
حلقه وصل: مراسم بزرگداشت شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی و شهدای هفتم تیر عصر روز جمعه ۷ تیر ماه ۹۸ با سخنرانی حسن رحیمپور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی همراه با تشییع دو شهید تازه تفحص شده در دوران دفاع مقدس با حضور پرشور مردم و خانواده شهدای هفتم تیر در مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی(سرچشمه) برگزار شد.
* زندگی شهید بهشتی فیلم میشود
سیدمحمد هاشمی مدیرعامل مجموعه فرهنگی یادمان شهدای هفتم تیر(سرچشمه) در این بزرگداشت، که با مشارکت سازمان رسانهای اوج، بنیاد فرهنگی خاتمالاوصیاء(عج)، سازمان تبلیغات اسلامی و شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی برگزار شد، اظهار داشت: حادثه هفتم تیر به حق کربلای تاریخ ساز انقلاب اسلامی است. سیدالشهدای انقلاب مرحوم دکتر بهشتی و ۷۲ تن از پاکترین و خدومترین یاران امام و انقلاب در این فاجعه قربانی شدند تا سرچشمه جوشان برای انقلاب باشند. پرداختن به مسئله هفتم تیر یک مسئله تمام نشدنی است و جوانان مومن و انقلابی با ورود به این موضوع میتوانند با حرکتهای خلاقانه مسیر انقلاب را ادامه دهند.
وی افزود: شهید بهشتی با داشتن قابلیتهایی نظیر یک معمار بزرگ قانون اساسی، عنصر ناب خلاق تشکیلاتی، مبلغ نو اندیش و مبتکر و تاثیرگذار دینی در زمانه خود، در حال حاضر نیز یک شخصیت الهام بخش و اثرگذار برای انقلاب میباشد.
هاشمی در خصوص برنامه هایی که در دستور کار مجموعه سرچشمه قرار گرفتهاند، گفت: نگارش یک جلد رمان، تولید چندین مستد و تولید فیلم سینمایی از زوایای مختلف زندگی شهید بهشتی و همچنین اجرای یک نمایش با محوریت «ترور و نفوذ» در آیندهای نزدیک در دستور ساخت قرار میگیرند.
در ادامه این برنامه گروه سرود ماوا به اجرا پرداختند و بعد از آن سرکار خانم خوش زبان خواهر شهید والا مقام خوش زبان به بیان خاطراتی از این شهید پرداختند.
* مشروح سخنرانی رحیمپور ازغدی در بزرگداشت شهید بهشتی
با پایان سخنرانی سرکار خانم خوش زبان، سخنرانی حسن رحیمپورازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی آغاز شد که در ادامه مشرح این سخنرانی آمده است: «برای بچههای نسل جدید عرض میکنم، این محل که قتلگاه شهدای حزب بود عملا در آغاز دهه ۶۰ (که حساسترین سالهای شکلگیری نظام پس از انقلاب بود)، درواقع قرارگاه رهبری بچههای انقلاب و نیروهای مظلوم حزبالله در آن دوران بود. بین همه شخصیتهای مجاهد و بزرگواری که در حزب جمهوری اسلامی آن موقع فعالیت میکردند، آیتالله بهشتی -عملا و نه اعتبارا- تقریبا رهبری اصلی فکری و در صحنه سیاسی برای جبهه انقلاب بود. این احترامی که امروز و این سالها شهیدبهشتی دارد در سالهای ۵۸، ۵۹ و ۶۰ نداشت. آقای بهشتی چنان مورد بمباران رسانهای و تبلیغاتی بود که یادم میآید در آن دوران در سطح دبیرستانها، دانشگاهها، فرهنگیان و افکارعمومی کار بهجایی رسیده بود که از آیتالله بهشتی دیگر نمیشد دفاع کرد. یعنی حتی بخشی از گروههای انقلابی و حزباللهی کمکم با تردید از شهیدبهشتی حرف میزدند و میگفتند آیا ارزشش را دارد از ایشان دفاع کنیم یا باید عقبتر برویم و فقط از خطوط اصلی انقلاب و امام دفاع شود؟ فشار رسانهای در این حد بود. با اینکه ایشان آدم اندیشمند، نظریهپرداز، مودب، منطقی، با سعهصدر، اهل گفتوگو، پرتحمل و عمیقا یک مجتهد روشنفکر بود ولی چهره بیرونی، رسانهای و اجتماعی ایشان بهحدی مورد سمپاشی قرار گرفته بود که ایشان را در بخشهای مهمی از جامعه تبدیل به یک چهره منفور کرده بودند و خون بهشتی بود که ورق را برگرداند و فضا عوض شد و بعد از شهادت ایشان خیلیها شرمنده شدند. اگر یادتان باشد امام هم فرمود مهمتر از شهادت بهشتی مظلومیت او است. من نگرانم برخی اتفاقاتی که آن سالها افتاد، دوباره با ادبیات و به دست کسان دیگری، بازتولید شود... . نسلها عوض میشوند ولی خطوربطها، صورتمسالهها و دعواها همانهاست. برای اینکه این اتفاق نیفتد که تجلیل صوری از این شهدا شود، از صورت اینها تجلیل شود ولی از سیرت اینها بهدرستی تعریف نشود. از این رو در این فرصت مختصری که در اختیارم هست حدود ۲۰ کدواژه از بعضی مواضع شهید بهشتی علامت زدم که همه مستند به سخنان او و کتابهایی است که دفتر نشر آثار ایشان منتشر کرده است. حتی کسانی که آن زمان در این صف و کنار امثال بهشتی بودند ممکن است الان ندانسته و ناخواسته در صف مقابل قرار بگیرند و یادشان و یادمان برود که اصلا بر سر چه مسالهای دعوا شد و اینها به شهادت رسیدند.
