به گزارش حلقه وصل، در سال ۱۸۶۰ میلادی (جیمز کلارک ماکسدل) فیزیکدان و ریاضیدان اسکاتلندی، تئوری امواج الکترومغناطیسی را برای اولین بار عرضه کرد و به دنبال آن در سال ۱۸۸۷ (هنریشن هرتز)، مهندس و فیزیکدان آلمانی به دنبال تائید نظریه ماکس دل موفق شد از نوسانات الکترونیکی برای انتقالامواج از محلی به محل دیگر بدون سیم استفاده کند و در حقیقت برای اولینبار موفق شد امواج رادیویی را در آزمایشگاه تولید کند. از آن به بعد هم نام (هرتز) به صورت واژهای بینالمللی برای بیان فرکانسهایرادیویی به کار میرود. پس از او (برانلی) فرانسوی درسال ۱۸۹۰ آزمایشهایی در این زمینه انجام داد و بالاخره دانشمندی روسی به نام (الکساندر پوپوف) موجی را با دستگاهی که شبیه دستگاه هرتز و برانلی بود اختراع و آنتن را به وجود آورد و به این صورت یک دستگاه تلگراف مورس را ایجاد کرد.
در نهایت نیز اولین کسی که متوجه شد، میتوان از بیسیم به عنوان یک وسیله ارتباطی استفاده کرد، (مارکونی) ایتالیایی بود که بعدها به نام مخترع رادیو معروف شد. او در سال ۱۸۹۵ اولین خبر رادیویی خود را به وسیله بیسیم در یک فاصله ۳ کیلومتری فرستاد.
طبق مقرارت ایران ورود دستگاههای مخابراتی و استفاده از آنها تنها در حیطه مسولیت وزارت پست و تلگراف و تلفن بود. مقدمات تأسیس رادیو تهران فراهم شد. بعد از صدور فرمان تأسیس رادیو، قرارشد از دو فرستنده موج کوتاه ۲۰کیلوواتی و متوسط ۲کیلوواتی وزارت پست و تلگراف و تلفن، که برای ارسال تلگراف بیسیم توسط کارخانه آلمانی تلفونکنtelefunken دربیسیم قصر، نصب شده بود استفاده شود.
برای آمادگی پخش برنامه پس از افتتاح رادیو جمعی از استادان و نویسندگان عالی قدر از جمله استاد سعید نفیسی و دکتر ذبیح الله صفا و عدهای از بانوان یک سلسله گفتارهای ادبی، تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی و خانهداری را قبلاً تهیه کرده بودند به طوریکه احتیاجات رادیو را برای مدت سه ماه تأمین میکرد...
آنچه گفته شد، شمهای از تاریخچه راه اندازی رادیو در ایران بود، هرچند که هدف اصلی این گزارش پرداخت به تاریخچه این رسانه جمعی در آستانه ۸۰ سالگی نیست.
پس از راهاندازی رادیو در ایران، این رسانه که رسانهای مجلل و گران محسوب میشد کم کم به خانههای مردم ایران نیز راه پیدا کرد. البته در آن دوره بیشتر برنامههای رادیو را موسیقی و خبر تشکیل میداد و کارکرد دیگری برای آن در نظر گرفته نشده بود. تا اینکه کم کم برنامههای ادبی و طنز نیز به جعبه خیال انگیز راه پیدا کردند و این رسانه بی رقیب دل مردمان بسیاری را بدست آورده بود. تا جایی که مونس زنان قالیباف و چوپانانی شده بود که در دل صحرا به جای نواختن نی برای گوسفندانشان، دل را با برنامههای رادیو جلا میدادند. در شهرها نیز وضعیت به همین منوال بود و در هر سرای عمومی صدای رادیو به گوش میرسید و در مواقع مهمتر نیز مردم برای گوش دادن به رادیو گردهم میآمدند.
خوش اقبالی رادیو همچنان ادامه داشت تا اینکه خبر آمد جعبه جادویی در راه است. اوایل که تلویزیون آمد، گران بود و کم. به همین دلیل رادیو همچنان یکه تازی میکرد اما با وفور تلویزیون و اخت مردم با آن،کم کم رادیو به حاشیه رانده شد و به همان میزان هم مخاطبانش کم تر شدند.
