعد از اقدام انگلیسیها، دیگر روی تخلفات بریتانیا چشم نخواهد بست، همه آن را بهعنوان مقابلهبهمثل با ماجرای جبلالطارق تحلیل کردند. انگلیسیها در واکنش به این اقدام ایران، اظهارات شدیداللحنی داشتند و حتی گفتند تیم اسکورت دریایی برای حمایت از کشتیهای عبوری در خلیجفارس راه خواهند انداخت و بعدا هم هرگونه گفتوگو با ایران در زمینه مبادله دو نفتکش را هم رد کردند. در این میان برخی کارشناسان داخلی و خارجی عنوان میکردند اقدام ایران آزادی «گریس-1» را بسیار دشوارتر کرده و دیگر بعید است انگلستان حاضر شود نفتکش ایرانی را آزاد کند و وجهه خود را بهعنوان یک ابرقدرت مخدوش سازد. همین تحلیلها هم بود که منجر به پیشنهاد آزادی استنا ایمپرو بهمنظور نشان دادن حسن نیت تهران و کاهش تنشها میشد.در میان این همه هیاهو و با ایستادگی ایران بر سر مواضع خود، «گریس-1» روز پنجشنبه رفع توقیف و ساعاتی بعد آزاد شد تا مشخص شود چگونه زبان قدرت میتواند مدافع منافع ایران و منهدمکننده توطئهای پیچیده باشد.
سوم: توسل به نامهنگاری و دروغپردازینکته مهم در مساله آزادی «گریس-1»، در کنار اینکه «استنا ایمپرو» هنوز در بندرعباس بهسر میبرد، دو خبر مهمی است که چهارشنبه و پنجشنبه گذشته به ترتیب منتشر شد. اول خبر نامه رسمی وزارت دادگستری آمریکا به مقامات جبلالطارق بود. «رویترز» روز چهارشنبه و در حالی که خبرها از رفع توقیف «گریس-1» حکایت داشت، به نقل از منابع دولتی آمریکا گزارش داد وزارت دادگستری این کشور با ارسال نامهای به مقامات جبلالطارق، خواستار توقیف و عدم آزادی نفتکش حامل نفت ایران شده است.
نامه آمریکا آخرین تیر کاخ سفید برای جلوگیری از اتفاقی بود که قطعا ارزش راهبردی آن بیش از یک نفتکش و دومیلیون بشکه نفت بود. آمریکا میدانست و میداند که آزادی نفتکش ایران از سوی انگلستان بهعنوان نمونهای از عقبنشینی یک ابرقدرت در مقابل تهران در اذهان عمومی ثبت و بهعنوان الگوی رفتاری برای تهران و دیگر کشورها مورد استفاده قرار خواهد گرفت. ترامپ و همکارانش قطعا به این مساله واقفند که ادامه موفقیتهای ایران در این مسیر اولا هزینه برخورد با تهران را بالا خواهد برد، ثانیا ائتلافشکن بوده و اجازه نمیدهد کشورهای دیگر برای فشار به ایران به توافق برسند و ثالثا کمککننده به راهبرد ایران برای مقابله با آمریکا و اروپا در ماجرای برجام خواهد بود. با توجه به همین سه نکته آزادی نفتکش را باید نهتنها شکستی برای راهبرد انگلیس که خبری بسیار تلخ برای آمریکا دانست و از آن باید بهعنوان یک پیروزی برای تهران قلمداد کرد.
نکته دوم اما خبر عجیبی است که از سوی رسانههای غربی منتشر شده، خبری که به نقل از مقامات جبلالطارق میگوید: «ایران برای آزادی نفتکش خود تعهد کرده هیچ نفتی به سوریه صادر نکند.» با توجه به اینکه مقامات ایران چه دیپلماتها و چه مسئولان نظامی این خبر را تکذیب کردهاند و اساسا ایران بارها اعلام کرده به تحریمهای اتحادیه اروپا علیه سوریه پایبند نیست و در عمل هم همچنان سوریه متحد استراتژیک ایران است، باید گفت یک عملیات روانی و تولید خبر دروغ برای کاهش تبعات ناشی از عقبنشینی لندن در برابر تهران صورتگرفته و با انتشار خبر دروغ تلاش شده از یک بازنده، برنده ساخته شود تا حداقل افکارعمومی داخلی انگلستان کمتر تحتتاثیر ماجرا قرار گیرند.