نخستین کدواژه را از یکی از آخرین سخنرانیهای شهید آیتالله بهشتی در ۱۵ خرداد سال ۶۰ من علامت زدهام که حدود ۲۰ روز قبل از شهادتش است. ایشان با انجمنهای اسلامی وزارتخانهها جلسهای دارد و آنجا حدود ۱۰ آسیبشناسی برای بچههای انقلابی و نیروهایی میکند که در انجمنهای اسلامی و تشکیلات حزباللهی میخواهند در برابر صفوف دشمن مقاومت کنند. کدواژه اول این است که ما در جامعه اکثریت هستیم اما داخل حکومت اقلیت هستیم. میگوید حواستان باشد ما باید بهشدت به هم نزدیکتر شویم، نه نزدیک بلکه پیوسته شویم. نیروهای انقلاب اکثریت را در جامعه دارند و مردم با آگاهی و ایمان راسخ در خط انقلاب ایستادهاند اما مردم دلشان به ما در حکومت گرم است که بعد از دهها هزار شهید و این همه مصیبت و گرفتاری که هروقت خطر میشود مردم به صحنه میآیند و از نظام و انقلاب دفاع میکنند بعد به ما میسپارند و به خانههایشان میروند و به هوای ما هستند و ما در حکومت اقلیت هستیم. ما در سازمانهای حاکمیتی و ساختارهای دولتی در اقلیت هستیم؛ تعارف نمیکنیم. در همه موسسات و وزارتخانههایی که از قبل از انقلاب بودند، نیروهای انقلابی و مومن بهطور طبیعی در اقلیت هستند. ما اگر نتوانیم ساختارها را انقلابی کنیم بعد از یک مدتی خود ما و شما که در این وزارتخانهها هستیم یا حذف یا هضم میشویم. دقت کنید! این اتفاق افتاد، بعضیها هضم و بعضیها حذف شدند. یعنی یک آدم انقلابی تکیده لاغر حزباللهی سال شصتی یکمرتبه در دهه ۸۰ و ۹۰ یک آدم چاق مرفه متمکن با حفظ ظواهر شد که اگر آن زمان بود قطعا جلوی امثال بهشتی و این شهدا میایستاد. اگر او نمیایستاد اینها جلویشان میایستادند. میگوید حواستان باشد که ما نمیتوانیم و نمیخواهیم به ستون قدرت حکومت تکیه کنیم و همه کارهایمان را فقط با قدرت پیش ببریم و بگوییم دولت، دولت ماست و حکومت امروز، حکومت ماست. تا حدی میتوانیم این کار را بکنیم و میشود بکنیم. بیش از حد اگر بشود اثر عکس خواهد داشت. ما باید بهلحاظ نرمافزاری و محتوایی انقلاب را در ساختارهای حکومت و سه قوه بهنحوی نهادینه کنیم که فردا که ما مردیم یا شهید شدیم یا اصلا ما را حذف کردند، این ارزشها را از ساختارهای حاکمیت نتوانند حذف کنند، والا ما به مردم و اسلام خیانت کردهایم.
گزارش تصویری | مراسم بزرگداشت شهید بهشتی و ٧٢ تن از اعضای حزب جمهوری اسلامی
کدواژه دوم میگوید ما به شرطی ماندنی خواهیم بود که به مردم خدمت کنیم. تنها کسی که میتواند ما، این انقلاب و این نگاه انقلابی را داخل حکومت نگه دارد مردمند و مردم فقط کسانی را حفظ میکنند که به آنها خدمت کنند. ایشان میگوید من این را پراگماتیسمی، منفعتطلبانه و قدرتمحورانه طرح نمیکنم. این سنت الهی است که خدای متعال در قرآن میفرماید «ما ینفع الناس فیمکث فیالارض». آنچه به بشریت خدمت کند و به مردم نفع برساند آن میماند. محال است ساختارهای حکومتی و سیستمی باقی بماند در حالی که به مردم خدمت نمیکند و بهجایش به خودش خدمت میکند. بهشتی میگوید اگر به استناد سنت قرآنی، ما حکومتی را ساختیم، اگر تکتک نهادهای حکومتی نتوانند به مردم خدمت کنند آنطوری که وظیفهشان در قانون تعریف شده است و ادعا کردند و شعار دادیم و بهنحوی خدمت نکنند که مردم باور کنند که اینها خادم هستند، شهید بهشتی میگوید ولو همه ما شهید شویم، شکست خواهیم خورد چون ما از اصحاب اباعبدالله(ع) که الهیتر و خالصتر نیستیم! شکست میخوریم. این نهضت سقوط میکند. بعد از دادن دهها هزار شهید میگوید یک راه بیشتر نداریم. نباید بگذاریم ایمانمان به آرمانهایمان پژمرده و ضعیف شود، اگر خودمان در این شعارها شک کنیم دیگران حتما بیش از ما هم به این شعارها هم به ما شک خواهند کرد. وقتی خودمان شک کنیم یا مردم احساس کنند ما دیگر خودمان این حرفها و شعارها را قبول نداریم چه چیز را میخواهیم حفظ کنیم؟... عین عبارت شهید بهشتی این است که عامل پیروزی شما سودمندی بیشتر شما است. میخواهید بمانید بیشتر به مردم سود برسانید. مشکلات مردم را حل کنید، کنار مردم باشید، از مردم فاصله نگیرید، روبهروی مردم نباشید. حتی اگر میتوانید جلوتر از مردم باشید و شرط این خودسازی فردی و جمعی انجمنهای اسلامی و بچههای انقلابی است. باید در بُعد خدمت به مردم بدرخشید. خدمت برای خداوند، نه برای اینکه مردم از شما تعریف کنند. برای خداوند ولی نوکری مردم.
کدواژه دیگرش این است که میگوید شما که در حکومت در اقلیت هستید، چون ما نه دنبال ثروتیم و نه دنبال قدرت و مقام بلکه دنبال خدمت و عدالت هستیم و به ارزشهای انقلابی آگاهی و باور داریم و در حکومت در اقلیت هستیم، باید با هم ارتباطاتمان قوی و گسترده باشد تا به همدیگر احساس دلگرمی بدهیم و احساس تنهایی نکنیم. دیگر اینکه سعی کنیم عناصر جدید اضافه و جذب کنیم. ما قرار نیست همین تعداد بمانیم. باید در حکومت به اکثریت برسیم منتها به شرطی که در جامعه و مردم به اقلیت نرسیم. یعنی بدون اینکه مردم را از دست بدهیم باید در حکومت و نهادهای حکومتی نیروهای صالح انقلابی تقویت شوند. میگوید بنا را باید بر جاذبه بگذاریم نه دافعه، اما نیروی مومن انقلابی بدون دافعه نمیشود. ما هم «مرگ بر»، هم «درود بر» داریم. اما مرگ بر چه و درود بر چه؟ ما مرگ بر همه بهجز خودمان نداریم. درود بر همه هم نداریم. تعبیر میکند که جاذبه ما در ادبیات رسانهای و تشکیلاتیمان باید در حداکثر باشد و حتی یکییکی بهخصوص بین نخبگان و جوانان آدم و نیروهایی را شناسایی و جذب کنیم... در ادبیات شهید بهشتی منمحوری، خودمحوری و دیکتاتوری نیست. اصالت حق است نه اصالت من. امام میگفت نگویید من، بگویید مکتب من. میگوید ما مدام باید افراد جدید را با سخن و رفتار خوب و با جاذبه اخلاقی و عقل تشکیلاتی جذب کنیم. از هیچکس مایوس نشوید، هیچکس برای همیشه لزوما بد نیست چنانکه همیشه خوب نیست.