اما این رسانه دست از تلاش برنداشت. سعی کرد هرکجا که هنوز پای تلویزیون، ماهواره و اینترنت باز نشده خود را سر پا نگه دارد تا مخاطبش او را به قیمت تصویر نفروشد. نتیجه آن شد که کارکرد آموزش یکی از مهمترین بخشهای رادیو شد و کم کم هم رادیو به سمت تخصصگرایی قدم برداشت تا در این مسیر دل مخاطبان همیشه همراهش را به دست آورد و در این مسیر نیز موفق بود. رادیو هنوز مخاطبانی دارد که به هیچ قیمت حاضر به ترک او نیستند و او را با هیچ هم نشین دیگری عوض نمیکنند.
امروز -۴ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۸- رادیو در ایران پا به ۸۰ سالگی میگذارد و در این مسیر چهرههای بسیاری با او همراهی کردهاند که بسیاری از آنها امروز در میان ما نیستند. اما هنوز هم چهرههای محبوب دیگری هستند که با جان و دل برای مردم کار میکنند و دوست دارند رادیو همچنان در میان دلهای مردم نفوذ داشته باشد.
**مردم از رادیو انرژی مثبت می خواهند
یکی از این چهرهها «منوچهر آذری» است که از هنرمندان پیشکسوت رادیو است. او کار در رادیو را با برنامه «دوخت و دوز» حسن خیاطباشی آغاز کرد و پای ثابت برنامههای طنز صبح جمعه شد. بعد از انقلاب نیز با برنامههای «صبح جمعه با شما» و «جمعه ایرانی» فعالیت خود را در رادیو ادامه داد. با اینکه چند سالی است از برنامه «جمعه ایرانی» خبری نیست و صدای او را در رادیو نمی شنویم، او همچنان به رادیو و برنامه های شاد و مفرح به ویژه برنامه های صبحگاهی رادیو جوان علاقه دارد و معتقد است باید بین برنامهسازان جدید و پیشکسوتان رادیو تعامل بیشتری در بحث انتقال تجربه باشد، چرا که مخاطب امروز رادیو انتخاب بیشتری دارد و ممکن است رادیو به راحتی مخاطب خود را از دست بدهد.
او درباره حضورش در رادیو میگوید: من در سال ۱۳۴۲ وارد رادیو شدم. البته پیش از آن در تلویزیون کارهای هنری انجام میدادم و فارغالتحصیل هنرکده هنرهای دراماتیک در رشته فنبیان و بازیگری هستم. البته من با حسن خیاطباشی در سال ۴۲ کار تلویزیونی آغاز کردم که پس از آن با ایشان برنامه صبح جمعه با نام «دوخت و دوز» را داشتیم. آن زمان در استودیوی هشت رادیو در میدان ارگ بودیم، جوان بودم و هنوز ازدواج نکرده بودم. به خاطر دارم روزی زنده یاد حمید قنبری (کارگردان و تهیه کننده رادیویی مطرحی که چند تیپ صدا داشت و فیلم سینمایی هم کار کرده بود) در اتاق فرمان مرا دید. به من گفت شما جوان با استعدادی هستی؛ دیدم که چطور برنامه اجرا میکنی. هفته آینده را به دعوت من به رادیو بیا و با گروه ما یعنی «شما و رادیو» همکاری کن.
«شما و رادیو» برنامهای بود که در آن استادان بزرگی همچون زنده یاد عزت الله مقبلی، مهین دیهیم، تاجی احمدی، علی تابش، غلامحسین بهمنیار، احمد قدکچیان، عباس مصدق، مرتضی احمدی و منوچهر نوذری حضور داشتند. من گفتم چگونه جلوی این استادان برنامه اجرا کنم این افراد استاد من هستند. قنبری گفت «شما هم خیلی با استعدادی هم می خوانی، هم اجرای قوی داری، هم در اجرای زنده با مردم ارتباط برقرار کنی.» من خیلی خوشحال شدم. آن زمان رادیو برای خودش بسیار ارزشمند بود و احترام خاصی را داشت. تنها دو شبکه رادیویی داشتیم و مثل امروز شبکهها این قدر متنوع نبود. این گونه بود که با آقای قنبری هم افتخار همکاری پیدا کردم.