چهارم: تجربهای مهم برای اقدامی بزرگمرور و مقایسه آنچه پیش و پس از 18 اردیبهشت 98 در قبال ایران و در بستر توافق هستهای با 1+5 رخ داده، توضیحدهنده توفیق و شکست دو الگوی متفاوت در تعامل با زیادهخواهی غرب از ایران است؛ الگوی اول مطالبه و پیگیری حقوق ایران از مسیر دیپلماسی صرف و متکی به حقوق و روابط بینالملل است، جایی که دیپلماتهای وزارت امور خارجه با تلاش فراوان پرونده کارشکنی آمریکا را به دیوان لاهه بردند و در یک موفقیت بزرگ توانستند واشنگتن را محکوم کنند، اما با وجود این محکومیت هیچ اتفاقی در مقابله با عهدشهکنی آمریکاییها و تامین منافع ایران در برجام نیفتاد. این مدل رفتاری که پیشتر و بعد از توضیحات مقامات دستگاه سیاست خارجی درباره فشار به آمریکاییها با ارسال ایمیلهای فراوان به وزیر امور خارجه این کشور و مقامات اتحادیه اروپا بهعنوان «دیپلماسی ایمیلی» معروف شده بود، در جریان برجام بهخوبی نارسایی خود را نشان داد و نتوانست در فاصله یکسال بعد از خروج آمریکا از توافق هستهای، حتی همکاری حداقلی اروپا را برای تامین منافع ایران بههمراه داشته باشد. همین نتیجه باعث شد 18 اردیبهشت ایران تصمیمات جدیدی برای مقابله با غرب بگیرد؛ گامهای 60 روزهای که دوبار برداشته شده و حالا در آستانه سومیاش هستیم. الگوی کاهش تعهدات ایران در برجام هرچند هنوز شامل اقدامات مهم و اساسی نشده اما در چهارماه گذشته بهخوبی کارآمدی خود را نشان داده و باعث شده هم آمریکا و هم اروپا به تکاپو بیفتند تا شاید ایران را متوقف کنند، تاکنون چندین میانجی به تهران فرستادهاند و هربار هم پیشنهادهای خود را ارتقا دادهاند که البته همچنان با کف مطالبات ایران فاصله دارد.
در این میان اما برخی کارشناسان و مشاوران نزدیک به دولت هستند که معتقدند مسیر کاهش تعهدات سرنوشت خوبی نخواهد داشت و مدام از گفتوگوی مستقیم با آمریکا سخن میگویند و تن دادن به باجخواهی آمریکا را تنها مسیر جلوگیری از جنگ عنوان میکنند، پیشنهادهایی که البته اشتباهبودنشان مانند دیپلماسی ایمیلی واضح و مشخص است. صرفنظر از اینکه از 18 اردیبهشت 98 به بعد فشارها نهتنها افزایش نیافته بلکه وضعیت اقتصادی در حال بهبود است و غربیها هم پیشنهاداتشان را ارتقا دادهاند. ماجرای «گریس-1» اکنون تاکید میکند تنها زبان قدرت میتواند حتی انگلستان را زمینگیر کند، از اینرو اگر ایران خواهان توقف فشارها و کمشدن تحریمها و تهدیدهاست، باید گامهای 60 روزه را با قوت بیشتری بردارد.
سفیر اسبق ایران در رومانی و مجارستان: اگر قدرتنمایی ایران نبود «گریس-1» اینگونه عزتمندانه آزاد نمیشدعلیاکبر فرازی، سفیر اسبق ایران در رومانی و مجارستان با اشاره به آزادی نفتکش ایرانی «گریس-1» گفت: «از زمانی که نفتکش «گریس-1» توسط نیروهای انگلیسی به گروگان گرفته شده بود، تحولات مختلفی در صحنه دریایی رخ داد که قابل بررسی است.»وی افزود: «یکی از این تحولات آن بود که ایران به این نتیجه رسید برای استمرار امنیت حملونقل دریایی از حقوقی که خودش سالها استفاده نکرده بود، استفاده کند. بنابراین ایران یکسری ضوابطی را که توسط سازمانهای بینالمللی در امور دریایی به رسمیت شناخته شده، به اجرا در آورد و کشورهایی را که به حملونقل دریایی در تنگه هرمز مبادرت میکنند ملزم کرد این ضوابط را رعایت کنند، در غیر این صورت طبق قواعد بینالمللی با آنها برخورد خواهد کرد.»این تحلیلگر مسائل بینالملل ادامه داد: «اقدام ایران در توقیف نفتکش متخلف انگلیسی سر و صدای زیادی را بهخصوص از سوی دولت این کشور بههمراه داشت و آنها تلاش کردند این کار را مخالف قوانین مربوطه نشان دهند اما واقعیت آن است که آنها نتوانستند کشورهای زیادی را با خود هماهنگ کنند.»
فرازی اضافه کرد: «انگلیسیها علاوهبر آن سعی کردند امنیت دریایی حملونقل را به حضور نیروهای ائتلاف در منطقه گره بزنند که این موضوع واکنشهای متفاوتی را بههمراه داشت؛ اما جمعبندی این مواضع آن بود که بهدلیل عدم اطمینان نسبت به طرح انگلیس و آمریکا، استقبال زیادی از آن به عمل نیامد.»
وی در پاسخ به این سوال که درصورت توقیفنشدن نفتکش انگلیسی آیا میشد نسبت به آزادی «گریس-1» امیدوار بود، توضیح داد: «از منظر بسیاری از تحلیلگران مقابلهبهمثل ایران بجا و بهموقع بود و این هشدار را به انگلیسیها داد که نمیتوانند تکروی کرده و نفتکش کشوری را توقیف کنند و خود از این مساله در امان بمانند.»
