به گزارش حلقه وصل، سر زدن به مدارس دولتی که اولیا با چشمانی نگران در نوبت ثبت نام فرزندانشان به صف ایستاده اند، خصوصاً در پایه های نخست هر مقطع تحصیلی، چیزی فراتر از نگرانی آنها برای ثبت نام فرزندانشان در مدارس خوب و برند را فریاد می زند.
اولیای یکی از دانش آموزان پایه اول که برای ثبت نام در دبستان دخترانه دولتی در منطقه ۱۲ مراجعه کرده می گوید این بار هشتم است که برای ثبت نام فرزندش سر می زند. در حالیکه چادرش را محکم تر زیر چانه می گیرد و گویی بغضش را فرو می دهد می گوید: خانه ما دقیقاً مرز بین محدوده است. یعنی ما یک پلاک اینطرف تر بودیم در مجدوده این مدرسه قرار داشتیم ولی الان خارج از محدوده محسوب می شویم. مدرسه با این وسعت هم فقط دو کلاس برای اولی ها دارد و ظاهراً همه معلم های باتجربه هم همینجا جمع هستند.
وی ادامه داد: من خودم در همین مدرسه درس خواندم. زمان ما اینطور نبود که همه معلم های برند در یک مدرسه باشند بلکه پخش بودند در مدارس اما الان اینطور نیست و معلم هایی هم که بازنشسته شده اند هر کدام یک مدرسه غیردولتی در منطقه زده اند. مسئولان آموزش و پرورش اصلاً و ابداً نگران وضعیت مدارس و این تبعیضی که وجود دارد و بلایی که سر ما دارد می آید نیست.
می پرسم چه اصراری دارید فرزندتان در این مدرسه تحصیل کند؟ میگوید: من سه فرزند دارم. دخترم پایه دهم می رود و ۱۳ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان شهریه مدرسه اش شده. همین تابستان از ما ۹۸۰ هزار تومان پول گرفتند برای کلاس های اجباری تابستان. بعد دارند به فرزند من که معدل سال قبلش ۲۰ بوده دوباره همان دروس پایه نهم را مرور می کنند. پسرم هم پایه دوازدهم می رود و ۲۰ میلیون هم برای ثبت نام او باید بدهیم. دیگر توان اینکه دخترم را مدرسه غیردولتی بگذارم ندارم. مدارس دولتی دیگر هم یا دور هستند به ما یا کیفیت خوبی ندارند.
مادر این اولیا دانش آموز هم که همراهش آمده، تاکید می کند: مدارسی که بتوان از نظر تربیتی خیال آدم را راحت کنند کم هستند. من اینجا مطمئن هستم نوه ام از نظر دین و تربیت جایش خوب است اما همسایه ما دخترش در یک مدرسه دولتی در همین منطقه درس می خواند بعد از یک سال مدرسه رفتن مادرش می خواهد مدرسه اش را عوض کند چون اصلاً از نظر تربیتی مراعات نمی کنند.
اولیای این دانش آموز که به نظر می رسد برای گفتن این حرف تردید داشته، می گوید: ما برای ثبت نام دو فرزند دیگرم در مدرسه غیردولتی خانه مان را اجاره دادیم و آمدیم خانه مادرم سکونت کردیم که با پول اجاره آن بتوانیم خرج تحصیل فرزندانمان را بدهیم. ولی این انصاف نیست. چرا ما باید اینقدر نگران تحصیل فرزندانمان باشیم و برای آن به سختی بیافتیم.
پدر یکی دیگر از اولیا که دورتر ایستاده و سرش را پایین انداخته در مقابل پرسش من که مشکل شما برای ثبت نام دخترتان چیست، می گوید: به منطقه مراجعه کرده ام برای ثبت نام دخترم و جواب سربالا می دهند. دو مدرسه دولتی در منطقه رفته ایم می گویند ظرفیتمان تکمیل است. اینجا جای سومی است که آمدهام. اگر منظور دوستان در آموزش و پرورش این است که در نهایت برویم مدرسه غیردولتی ثبت نام کنیم که من شخصاً شده دخترم در خانه بماند این کار را نمی کنم. چون نه پولش را دارم و نه اعتقادی به اینهمه تبعیض دارم. مدیر واحد ارزشیابی منطقه می گوید ما برای فلان مدرسه دولتی کلی نامه مسئولان مهم را داریم که اگر بخواهیم کسی را خارج از محدوده ثبت نام کنیم آنها در اولویت هستند.