وقتی با این دو عزیز همکاری کردم در حین کار با برنامههای دیگر مثل «داستانهای شب» رادیو با بزرگانی همچون صدرالدین شجره، ثریا قاسمی، شمسی فضلاللهی، توران مهرزاد، منیژه زرین، تاجی احمدی و مهین بزرگی همکار بودم و فعالیت من ادامه پیدا کرد. بدین ترتیب دیگر برنامه های رادیو هم مرا شناختند و حتی برنامههای کودک هم به دنبال من میآمدند. بعد از آن هم برنامههای عصر رادیو و عصر جمعه با رادیو را داشتیم. بعد از انقلاب هم با آقای احمد شیشهگران و سعید توکل برنامه «صبح جمعه با شما» را داشتیم. تا اینکه آقای شیشهگران رفتند و آقای توکل این برنامه را با نام «جمعه ایرانی» تا ۱۲-۱۳ سال در زمان آقای ضرغامی ادامه داد.
بعد از آن به اجرای این برنامه به مذاق برخی مدیران خوش نیامد و گروه «جمعه ایرانی» از هم پاشیده شد. اکنون هم حدود دو سال است که با رادیو کار نکرده ام چرا که شرایط برای ما جور نبود، آقای توکل راضی نمیشد و... اخیرا هم با آقای شاهآبادی که مدیر بسیار محترم و با فرهنگی هستند نشستی داشتیم و طی صحبتهایی که با ایشان کردیم، اگر آقای توکل قبول کنند با یک برنامه خوب و پرشنونده مثل «جمعه ایرانی» بعد از ماه مبارک رمضان دوباره به رادیو برمیگردیم. من سالها برای رادیو زحمت کشدم. حتی رادیوهای شهرستانها هم با من تماس میگرفتند و من از خانه برای آنها به عنوان مهمان راه دور برنامه اجرا میکردم. اکنون اگر شرایط فراهم باشد حتما باز هم فعالیت میکنم. بالاخره ما عمرمان را در رادیو گذاشتیم.
**جای خالی منوچهر آذری در رادیو
من آدم شادی هستم و شادی را برای مردم ضروری میبینم، چون اگر مردم بشاش و خندهرو، کارشان در جامعه ثمربخشتر خواهد بود. مثلا برنامه صبح رادیو جوان از ساعت ۶ تا ۸ صبح را دوست دارم که بسیار پرانرژی است. خانم فاطمه صداقتی و آقای پیمان طالبی این برنامه را بسیار شاد و با نشاط اجرا میکنند. همه وقتی مرا در خیابان میبینند میپرسند که چرا دیگر برنامه ندارید؟ و سراغ برنامههای شاد صبح جمعه را میگیرند. امیدوارم دردلهای ما به گوش مسئولان برسد.
او در پاسخ به این سوال که برای اینکه مردم با رادیو بیشتر دوست شوند چه کار باید کرد؟ هم گفت: از موسیقی در رادیو نباید غافل شد. مردم موسیقی، خصوصا موسیقی ایرانی را بسیار دوست دارند. ریتم برنامههای لابلای برنامهها را باید عوض کرد. باید از سازهای سنتی بیشتر استفاده شود. باید شرایطی فراهم شود که برنامهسازان جوانی که وارد رادیو می شوند بتوانند از تجربه پیشکسوتان استفاده کنند. درحال حاضر موسسهای به نام موسسه هنرمندان پیشکسوت وجود دارد که من عضو آن موسسه هستم. در این موسسه هنرمندانی که بالای ۶۰ سال دارند شامل هنرمندان رادیو و تئاتر و سینما حضور دارند که رادیو و تلویزیون می توانند با این موسسه تعامل داشته باشند و از تجربیات پیشکسوتان استفاده کنند. گنجینههایی در این موسسه هستند که میتوان از آنها در رادیو و تلویزیون به خوبی استفاده کرد.
