
حلقه وصل: در هفته گذشته انتشار خبر و تصویر قایقسواری عدهای با پوشش ناهنجار در دریاچه سد لفور موجب ایجاد موجی از موضعگیریها و نقد و نظرهای مختلف در سطح کشور و استان شد. دراینبین به نظر میرسد تحلیل این ماجرا نیازمند ملاحظات فراوانی است.
بدون شک اتفاقی که در سد لفور افتاد مصداق نقض حدود ضوابط پوشش و هتک عفت عمومی و ازلحاظ حقوقی عمل مجرمانه بوده و مستلزم برخورد قضایی و قانونی است اما باید به این نکته مهم توجه داشت که وقتی این موضوع ابعاد رسانهای پیدا میکند سویههای دیگری برای نگاه به این ماجرا وجود دارد که غالباً مغفول واقع میشود و ما را در تحلیل درست و همچنین مطالبه واقعی راهکارهای رفع آن ناکام میگذارد.
بدون شک مسئله بدحجابی و ولنگاری فرهنگی منبعث از حضور پرتعداد مسافران و گردشگران در استان یک واقعیت آشنا برای مردم مازندران است اما چرا تبعات متعدد آن دیده نمیشود یا فقط در زمانهایی مشابه ماجرای سد لفور فقط گوشههایی از آن مطرح میشود. آیا مردم مازندران در گوشه و کنار شهر و دیار خود تصاویری مثل آنچه در لفور رخ داد، ندیدهاند. از سویی مطرحشدن این ماجرا میتواند بهانهای برای پرداختن به معضلات ناشی از عدم مدیریت صحیح مسئله گردشگران باشد اما درروی دیگر سکه، ضریب پیدا کردن وقایعی مثل ماجرای اخیر بدون توجه عمیق به چرایی و علل آن، خطر به حاشیه راندن مسئله اصلی و دچار شدن به جنجالهای تبلیغاتی و سوءاستفادههای سیاسی و فراموششدن اصل ماجرا در هیاهوهای زودگذر را دارد.
اتفاق سد لفور ماجرایی غریب برای مردم مازندران نبوده و نخواهد بود. نکته مهم این است که حل این مشکل با برخورد موردی با خاطیان این ماجرا به نتیجهای نمیرسد بلکه آنچه باید در رابطه با این معضل بدانیم شناخت تفکری است که این نوع سبک زندگی جزو اقتضائات آن است و مازندران بیش از همه استانهای دیگر قربانی فرهنگ برآمده از آن است. کشف حجاب و ولنگاری فرهنگی و مسائلی که مازندران بهشدت دچار آن است معلول یک نوع تفکر و رفتار است. برای مواجهه صحیح با این معضلات باید یک شناخت دقیق از ابعاد مختلف آن تفکر داشته باشیم و هم آن را به ورطه نقد بکشیم. همانقدر که این نوع پوشش دردناک و نگرانکننده است وجوه دیگری دارد که به همان اندازه باید به آن توجه کرد.
بیحجابی آن چند نفر تصویر کوچکی از قابی بزرگ از مازندران است که در آن بیش از 100 هزار ویلای غیرمجاز ساختهشده است و مردم شریفش قربانی حضور هایپرمال ها و فروشگاههای لوکس و فوق مدرن برندهای جهانی شدهاند. قابی که در آن کسبوکار خرد مردم مازندران تحت تأثیر از اقتصاد سرمایهداری ثروتمندان شده و هزینه جاری زندگی را بالابرده است. مازندرانی که مردم به حاشیه راندهاش در حاشیه جادههایی زندگی میکنند که برای رد شدن از آن باید مدت زیادی منتظر خلوت شدن جاده از اتومبیلهای گرانقیمت مسافران باشند تا بتوانند ازیکطرفش به سمت دیگر بروند. همه اینها تصویر مازندران است و همهاش هنجارشکنانه است و در برابر همه آنها باید فریاد سر داد و منتظر پاسخ مسئولان بود.
مازندران سالهاست از جهات مختلف قربانی میزبانی گردشگران شده است. فقط همین یک مورد آمار ساخت ویلای غیرمجاز در سراسر عرصه استان خود گواه هجوم ناجوانمردانهای بر گستره زیستبوم این استان است. ورود قشر پردرآمد جامعه و تصاحب زمینها و املاک استان و گسترش تدریجی سبک زندگی پرتجمل و لوکس با مؤلفههای فرهنگی خود بیش از هر چیز میتواند یک نشانه از علل بنیادی واقعه سد لفور باشد. آیا ازدیاد قارچ گونه این ویلاها و نابود اراضی جنگلی و کشاورزی نیز مانند هنجارشکنی در سد لفور مایه تألم و نگرانی مردم مازندران نیست؟ آیا اگر ماجرای لفور رخ نمیداد نمیبایست نگران این مسئله میبودیم؟
رشد بیپایان فروشگاههای لوکس و گران در گوشه و کنار استان که هیچ نسبتی با درآمد عموم مردم مازندران و سبک زندگی آنها ندارد نمایش عریان تفکر سرمایهداری است که حقیقتاً برهنگی و بیحجابی آن چند نفر در قایق فقط تصویر کوچکی از این قاب بزرگ بود.
هتک عفت عمومی در سد لفور همانقدر هنجارشکنانه است که دیدن ویلاهای آنچنانی متمولین و ثروتمندان در کنار منازل محقر و بدون امکانات اولیه مازندرانیها، همانقدر که تخریب هزاران هکتار اراضی زراعی و جنگلی و منابع طبیعی استان و همانقدر که تخریب و آلوده ساختن محیطزیست و منابع آب و آب های زیرزمینی.
ماجرای سد لفور میتواند صرفاً یک موج رسانهای باشد که ما با موضعگیری محکم! و محکوم کردن آن رفع تکلیف کنیم و هم میتواند نشاندهنده رشد یک تفکر و فرهنگ مخرب و اعلام موجودیت علنی آن باشد که باید جدیاش بگیریم به آن بپردازیم و راه علاجش را بجوییم.
میشود این ماجرا را صرفاً مستمسک بازیهای سیاسی و حملههای جناحی خود نماییم و از دیگر سو میتوان به یک مطالبه جدی و همهجانبه از مسئولین کشور و استان در همه سطوح برای مقابله درست و اصولی تبدیلش کنیم.
میتوان راه ساده را پیش گرفت و ماجرا را فراموش کرد و یا حقیقت تلخ و مهم را در پس پرده جست.
انتخاب با ماست.