مادر یکی دیگر از اولیا که او هم برای ثبت نام فرزندش در کلاس اول مراجعه کرده می گوید: من نمی دانم طبق چه اصولی محدوده تعیین کرده اند. اگر محدوده یعنی نزدیک ترین مدرسه به محل سکونت دانش آموز که والله این مدرسه نزدیک ترین مدرسه به محل سکونت ماست. اینجا اولیا می روند پول می دهند به بنگاه های مسکن و مثلاً خانه عمو و خاله و… را اجاره نامه می نویسند می شوند ساکن محدوده! من دوست ندارم کار غیرقانونی بکنم.
او ادامه می دهد: نزدیک ترین مدرسه دیگر به ما غیردولتی است. آنجا دیگر نمی پرسند ساکن کدام محدوه اید! من که یک فرزند دیگر هم دارم واقعاً چطور باید از پس هزینه های تحصیل آنها بر بیایم. این تازه اول ماجراست. برای پیش دبستانی آن یکی دخترم باید ماهی یک میلیون بدهم. مگر درآمد ما چقدر است؟
شمال و جنوب و شرق و غرب و مرکز ندارد. این روزها حکایت بسیاری از مدارس خوب دولتی همین است و شمار مدارس دولتی خوب در مناطق بسیار کم. عوضش تا دلتان بخواهد مدارس غیردولتی در مناطق زیاد است. مدارسی که فقط از شما می پرسند از پس هزینه های ما بر می آیید یا نه!
در این روزهایی که فضار اقتصادی بر خانواده ها مضاعف شده است، شاید بهتر است برخی مدارس خوب دولتی تعداد کلاسهایشان و تامین معلم و سایر امکانات در این مدارس مهیا شود و حتی دو شیفته شوند اما والدین را مجبور به صرف هزینه های کمرشکن برای ثبت نام فرزندانشان در مدارس غیردولتی نکنیم.
یکی از اولیا همراه خواهرش برای ثبت نام آمده است. خواهر او می گوید: من و همسرم هر چه دو دوتا چهارتا میکنیم نمیتوانیم به فرزند دوم فکر کنیم. در حالیکه میدانیم در حق فرزندمان کوتاهی میکنیم اما وضع خواهرم را با سه بچه که می بینم واقعاً ترس تمام وجودم را می گیرد.
از همه عجیبتر حرفهای مادر یکی از اولیاست که برای ثبت نام فرزندش در پایه اول به این مدرسه آمده، برآشفته و عصبانی می گوید: این منطقه تنها یک مدرسه دولتی خوب دخترانه دارد که می گوید ۷۰ نفر در محدوده ثبت نام کرده و با اینکه ما در همین محدوده هستیم ما را ثبت نام نمیکند. من که در این محله زندگی میکنم می دانم این محدوده کوچک ۷۰ دانش آموز کلاس اولی ندارد اما چون اینجا برند است اصلاً بچههای محدوده را ثبت نام نمیکند و همه سفارش شده هستند. پول خوبی هم از اولیا میگیرند اتفاقاً و اسمش فقط دولتی است. اینهایی که می گویم حاصل تحقیق سه ساله من است که در این محل زندگی میکنم. به واحد ارزشیابی منطقه شکایت میکنیم می گویند همینی که هست بروید بک مدرسه دیگر ثبت نام کنید. مناطق کلاً خودمختار هستند.
ثبت نام در مدارس غیردولتی فرایند عجیبی است و آنقدر بسته عمل می شود که مشخص نیست مدارس با قانون ثبت نام در محدوده دقیقاً دارند چه برخوردی می کنند.
این روزها هر چه بیشتر به مدارسی که ثبت نام در آنها جریان دارد سر بزنید بیشتر متوجه می شوید که نه نظارتی وجود دارد و نه پاسخگویی.