کدواژه دیگرش انضباط تشکیلاتی است. میگوید تشکیلات بچهمسلمانانها کمانضباط هستند و برخی که میخواهند منظم باشند نظم فرعونی را با نظم الهی اشتباه میگیرند. در نظم فرعونی مثل هیتلر و استالین همهچیز منظم، دقیق، پولادین و آهنین ولی براساس تفرعن، تکبر و تحقیر انسانها است. اما نظم الهی سازنده است. همه برادریم اما همهچیز منضبط است و یک نیروی بزرگ تشکیل میدهیم. استعدادهای جدید را شناسایی کنید و بشناسید. مشکل ما این است که بین نیروهای انقلابی و حزباللهی آدمهایی داریم که خیلی خوب و پاک هستند اما متاسفانه برخیشان ضعیف هستند. آدم پاکی را در مسئولیت مهمی میگذاریم فکر میکنیم این دیگر پاک است و دزدی نمیکند، خب واقعا هم دزدی نمیکند، لااقل تا اطلاع ثانوی که ممکن است ناپاک شود؛ دزدی نمیکند ولی وقتی بلد نیست و عرضه ندارد تشکیلاتی را درست اداره کند ما و انقلاب شکست میخوریم. شهید بهشتی میگوید نباید اجازه دهیم چنین برچسبی روی ما بچسبد که اینها درست نمیتوانند دادگاهها، شهرداریها و وزارتخانهها را اداره کنند و این نقطه بسیار خطرناکی است. کارآمدی، پاسخگویی، خدمترسانی، لیاقت و مهارت مهم است، از این رو شهید بهشتی میگوید بروید نیروها و مدیرهای مومن و متعهد ۱۰ سال آینده را کشف کنید. اگر کم پیدا میکنید آنها را تربیت کنید و بسازید. بهنظر من هیچکس بهاندازه شهیدبهشتی در کار مدیرشناسی، کشف استعداد و کادرسازی هوشمند و ماهر نبود. میگوید ضربه دیگری که من میترسم و احتمال میدهم در آینده در حوزه نظامسازی بخوریم کمسوادی نیروهای انقلاب است. اگر بین نیروهای انقلابی و اسلامی بچههای خوب باشند اما مطالعات اسلامی و فنیشان در سطحی که بتوانند نظامسازی کنند نباشد، ما ضربه سنگینی خواهیم خورد.
در باب شیوه برخورد با دشمن و مخالف میگوید ما کوبنده عمل میکنیم ولی کوبنده به مفهوم توهین، تحقیر، فحاشی و دیکتاتوری نیست. قاطع هستیم اما متکبر نباید باشیم. میگوید بعضیها بین قاطعیت و تکبر اشتباه میکنند. میخواهند متواضع باشند ضعیف و ضعیفالنفس میشوند. میخواهند انقلابی و محکم باشند دیکتاتور، متکبر و خودبزرگبین میشوند! ما باید انقلابی باشیم اما خودبزرگبین نباشیم. در مورد شیوههای برخورد با مخالف بنشینید با یکدیگر تبادلنظر کنید، روشهای درستی را کشف کنید. ما باید دشمنان انقلاب را قاطعانه محکوم کنیم. اما نه به شیوهای که بهلحاظ منطقی یا اخلاقی خودمان محکوم شویم.
نکته بعدی این که میگوید من به شما نیروهای انقلاب توصیه میکنم جلسات انتقاد از خود بگذارید. ما مدام با دشمن درگیر هستیم میخواهیم، اشکالات مخالفان را بگوییم، آنهایی هم که اشکالات ما را میگویند چون ما که آنها را دشمن میبینیم طبیعتا گاردمان را میبندیم، چون میخواهیم از خود دفاع کنیم ولی وسط آن فراموش میکنیم ما هم واقعا اشکالاتی داریم. ما هم باید خودمان را اصلاح کنیم. ببینید شهید بهشتی چه موقع این حرفها را میزند، آن وقتی که از زمین و آسمان دارند به او فحش میدهند. به او ایدئولوگ فلانژیستها یا تئوریسین فاشیستها، رهبر فکری جناح راست افراطی، نظریهپرداز خشونت، رهبر چماقداران و متفکر جبهه ارتجاع میگفتند! اینها کمترین تعابیری بود که درباره بهشتی بهکار میرفت. با این حال شهید بهشتی به نیروهای حزباللهی و انقلابی میگوید هر هفته حداقل یک روز را باید بگذارید بین خودتان بنشینید و جلسه انتقاد از خود بگذارید که مثلا ما در مجلس، در دولت، در وزارتخانه یا دادگستری یا رسانه این اشتباهات را کردیم. بهشتی میگوید اگر میخواهید انقلاب بماند خودتان را نقد کنید... . میگوید شما چرا صبح جلوی آینه میروید، برای اینکه آینه به شما بگوید موهای شما مرتب نیست، لباسهایت کثیف است، از آینه ناراحت میشوید، آیا آن را میشکنید؟ آینه دوست شما است، میروید خود را اصلاح میکنید که در جامعه خراب نشوید.
بعد میگوید من میترسم فشارها زیاد و کار سخت شود و مساله خطر یأس از آینده پیش بیاید. شهید بهشتی میگوید من به شما بچهها میگویم مومن مأیوس نمیشود. ما با امید کامل به آینده جلو میرویم. هیچکس حق ندارد ناامید شود. هر کسی بگوید ما نمیتوانیم این کافر است. کفر باطنی است، کفر فقهی نیست که بگوییم مرتد است. مبادا در چهره شما برادرها و خواهرها پژمردگی و افسردگی ببینیم. نه با یک غوره سردی و نه با یک مویز گرمیتان کند... . میگوید ما باید این نظام را بسازیم، حفظش کنیم، اشکالاتش را برطرف کنیم و جلوی فساد را در این نظام بگیریم. اگر بخشی از این نظام فاسد شد سریع اصلاحش کنیم. نباید بگذاریم این نظام از مردم فاصله بگیرد که در آن صورت سقوط خواهد کرد. نباید بگذاریم از خدا فاصله بگیرد که فاسد خواهد شد. این نظام خدامحور مردمی و مردمسالار باید بزرگترین عبادت را خدمت به مردم بداند.»
