به گزارش حلقه وصل، مجموع کتابهای زنان مقاوم خرمشهر با عناوین ساجی، صباح، چراغهای روشن شهر و زیباترین روزهای زندگی که به تازگی از سوی انتشارات سوره مهر روانه بازار نشر شده عصر امروز در مراسمی مورد تجلیل قرار گرفت.
براساس این گزارش، ساجی نوشته بهناز ضرابیزاده، صباح نوشته فاطمه دوستکامی، چراغهای روشن شهر خاطرات زهره فرهادی است که در مراسم امروز از راوی و نویسندگان این آثار با حضور رئیس حوزه هنری تقدیر به عمل آمد.
محسن مؤمنی شریف رئیس حوزه هنری در این مراسم گفت: امروز برای ادبیات دفاع مقدس و ما روز مهمی شمرده میشود. پیش از این در تخیلمان هم نمیگنجید که چهار کتاب در یک روز با استانداردهای دفتر ادبیات پایداری حوزه هنری منتشر شود.
به گفته وی خوشحالیم امروز بخش عظیمی از بار دفاع مقدس را خواهران نویسنده عهدهدار هستند که این از دستاوردهای ادب و هنر دفاع مقدس است که تا سالها برای ما ذخیره خواهد بود.
وی گفت: باید از خانم سیده اعظم حسینی مسئول دفتر واحدی که در دفتر ادبیات پایداری مستقر است تشکر کرد و از این پس ما شاهد کارهای برجستهتری خواهیم بود. باید گفت ادبیات جنگ در ایران بر خلاف دنیا که خاستگاه حزبی و حکومتی دارد خاستگاه ادبیات دفاع مقدس ما مردمی است و در این میان خانواده به عنوان هسته مرکزی جامعه و در آن بانوان با نقش محوری خود حیاتبخش بوده و نقش پررنگی دارند.
به گفته رئیس حوزه هنری، حضور خانمها مایه زندگی و حیات است و در ادبیات دفاع مقدس آنچه تا امروز منتشر شده سه نقش برجسته بانوان یعنی مادر، همسر و رزمنده بودن در جنگ متجلی شده است.
وی افزود: مطالعات نشان میدهد ما در دفاع مقدس در واقع جنگ بین دو ارتش منظم را شاهد نبودیم بلکه یک ارتش منظم و مجهز حزب بحث بود و در مقابل آن مردم ایران حضور داشتند و آنچه از حضور بانوان در دوران دفاع مقدس برمیآید بستر مردمی دفاع مقدس را نشان میدهد.
مؤمنی خاطرنشان کرد:در حوزه هنری از همین روزهای نخستین به ادبیات بانوان در دفاع مقدس توجه شد و نخستین کتاب در سال ۶۰ با عنوان ساعت ۶ در کنار دریاچه مریوان اثر سرکار خانم نوبخت نوشته شد و ای کاش این شروع خوب ادامه مییافت که اگر اینگونه بود احتمالاً جایگاه ادبیات دفاع مقدس ما چیز دیگری بود. بعدها نامههای فهیمه منتشر شد که کتاب جریانساز و مؤثری بود و پس از آن شاهد کتاب مؤثر «دا» بودیم که هنوز جریانساز است.
وی افزود: معتقدیم هنوز آغاز کار است هرچند کارهای نشده بسیار داریم که افق جدی را به ما نشان میدهد و امیدواریم به درستی هدایت شود و ادبیات امروز ما را معطر کند.
در ادامه فاطمه دوستکامی نویسنده کتاب «صباح» به روند انتشار این کتاب اشاره کرد و گفت: سالهای طولانی صرف ضبط مصاحبهها و نگارش کتاب کردم تقریباً نزدیک به سه سال انجام مصاحبه و نگارش محتوا طول کشید و بالغ بر ۲ هزار صفحه محتوا تولید شد.
وی افزود: روایت خانم وطنخواه از جنگ میزان کنشگری زیادی دارد و حضور او در جبهههای نبرد چشمگیر است. او از روزهای ابتدایی جنگ در تیم امداد سیار خرمشهر حاضر شد و آن را راهاندازی کرد.
این نویسنده گفت: نقطه عطف کتاب حضور او در جبهه ذوالفقاری بود که همراه تیم فداییان اسلام وارد جبهه شد.
حجتالاسلام قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی در سخنانی کوتاه درباره نقش و جایگاه زن مسلمان ایرانی گفت: زن جایگاهش همواره در هستی چشمه و مولد و منشاء بوده است. وقتی به نقاط پایانی این کارزار تمدنی میرسیم نقش زن مهمتر میشود و هرچه مبارزه و نزاع ما پیچیدهتر میشود زن مهمتر است.
حجتالاسلام قمی تصریح کرد: زن اگر مجاهد باشد تداعی حضرت فاطمه صدیقه (س) است و اگر زن مقاومت کند تداعی حضرت زینب کبری (س) است. ما هفت هزار شهید زن داشتیم و تعداد زیادی در معرکه شهید شدند و برخی رزمنده بودند از اینرو تعداد بالایی اسیر داشیم آزادههایی که سرافراز جامعه بانوان هستند.
وی گفت: در جنگ فرهنگی حتماً نقش و سهم زنان متفاوت است و در جهاد فرهنگی تداعی حضرت فاطمه معصومه (س) هستند. هجرت، مجاهدت و روایت معرفت و کرامتی که ایشان از پدر و برادر نقل کردند مصداق مجاهدت است.
وی افزود: هنوز زنان عفیفه ایرانی دست به کار نشدند یک نمونه فعالیت زنان ما کتاب «دا» است و ما معتقدیم اتفاقات بزرگتری در راه است. در سرودن و ستایش این ملت مقاوم که از آن آثار چشمهای جهانیان روشن خواهد شد.