این دیپلمات سابق کشورمان اضافه کرد: «نگاه دیگری نیز وجود دارد که براساس آن، اقدام ایران کاملا براساس قوانین بینالمللی بوده است، قوانینی که ایران مدتها با اغماض نسبت به آنها برخورد میکرد. لذا قدر مسلم آن است که این عمل متقابل ایران، زمینه را برای اینکه هر دو طرف با موقعیت مساوی به مذاکره بنشینند، مهیا کرد.»
فرازی با اشاره به پیشدستی انگلیس در آزادسازی نفتکش ایرانی بهرغم خط و نشانهای قبلی و تاکید بر لزوم آزادی نفتکش توقیف شده بریتانیایی از سوی ایران از یکسو و اینکه ایران هیچگونه تعهدی دراینباره نداده از سوی دیگر گفت: «چیزی که در این قضیه روشن شد آن بود که آمریکا با ورود به ماجرا تلاش کرد از بحرانی که انگلیسیها درست کرده بودند بهنفع خودشان بهره ببرند؛ اما درنهایت انگلیسیها هوشیارانه با موضوع برخورد کردند و در دام تیم بیحاضر در هیات حاکمه آمریکا نیفتادند و مستقلانه عمل کردند که این موضوع جای امیدواری دارد. اما درباره اینکه ایران با کشتی انگلیسی چه خواهد کرد، باید گفت دنیا قطعا خواهد دید ایران اقدامی در چارچوبی غیر از چارچوب مقررات بینالملل و حقوق دریاها انجام نمیدهد.»وی پیشبینی کرد این ماجرا در یک پروسه آرام بهنحوی مطلوب حل میشود. او تصریح کرد: «از آنجاکه انگلیسیها آغازکننده ماجرا بودند، طبیعتا خودشان نیز باید ابتدا پا پیش میگذاشتند و اول کشتی ایرانی را آزاد میکردند. لذا پافشاری ایران برای این موضوع منطقی بوده و ایران نیز درنهایت خواستار ایجاد آرامش در منطقه است.»
سفیر اسبق ایران در رومانی و مجارستان در توضیح چرایی عدم تمکین دولت جبلالطارق به درخواست آمریکا برای توقیف نفتکش «گریس-1» گفت: «این اتفاق نشان داد کشورهای اروپایی و آمریکا بهرغم آنکه در بسیاری از مسال همسو هستند اما وقتی پای منافع ملیشان در میان باشد لزومی نمیبینند چشمبسته دنبالهرو دستورات آمریکا باشند؛ خصوصا اینکه در شرایطی که این دستورات از سوی جناح تندروی دولت آمریکا صادر شده باشد. بنابراین بهنظر میرسد دولت انگلیس منافع خود را در آن دید که به بحران دامن نزند.»فرازی توقیف نفتکش انگلیسی توسط ایران را یکی از عوامل اصلی تصمیم دولت انگلیسی جبلالطارق دانست و تصریح کرد: «انگلیسیها نمیخواستند وارد بحرانی شوند که نمیتوانند آن را حل کنند. بهویژه در شرایطی که آنها با بحران داخلی و برگزیت مواجه هستند و همین موضوع دولت این کشور را در موقعیت لرزانی قرار داده. بنابر این آنها سعی کردند به این بحران حاشیهای خاتمه دهند تا هرچه سریعتر به سامان دادن بحرانهای داخلی خود بپردازند.»
این کارشناس مسائل سیاست خارجی یادآور شد: «در این موقعیت حساس اگر هنوز نفتکش این کشور در دست ایران باشد، قطعا دولت انگلیس در داخل و از سوی احزاب مخالف و افکارعمومی مورد سوال قرار خواهد گرفت و موقعیتش را از این هم که هست متزلزلتر خواهد کرد؛ لذا مقامات این کشور سعی کردند بهجای تامین خواسته آمریکا در چارچوب منافع ملی خود عمل کنند.»
وی با اشاره به اقدامات میدانی ایران نظیر توقیف نفتکش انگلیسی، برداشتن گامهای کاهش تعهدات هستهای، سرنگونی پهپاد آمریکایی و... در چارچوب قدرتنمایی در عرصه بینالمللی و نقش آنها در اتفاقاتی چون آزادی نفتکش توقیفشده از سوی انگلیس تصریح کرد: «قطعا المان اصلی در هر داد و ستد و در هر کنش و واکنش بینالمللی، المان قدرت است. اما استفاده بجا و مناسب از این المان هنر مسئولان یک کشور است. لذا دیپلماسی وقتی موفق است که عامل قدرت سخت و نرم هم پشت آن باشد. از اینرو باید گفت اگر ایران آن واکنش بهموقع را انجام نمیداد و رفتار عزتمندانه نمیداشت، شاید قضیه اینگونه عزتمندانه خاتمه پیدا نمیکرد.»