نکته دیگر این است که دو دیدگاه در حکومت و بین نیروهای انقلابی و مذهبی داریم یک عده میگویند انقلاب تمام شده است و سراغ زندگی خود برویم و انقلاب را تحویل عدهای دهیم، رسید بگیریم و برویم. به مردم بگویید به خانههایتان بروید به مسئولان هم بگوییم انقلاب دیگر تمام شد از این به بعد میخواهیم حکومت کنیم. رهبری در بیانیه گام دوم تعبیر خیلی مهمی آنجا کردند که یک عده میگویند نظام منهای انقلاب، یک عده صحبت انقلاب بدون نظام میکنند هر دو اشتباه است. ما اصلا انقلاب کردیم که نظام بسازیم. انقلاب برای انقلاب که هنر نیست که مدام دور خودت بچرخی. دهها هزار شهید دادیم که نظام بسازیم. پس انقلاب بدون نظام معنی ندارد. اما نظام بدون انقلاب هم فرقی با بقیه نظامها ندارد. یک نظام معمولی میشود که کمکم فاسد خواهد شد. باز همان آدمهای صاحب ثروت و قدرت، در یک دوره با ادبیات مذهبی، در دوره دیگر با ادبیات نیمچهمذهبی، بعد در آینده غیرمذهبی و ضدمذهبی سر کار میآیند. در همین جمهوری اسلامی و با همین قانون اساسی عکس امام را هم [تا] ۳۰ سال دیگر بالای سرشان میزنند و درست ضد این مسیر را میروند. ۲۲بهمن را هم جشن میگیرند ولی کار خود را میکنند. آنجا رهبری تعبیر مهمی داشتند که شعار ما نظام انقلابی است؛ نظام همیشه و تا ابد انقلابی. ما نظام ساختیم باید محکم حفظش کنیم... بهشتی میگوید شعار ما این است: انقلاب تمام نشده است و نخواهد شد. ما تا ابد انقلابی خواهیم ماند منتها انقلاب در هر دهه مرحلهای دارد. انقلابی بودن در دهه ۵۰ زندان، تبعید، مبارزه و... بود. انقلابی بودن در دهه ۶۰ نظام سازی، حفظ نظام، تثبیت و دفاع از کشور و جنگ و مبارزه با تروریسم بود. انقلابی بودن در دهههای بعدی و جلوتر طور دیگری است ولی تا ابد باید انقلابی بمانیم... بهشتی میگوید ما حکومت یکنفره و چندنفره را قبول نداریم. این حکومت نیست. حکومت اسلامی واقعا مردمی است ما بدون مردم جایی نمیرویم... کدواژه بعدی؛ میگوید همه حکومتها حتی انقلابهایی که پیروز میشوند به مردم میگویند کار خود را کردید، دنبال کار خود بروید، حرفی نباشد. انقلاب فرانسه و روسیه این کار را کردند. اما بهشتی میگوید ما به شما میگوییم مردم! بهدقت ما مسئولان را زیر ذرهبین بگذارید. بهدقت گوش کنید که چه کسانی را زدهاند و الان همین اختلافاتی که از قول بهشتی نقل میکنم در همین حکومت است. دوباره همین دیدگاهها هست. یک دیدگاه میگوید شما بروید ما مسئولان کارها را حل میکنیم، بعدا اگر لازم شد به شما گزارش میدهیم، نشد هم نمیدهیم. بهشتی میگوید اما روش ما این است؛ ما را زیر ذرهبین بگذارید. اگر از ما برخورد طاغوتی یا شبهطاغوتی دیدید جلوی ما بایستید. حق دارید از انقلاب مأیوس شوید. اما اگر دیدید ما بر همان شعارها و سبک زندگی انقلابی ماندیم بدانید انقلاب ادامه دارد.
بعد میگوید من نمیگویم فقط جنبههای ایجابی انقلاب را نگهداریم میگویم جنبههای سلبی و دفعی و قهرآمیز انقلاب را همچنان ادامه خواهیم داد. این جمله خیلی مهم است چون برخیها میگویند انقلاب ادامه دارد ولی فقط لب جذبش؛ او میگوید خیر دفعش هم ادامه دارد. بهشتی میگوید پس از این تا زندهایم کسانی را جذب و دفع خواهیم کرد. به شرطی که خودمان در مسیر بمانیم. میگوید من اعلام میکنم ما این سیستم اداری و بروکراسی حاکم بر کشور را قبول نداریم. این نظام بروکراسی و دیوانسالاری ضدانقلاب است؛ نه آدمهایش، خود سیستم، چون برای حل مشکلات مردم بنا نشده است برای حاکمیت غرب و استبداد بر کشور طراحی شده است. میگوید من اعتراف میکنم در این چند ماه در دادگستری هیچ اقدام انقلابیای نشده است. حتی عناصر طاغوتی را هم در ردههای بالای دادگستری هنوز داریم. در این وزارتخانهها و در این نوع حاکمیت، مدیریت از بالا تحکم و از پایین تملق است. ما این سیستم را قبول نداریم که از بالا دستور بدهند بدون نظرخواهی، مشورتپذیری و انتقادخواهی و از پایین هم تملق بالاییها را میگویند. میگوید ما این سیستم مدیریت حکومتی از بالا تحکم و از پایین تملق را قبول نداریم. در رژیم قبل راه پیشرفت تملق بود. میگوید اگر یکوقتی در وزارتخانههای جمهوری اسلامی و در سه قوه، دوباره راه پیشرفت تملق شود بدانید منحرف شدید و داریم منحرف میشویم. گروههای تصفیه مشغول تصفیه نیروهای فاسد هستند. سلطنتطلب، ساواکی، کمونیستی، ماسونی، بهایی و ضدانقلاب در حکومت هستند اما من به شما بگویم گروه تصفیه کاری موقت است، کار اصلی در این مملکت واژگون کردن کل این سیستم است. این فرق انقلابی و غیرانقلابی است. میگوید با تصفیه چهار تا آدم مشکل حل نمیشود کل سیستم را باید سروته کنیم. ما باید نظام دادگستری را بهکلی سروته کنیم و تغییرش دهیم... .