در ادامه جدلی رئیس انجمن فرهنگی زنان ناشر به راوی کتاب «چراغهای روشن شهر» اشاره و درباره زهره فرهادی نکاتی را مطرح کرد و گفت: اوایل جنگ خانم فرهادی را دیدم دختر لاغر اندامی بود که فعالیتهای بسیار داشت. امدادرسانی میکرد و لحظهای دست از تلاش نمیکشید. مدتی او را به مدارس تهران میبردم و از فعالیتهایش برای بچهها میگفت و بچهها را مجذوب خود میکرد.
جدلی در ادامه متنی که فرهادی راوی کتاب به او داد را برای حاضران خواند.
ساسانیخواه نویسنده در این نشست گفت: خانم فرهادی با سن کمی که داشت یکی از الگوهای امروز نسل جوان و نوجوان ما محسوب میشود کتاب حاصل مصاحبه عمیق و ساختار یافته است. دو سفر به خوزستان داشتم تا کتاب را تکمیل کنم. تحقیقات میدانی و کتابخانهای نیز انجام شد و به عنوان یک اثر پژوهشی به کار مینگریستم چرا که برایم مهم بود حوادث به عمق و جزئیات برسد. در ادامه این کار مصاحبههایی متعددی با کارشناسان داشتم چون ابتدای ورودم به این کار بود و باید از تجربیات دیگران استفاده میکردم.
سمیه شریفلو نویسنده کتاب «زیباترینروزهای زندگی» نیز با اشاره به این کتاب گفت: من از ابتدا نویسنده نبودم روای دفاع مقدس بودم اما بعدها وارد کار پژوهش شدم و بعد به این نتیجه رسیدم واقعیت دفاع مقدس را باید به شکل مستند و خواندنی به جامعه عرضه کرد.
وی افزود: برای انتشار کتاب ۲۱ مرحله را طی کردم. بارها متن را بازنویسی کردم تا خواندیتر شود.
وی به یکی از مشکلات اشاره کرد و گفت: بحث دسترسی به اسناد بسیار مهم است آن هم اسنادی که تاریخ کشور ما را تشکیل میدهند من ماهها و ماهها بین تهران و قم رفت و آمد داشتهام برای چک کردن یک روایت اما متأسفانه مراکز اسناد میگفتند اجازه دسترسی نمیدهیم چرا که شما باید پژوهشگر ما باشد. هرچند برخی از اسناد نیز دست مراکز نیستند و نزد اشخاص حقیقی نگهداری میشوند امااین اسناد متعلق به آنها نیست بلکه متعلق به تاریخ مملکت است در پایان باید بگویم این کتاب برگی از اسناد مقاومت این ملت است.
بهناز ضرابیزاده نویسنده کتاب «ساجی»گفت: نوشتن کتاب ساجی مسیر طولانی را طی کرد باید برای تألیف این کتاب از خانوادهام تشکر کنم چرا که مسیر نفسگیری بود مجبور بودیم هر بار به مدت ۱۰ روز به خرمشهر بروم و در آنجا زندگی کنم.
وی گفت:اولین فردی که کتابم را خواند دخترم بود. سه بار این کتاب را خواند. من پس از «دختر شینا» شش ماه در راه بیمارستان پزشک بودم زیرا کتاب تأثیرات زیادی بر من گذاشت و مدام فشارم بالا میرفت. برای نوشتن خاطرات خودم را جای شخصیتها میبینم همزادپنداری میکنم. اما برای کتاب «ساجی» اتفاقات قشنگتری افتاد.
در پایان این مراسم مرتضی سرهنگی مدیر دفتر ادبیات حوزه هنری گفت: باید انتشار این چهار کتاب را به راوی و نویسندگان آن تبریک بگویم.
وی افزود: یک باوری در ماه به وجود آورده بودند که ایرانیان نمیتوانند از آب و خاکشان دفاع کنند. این باور بود چرا که در زمان قاجار وسعت جغرافیایی ما دو برابر حال حاضر بود.
وی گفت:افسران عراقی حرفشان این بود در ۱۹ ماهی که در خرمشهر بودیم یک شب هم با خیال راحت نخوابیدم چه شبهای صبح نمیشد و چه کسانیکه به جنون مبتلا نشده بودند حتی برخی فرار کرده بودند و عراقیها تا روز آخر نمیتوانستند برای فرار از ارتش چارهای بیاندیشند زیرا همهشان به ثروت رسیده بودند و از غارت خرمشهر لذت میبردند پس لزومی به جنگ نمیدیدند.
سرهنگی گفت: عراقیها آنقدر پول از خرمشهر برداشته بودند که مجبور شدند در خرمشهر صرافی تأسیس کنند. غارت تا اینجا پیش رفت که یک سرهنگ عراقی میگفت وقتی خرمشهر را گرفتم در حاجعمران برای افسران ما فرش هدیه آوردند. این فرشها همان فرشهای خرمشهر بود که کیلومترها آنطرفتر از حاج عمران سر درآورده و به افسرها هدیه داده میشد هرچند بعضی از مردم بصره اموال مردم خرمشهر را نمیخریدند و میگفتند غارت است اما عدهآی به راحتی غارت میکردند.
وی در پایان گفت: اینکه گفته بودند ایرانیان نمیتوانند از آبوخاکشان دفاع کنند سوم خرداد سال ۶۱ ایرانیان جوابشان را دادند شور و هیجانی در ملت به وجود آمده بود که بخشی از آن هیجان برای باطل کردن آن باور بود چرا که ما میتوانیم از آب و خاک خود دفاع کنیم و در این میان نقش بانوان فراموش نشدنی است.