شهید بهشتی میگوید مردم سهدسته هستند؛ الان هم همینطور است: یک گروه سراپا مومن به انقلاب و رهبری. گروه دوم نه موافق رهبری و انقلاب هستند نه مخالف، دارند زندگیشان را میکنند. گروه سوم به هر دلیل علیه انقلاب و امام بوده و اهل خصومت و توطئه هستند و دشمناند. با گروه سوم قاطعانه و با قهر انقلابی برخورد خواهیم کرد یعنی کسانی که دشمن هستند. ابتدا نصیحتشان میکنیم و از آنها میخواهیم در ارزیابیشان در مورد امام و انقلاب تجدیدنظر کنند. اگر از قانون اطاعت نکردند با آنها برخورد خواهیم کرد. اما دسته دوم که بخش مهمی از جامعه هستند و امروز به آنها قشر خاکستری میگویند که نه ضدانقلاب و نه انقلابی نه حزباللهی نه لامذهب نه ضدنظام هستند، میگوید ما باید به آنها خدمت کنیم و درعینحال باید هدایتشان کنیم. اینها نیاز به هدایت و خدمت دارند؛ منتها هدایت بدون خدمت جواب نمیدهد. یعنی اگر هدایت و نصیحت کنید اما مشکلاتشان را حل نکنید جواب نمیدهد. این حرفها خیلی هوشمندانه است. میگوید اگر یکبار امرونهی میکنید باید دو بار خدمت کنید و مشکلشان را حل کنید بعد بگویید حالا شما هم متقابلا این قانونها و ارزشها را رعایت کنید. بهشتی میگوید اگر این بخش از جامعه احساس کنند ما در حرفهای خود صادق و عامل نیستیم فردا به حرف ما گوش نخواهند کرد. ما را هو میکنند. همینهایی که خیلی عرضه ندارند جلوی شما میایستند. فقط در یک صورت اینها بر شما غالب خواهند شد، وقتی این قشر خاکستری خودشان تحت مدیریت جبهه سوم و دشمن قرار بگیرند. بعد میگوید اینها کی تحت کنترل آنها قرار میگیرند؟ وقتی نتوانیم آنها را مدیریت کنیم و این زمانی است که نتوانیم مشکلات شان را حل کنیم و صادقانه در کنارشان باشیم.
شهید بهشتی کتابی به نام مصاحبههایش دارد که چند مورد باقی مانده را از آن عرض میکنم. مسائلی را گزینش کردهام و میگویم که همین الان گرفتارش هستیم و اختلافنظر روی آن هست. قضیه گروگانها و آمریکا بود شرمندهها از او سوال میکنند گروگانها و جاسوسان آمریکایی را گرفتیم برای ما بد نمیشود؟ یکوقت در افکار عمومی دنیا محکوم نشویم؟ بهشتی میگوید ما باید آمریکا را در سطح جهان از طریق همین گروگانها و جاسوسان محاکمه کنیم. ما باید یک حرکت تهاجمی داشته باشیم و آمریکا را در سطح جهان محاکمه کنیم. این یک زمینه خوبی برای محاکمه ایالات متحده به خاطر سیاستهایش در ایران، خاورمیانه، کل جهان اسلام و جهان است. ما زیر بار فشار نمیرویم. میگوید من معتقدم باید جاسوسان را در کل دنیا علنا محاکمه کنیم تمام رسانههای دنیا ببینند. اینها برگ برنده ما هستند برگ بازنده نیستند. سرمان را بالا میگیریم که اینها را گرفتیم. سوال میکنند اگر بخواهیم محاکمه علنی کنیم آمریکا یک وقت نیاید به ما صدمه سنگین بزند؟ بمب اتم بزند و جنگ راه بیندازد؟ بهشتی میگوید ما باید سعی کنیم اینها را با حضور سازمانهای خبرنگاری و رسانههای جهان محاکمه علنی کنیم. گرچه میگوید رسانهها عمدتا تحت نظر و کنترل آنها هستند ولی ما باید تلاش خود را کنیم و در دنیا طلبکارانه جلو برویم. آمریکا هم باید بداند هیچاقدام اقتصادی، نظامی، تحریم و تهدید به جنگ ما را از این هدف باز نخواهد داشت. به نفع آمریکا و همه است که این واقعیت را بپذیرند. این ضرورت این مرحله از انقلاب ماست. ما با تمام جهان روابط روشن انقلابی خواهیم داشت. ما تن به روابط لیبرالی نخواهیم داد. ما طلبکاریم و بدهکار نیستیم.
از او سوال میکنند با روسیه، چین و شرق و دیگران چه؟ به آنها باج میدهید؟ (به شوروی آن موقع، کمونیستها). از همان اول انقلاب که این مصاحبه برای آن زمان است بهشتی میگوید از این تحریمها نترسید. اینها که فکر میکنند تحریمها برای هستهای است یا بعد از گرفتن لانه جاسوسی تحریم شدیم، خیر اینها از قبل بود. منتها فیلترش را بالا و پایین کشیدند. اتفاقا در سه مرحله تهدیدها، تحریمها و توهینها در این ۴۰ سال به اوج رسید. درست سه مرحلهای بود که اینطرف کوتاه آمدند و تملق گفتند. همان سه باری که کسانی عقبنشینی کردند همان سه بار تحریمها بیشتر شد؛ یکبار دهه ۷۰ بود بعد از جنگ و بعد از امام که صحبت تنشزدایی با آمریکا و غرب و شرق و اینها بود. البته نمیگویم نیتشان بد بود نیتشان خوب بود ولی همان موقع به رئیسجمهور ما یعنی مرحوم آقای هاشمیرفسنجانی اعلام کردند که اگر پایش را از ایران بیرون بگذارد، پلیس بینالملل باید بگیردش. یعنی زمانی بود که مرحوم آقای هاشمی، اگر از کشور بیرون میرفت طبق قوانین بینالملل غربیها میتوانستند او را بگیرند و بازداشتش کنند. این در زمانی بود که [تلاش برای] تنشزدایی صورت گرفته بود، حتی کسانی تلاش کردند که بگویند دیگر مرگ بر آمریکا و شوروی نگوییم. تا این حد تنشزدایی و عقبنشینی و گارد باز؛ در مقابل دشمن ما آمریکا و غرب، همین فرانسه، انگلیس و آلمان، توهینها و تحریمها و تهدیدهایشان را به اوج رساندند و گفتند اگر خود رئیسجمهور آمد باید بازداشت شود. دور دوم زمان آخر دهه ۷۰ بود. زمان آقای خاتمی بود که گفتند مرگ بر آمریکا و صدور انقلاب تمام شد این برای زمان امام بود. ما از این به بعد گفتوگوی تمدنها و گفتوگوی فرهنگی (با سازمان سیا و پنتاگون و اینها) بکنیم شما هم تحریمها را بردارید. درست در همان زمان آمریکا و بوش اعلام کرد که ایران محور شرارت است و آمریکا تحریمهایش را بیشتر و حتی تهدید حمله به ایران کرد. با اینکه دولت ما آن موقع با آمریکا در قضیه افغانستان علیه طالبان همکاری کرد. بهجای اینکه آنها تشکر کنند همان موقع اعلام کردند که ما عراق و افغانستان را از دو طرف ایران گرفتیم حالا نوبت ایران است. توهین و تحریمها بیشتر شد. بار سوم الان است. شما در این دو سال دیدید که بیشترین عقبنشینی در برابر آمریکا و غرب در تمام این ۴۰ سال، در این دو، سه سال اخیر شد. کل هستهای را تعطیل کردیم هر چه گفتند قبول کردند ۱۱۰، ۱۵۰ درصد تعهدات را ایران پیشپیش عمل کرد. آنها تا الان ۱۰ درصد تعهداتشان را هم عمل نکردهاند بعد هم تحریمها را برگرداندند. تحریم و توهینهایی که الان به ما میشود در تمام این ۴۰ سال بیسابقه است. با وجود عقبنشینیهایی که در سیاست خارجی و مسائل هستهای [کردیم] که در تمام این ۴۰ سال بیسابقه بود، هرچه بیشتر عقب میرویم بیشتر جلو میآیند. بیشتر توهین و تحریم میکنند. هوشمندی بهشتی را آن موقع ببینید میگوید من اعلام میکنم اگر ما موفقیت هم میخواهیم باید حمله کنیم. نمیگوید حقانیت، میگوید موفقیت. جدا از حقانیت اگر میخواهید پیروز شویم نباید در برابر آمریکا دفاع کنیم، ما طلبکاریم بدهکار نیستیم. ما فقط باید حمله کنیم. منظورم حمله نظامی نیست یعنی گفتمان هجوم و گفتمان طلبکار نه بدهکار.
راجع به چین، روسیه و شرق میگوید ما از همه فرصتها علیه آمریکا و غرب استفاده میکنیم اما شیوه ما موازنه منفی است، یعنی نه شرقی نه غربی. چون یکزمانی یک تزی در کشور تحت عنوان موازنه مثبت در زمان قاجار بود که میگفتند به غرب و شرق باج بدهیم... بهشتی میگوید ما به سمت هیچکس نمیرویم و به هیچ قدرت خارجی بها نمیدهیم اما با همه کشورهایی که به استقلال و حقوق ملت و شرف ما احترام بگذارند و با فرهنگ و مکتب ما درگیر نشوند رابطه سالم و عادلانه خواهیم داشت. بعد میگوید البته همه دولتها مثل هم نیستند حتی همه ملتها هم مثل هم نیستند. میگوید برخی کشورها از معیار زورمداری دورتر هستند با اینها روابط داریم. برخی ملتها صالحتر هستند با آنها روابط بیشتری داریم. بعضی ملتها تحت سلطه دولتهای زورمدار به راههای غیرسالم افتادند، ما رابطه خود را با آنها به حداقل میرسانیم ولی تن به هیچ سلطهای نخواهیم داد.
میپرسند آقای بهشتی این تحریم اقتصادی که شروع شده، غرب و آمریکا شما را تحریم کردند، اگر این عملی شود کشور فلج و اقتصاد کشور نابود میشود. این حرفهای ۴۰ سال پیش است. آقای بهشتی میگوید ما اگر راه خود را درست بشناسیم و به وظیفهمان درست عمل کنیم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. امام گفت از دشمن نترسید از خودتان بترسید. بهشتی میگوید به نظر من اگر راه را درست بشناسیم و جلو برویم هیچ صدمهای نمیبینیم؛ مشکلات خواهیم داشت ولی شکست نخواهیم خورد، چون ملتی که به این مبارزه پر اجر دست میزند حتما خودش را برای تهدیدها و مشکلات آماده کرده است.
میپرسند که توطئههای قومیتی در کردستان، آذربایجان و بلوچستان شروع شده است. بهشتی میگوید شورای انقلاب اعلام کرده است هر جریانی بخواهد بخشی از کشور را جدا و تجزیه کند با قدرت جلوی آن خواهیم ایستاد. در برابر هر توطئهای محکم خواهیم ایستاد... . نباید بگذاریم دشمن و ضدانقلاب سوار حقوق مردم شود. ما نباید در روش اداره کشور اشکالاتی داشته باشیم که سوراخهایی به وجود آید و دشمن بیاید سوار مطالبات و حقوق مردم شود. دشمن میخواهد بین نظام با مردم به شکلهای مختلف فاصله بیندازد؛ یعنی زخم ایجاد شود و مگس روی آن بنشیند، نباید بگذارید زخم ادامه پیدا کند.
در مصاحبه ۲۲/۰۶/۵۹ از بهشتی میپرسند اختلافنظر در حکومت بین مسئولان است. رئیسجمهور بنیصدر یکچیز میگوید شما یکچیز میگویید مدام با هم دعوا میکنید، در سطح جامعه درست است؟ آقای بهشتی میگوید اختلافنظر چیز خوبی است اختلاف عمل چیز بدی است. ما باید اختلافنظر داشته باشیم بحث هم میکنیم ولی سیستم حکومتی هستیم هر قوه از سه قوه نباید به یک سمت بروند. هر سه قوه باید به یک سمت عمل کنند. امام هدف را تعیین میکند و هدف کمک به خلق است. ما باید در برنامهریزی، فکر و عمل هماهنگ باشیم. اختلافنظرها عیبی ندارد اما همه باید طبق قانون اساسی عمل کنیم. در عمل نظریات باید هماهنگ باشد و در عمل باید امیدبخش مردم باشیم و مردم را درگیر اختلافنظرهای خود نکنیم. عیب ندارد مردم بدانند دیدگاههای متفاوتی وجود دارد ولی نهایتا به قانون اساسی باید عمل شود.
از او میپرسند دیروز آقای بنیصدر سخنرانی کردند که مردم! من میخواهم مشکلات شما را حل کنم عدهای نمیگذارند کار کنم و مانع میشوند. آقای بهشتی در توضیحاتی تاکید میکند: «اینکه مدتهاست رئیسجمهور میگوید من میخواهم کار کنم فلان گروه، روحانیت، فلان حزب و فلانی نمیگذارد، بنده به ملت عرض کنم ملت شریف ایران! این آقای رئیسجمهور (بنیصدر) و هر فرد دیگری از مقامات اگر بخواهند طبق قانون اساسی عمل کنند هیچ مانعی در برابرشان نیست و همه هم به آنها کمک خواهیم کرد. اما اگر بخواهند خلاف قانون اساسی و خلاف نظر امام حرکت کنند همه جلویشان خواهیم ایستاد.»
سوال میکنند در سخنرانی ۱۷ شهریور رئیسجمهور گفت مجری قانون اساسی من هستم اینها نمیگذارند من آن را اجرا کنم. بهشتی میگوید تمام اختیارات و کل بودجه مملکت و عزل و نصبها دست ایشان است. به وظایف حداقلی خود عمل نمیکند مدام میگوید اینها نمیگذارند. بعد میگوید اگر در تفسیر قانون اساسی اختلاف داریم خب شورای نگهبان باید تفسیر کند. اگر در هماهنگی قوا اختلاف است نظر امام حجت است. اما متاسفانه یک مشکلی هست؛ آقای بنیصدر فکر میکند چون من رأی آوردم و شخص دوم مملکت هستم، دو قوه دیگر هم باید خودشان را با من هماهنگ کنند. بهشتی میگوید ما چنین چیزی در قانون اساسی نداریم. ما هر سه باید با هم و زیرنظر امام هماهنگ باشیم. قرار نیست دو قوه دیگر خودشان را با این قوه هماهنگ کنند این خلاف قانون اساسی است. البته ما کوتاه آمدیم باز هم کوتاه میآییم.
دعوای تخصص و تعهد راه انداختند. میگوید به نظر ما مسئولان مملکت باید از بین مومنان به امام و انقلاب اسلامی و کسانی که در خط ولایتفقیه هستند انتخاب شوند. این شرط لازم است. اما آقایان میگویند بعضیها میخواهند کسانی را در حکومت بیاورند که نه امام نه مبنای ولایتفقیه و قانون اساسی را قبول دارند، حتی بعضیها معلوم نیست نماز میخوانند یا خیر، میخواهند اینها را در حکومت بیاورند. میگوید معیار کنترل و مدیریت سه قوه قانون اساسی است.
راجع به جنگ برخیها میگویند با صدام آتشبس دهیم بعد مذاکره کنیم. آقای بهشتی میگوید این خیانت به ملت ایران و به کشور است. تا دشمن در خاک ماست، آتشبس نخواهیم داد. مذاکره و آتشبس بعد از بیرون رفتن است. نمیشود کشور ما را اشغال کنند همینجا باشند بعد بگوییم آتشبس و مذاکره! به نظرم تا وقتیکه دشمن هنوز در خاک ماست هر کس بگوید بدون عقبنشینی آتشبس دهیم و مذاکره کنیم خائن است. این هم صراحت انقلابی بهشتی است. یک عده میگفتند تو جنگافروز هستی، ما میخواهیم جنگ تمام شود. بهشتی میگوید وقتی اینها اینجا باشند جنگ تمام نمیشود که مذاکره کنیم. مگر اشغالگر با مذاکره بیرون میرود؟!
میگوید متاسفانه سفیر دانمارک به اینجا آمده و گفته است فکر میکنید جنگ به این زودی تمام شود؟ من از سخنانش احساس کردم دارد به من میگوید صدام داخل ایران باشد، شما آتشبس دهید مذاکره کنید ببینید چه میشود. من بهصراحت و قاطعیت بهعنوان یک فرد از افراد جمهوری اسلامی به او و اروپا گفتم هر نوع آتشبس را تا یک سرباز دشمن در سرزمین ماست خیانت به انقلاب، اسلام، به این ملت، شهدا، خانوادهشان و بچههایی که هر روز وصیتنامهشان را در روزنامهها میخوانیم، میدانم. آقای بهشتی میگوید من تعجب میکنم آنهایی که در جبهه میجنگند میگویند جنگ جنگ تا پیروزی، اینهایی که نمیجنگند میگویند خسته شدیم! بعد میگوید اگر الان آتشبس بدهیم خون تمام این بچهها را فروختهایم.
در مورد دیپلماسی از او سوال میکنند خبرنگار میگوید برخی دولتها گفتهاند در رسانهها و روزنامههای ایران دارند شعار علیه آنها میدهند مثلا پاکستان و... . دیپلماسی حکم کند جلویشان را بگیرید. آقای بهشتی میگوید برخی دولتها از موضع مطبوعات و گروههای داخل کشور و گاهی صداوسیمای ما گله کردند نسبت به مواضع سیاسی که داخل کشور علیه برخی حکومتها از جمله برخی کشورهای همسایه گرفته میشود و علیه آنها شعار میدهند. به من گفتند به اینها بگویید ساکت شوند و دشمنسازی نکنند. بهشتی میگوید من به آن دولتها گفتم وظیفه شماست که با دلایل کافی نویسندگان و مردم ما را قانع کنید که آنچه آنها مینویسند درست نیست. اینها میگویند شما آمریکایی، صهیونیست، خائن و دیکتاتور هستید خب شما ثابت کنید نیستید. من به اینها بگویم شما این حرفها را نزنید. اگر بعد به شما تهمت زدند ما خودمان اینجا در دادگاه محاکمه میکنیم اما اگر حرف حساب میزنند که شما دولت اسلامی و مردمی نیستید و وابسته، دیکتاتور و فاسد هستید بروید خودتان را اصلاح کنید. به بهشتی میگویند آیا این با قواعد دیپلماسی سازگار است؟ میگوید بله سازگار است. اگر دروغ میگویند تهمت میزنند شکایت کنید. ما با توهین مخالف هستیم و به زبان اخلاق اسلامی معتقدیم. من این را صریحا بگویم انقلاب اسلامی، یک انقلاب محدود در ایران نیست. انقلاب ما، جهانی است و ما با همه کشورها کار داریم. توهین و دخالت و سلطهجویی هم نمیکنیم اما از مظلوم در سراسر جهان دفاع میکنیم. گفتم بله بدون تعارف دیپلماتیک، انقلاب ما یک انقلاب اسلامی و جهانی است ما ناسیونالیست نیستیم. ما خواستار روابط برادرانه با همه ملتهای مسلمان هستیم و انقلاب ما میخواهد و میکوشد به تمام مسلمانان جهان خودش را معرفی کند. این جواب غیردیپلماتیک آقای بهشتی به اینهاست.
در مورد بازار از شهید بهشتی سوال میکنند که نکات ایشان بسیار زیباست و انگار برای موقعیت کنونی گفته شده است. سوال میکنند که گرانی به اوج رسیده و در برخی کالاها غیرقابلتحمل شده است. در حال حاضر ضد انقلاب تنها اسلحهای که در دست دارد اسلحه گرانی است. ما نگرانیم گرانیها باعث شود بخشی از مردم از انقلاب جدا شوند و به ضد انقلاب ملحق شوند. بهشتی میگوید من این را یک خطر میدانم. ما در سازمان جدید دادستانی، ۲۰ ستاد ضربتی برای ۲۰ منطقه برای مبارزه با گرانفروشی و احتکار گذاشتیم، ظرف همین ۱۰ روز چهارصد و چهل و خردهای پرونده گرانفروشی تشکیل دادیم و گفتند رسیدگی قاطع و ضربتی در دفاع از حقوق مستضعفان و مبارزه با گرانی [خواهیم کرد]. اما به شما بگویم مهار قیمتها به این شیوه موقتی است. راهحل اصلی گرانی اقتصادی است نه قضایی، یعنی مدام با بگیر و ببند نمیشود. باید تولید، توزیع، مصرف، مالیات و گمرک را اصلاح کنیم. باید دنبال راهحل اقتصادی باشیم. این راهحلهایی که من گفتم کوتاهمدت و موقتی است.
سوالکننده میپرسد امنیت خلیجفارس به خطر افتاده است انگلیس، فرانسه و آمریکا توافق کردهاند که امنیت کشتیها در عبور و مرور از تنگه هرمز و خلیجفارس را تضمین کنند. برای ۳۹ سال پیش است انگار الان است! آقای بهشتی میگوید اولا آن سه جزیره که برای ماست، صحبتش را نکنند با کسی هم مذاکره نخواهیم کرد. و اما آزادی و امنیت کشتیها با رعایت قوانین بینالملل یک اصل مسلم و پذیرفته شده است. دوباره میگویم امنیت راههای آبی توسط خود اینها به خطر افتاده است. اینها امنیت منطقه را به خطر انداختهاند. ما اجازه نمیدهیم آنها امنیت داشته باشند ما نداشته باشیم. همه باید امنیت داشته باشند و تبعیض در امنیت نیست. بعد میگوید این دیگران هستند که امنیت راههای آبی مهم و حساس را به خطر انداختند به نظرم باید قاطعانه با آنها برخورد کنیم و این حرف ماست.
در مورد قراردادهای خارجی هم شهید بهشتی مباحثی را بیان میکنند که اتفاقا به مسائل روز ما شباهت دارد. مقدار زیادی قرارداد بینالمللی و توافقات را در چهار، پنج سال اخیر تصویب کردند که نه در مجلس آوردند و آن چیزی را که فرهنگی بود در شورای انقلاب فرهنگی بردند و بعضیها را خودشان تصویب و بیسروصدا اجرا کردند. نمیگویم قصد خیانت و... بوده ولی حواسمان باشد. طبق آمار برخی دوستان که تحقیق کردهاند بیشترین قراردادهای بینالمللی در این چند سال در ایران امضا شده از مجاری قانونی عبور نکرده است. آن موقع در مورد قراردادی از شهید بهشتی میپرسند. گفتند برای جلوگیری از بیکاری هزاران کارگر این قرارداد با شرکت فرانسوی یا... بسته شده است، میگوید اصل ما در تمام قراردادهای خارجی (اقتصادی، فرهنگی یا... ) این است که ما قرارداد و روابط خارجی را نفی نمیکنیم اما در برابر فشار هیچکس تسلیم نمیشویم. حقوق و مصالح این ملت و ارزشهای مکتب برای ما خط قرمز است. قانون اساسی هم این را گفته است. ما نسبت به بیکار شدن ۱۲ هزار کارگر نگران هستیم. در حد نیاز ضروری داخلی باید تولید داشته باشیم. ممکن است در برآورد برخی نیازها راجع به این قرارداد کسانی اشتباه کرده باشند، اگر اشتباه صرفا مقدماتی است با همفکری ملت و انسانهای آگاه متعهد جلوی این اشتباهات را خواهیم گرفت. اگر اشتباه در برآورد نشده باشد با رعایت همه جوانب و تضمین پیشگیری از هر نوع وابستگی ما روی آن خواهیم ایستاد و ادامه خواهیم داد و این قرارداد درست است. مهم این است هم در مقام امضا و هم اجرای قرارداد باید مراقب بود. برخی از قراردادها موقع امضایش مشکل ندارد کلیات است، موقع اجرا رهایش میکنیم و سوءاستفاده میشود. ما هم در موقع امضا و هم در مقام اجرا باید مراقب باشیم اشتباه و خطا یا خیانتی پیش نیاید. حکومت ما مکتبی و سراپا عشق خدمت به انقلاب و مردم است. ما مطمئن هستیم دولت خیانت نمیکند مگر اشتباه کند. ولی با همفکری و حضور ملت در صحنه باید مراقب باشیم اشتباهات روزبهروز کمتر شود. آقای بهشتی نه کلا خارجیستیز است- و میگوید روابط خارجی را باید کلا نفی کرد- و نه اینکه میگوید هر چه میگویند امضا کنیم. شهید بهشتی میگوید راه سوم اینکه با تمام جهان مبادله، روابط اقتصادی، فرهنگی و سیاسی خواهیم داشت، سفارتخانههای همه جهان باید امنیت کامل داشته باشند اما در برابر سلطه، قراردادهای خائنانه و تحمیلی هم در مقام امضا و هم اجرا محکم خواهیم ایستاد و نظارت خواهیم کرد.»
گفتنی است، در بخش پایانی این برنامه، مراسم تشییع پیکرهای مطهر 2 شهید تازه تفحص شده دوران دفاع مقدس با حضور خانوادههای معظم شهدا و مدعوین همراه با مداحی و سینه زنی برگزار شد.