**مخاطبان رادیو همیشه سرجایشان بودند
نام «علیرضا جاویدنیا» نیز برای هر علاقهمند رادیو نامی آشناست و سابقه خوب او نیز در برنامه پر مخاطب «صبح جمعه با شما» او را به رادیو الصاق کرده است. هرچند جاویدنیا کار خود را از تلویزیون و رسانه تصویری آغاز کرده اما در ادامه خلاف تعداد بسیاری از هنرمندان که جذابیت کارهای تصویری مانع از حضورشان در رادیو میشود، رادیو را به هر رسانه دیگری ترجیح داده است. او درباره حضورش در رادیو نیز به فارس عنوان داشت: حضورم در برنامههای تلویزیونی به قبل از انقلاب برمیگردد. از سال ۱۳۵۰ و زمانیکه ۲۰ سالم بود در تلویزیون کارم را شروع کردم و تا سال ۵۷ فقط در برنامههای تلویزیونی حضور داشتم. به استثنای سالهای بین ۵۴ و ۵۵ تا قبل از پیروزی انقلاب که برنامهای رادیویی به نام «دوخت و دوز» را با گروهی از دوستان اجرا میکردیم. بعد از انقلاب کارها متوقف بود تا همه چیز سر جای خود قرار بگیرد و آرام آرام بین سالهای ۶۵ و ۶۶ زنده یاد منوچهر نوذری، احمد شیشهگران و آقای توکل که در آن زمان هیچ آشنایی با آنها نداشتم ما را برای تولید کاری در رادیو دعوت کردند.
**رادیو فنیتر از تلویزیون است
از سال ۷۰ در سلسله برنامههای «راه شب» به کارگردانی منوچهر نوذری تا سال ۷۸ شاگردی کردم تا اینکه بعد از کسالت او، در کنار شمسی فضل اللهی و خانم نیرومند شاگردی کردم و راه شب را تا همین الان ادامه دادیم و فکر میکنم پررو ترین آدمی که تا الان راه شب را ادامه داده من هستم.
بعد از انقلاب، مسابقههای مختلف تلویزیونی اجرا کردم و در یکی دو سریال و فیلم سینمایی هم بازی کردم. رادیو به نظرم خیلی فنیتر است و متاسفانه در تلویزیون گاهی اوقات با افرادی مواجه میشدیم که از کار کردن دلسرد میشدیم. نمیخواهم در مورد همه افراد یک جور قضاوت کنم اما اکثر برنامه سازها و تهیه کنندهها از این دسته بودند. وقتی شما احساس میکنید که شما را برای آن لحظهای که نیاز دارند میخواهند و بعد از آن دیگر برایشان ارزشی ندارید، همین موضوع باعث دلسردی تان میشود. در وهله بعدی شما را گرفتار سلایقی میکنند که هیچ کدام فنی نیستند و تا الان جز ضربه زدن هیچ کاری نکردند.
مخاطبان رادیو همیشه سرجایشان بودند و مخاطبان ما در این دو برنامه هم علاوه بر خودشان، اطرافیان و دوستان خود را هم به شنیدن این برنامهها دعوت میکنند. خیلیها خارج از کشور هم از طریق اینترنت این برنامه را گوش میدهند. به همه دوستانم در این دو برنامه خداقوت میگویم و از مردم عزیزم تشکر میکنم که این برنامه و همه برنامه های رادیو را حمایت میکنند. هر شبکه رادیویی شنوندههای خاص خود را دارند.
من همیشه سعی دارم در کلام و گفتارم تغییر ایجاد کنم و روی یک خط جلو نروم. البته گاهی این اجازه را به شما نمیدهند، مگر اینکه خودتان زرنگی کنید. به هر ترتیب، خلاقیت و نوآوری شما را روبهجلو میبرد. یک نمایشنامه رادیویی را ممکن است چندین نفر اجرا کنند و اجرای همه آنها متفاوت باشد. همینطور ممکن است که شما یک نمایشنامه را چندین بار اجرا کنید و هر اجرایتان متفاوت از آب درنیاید. اگر این اتفاقات بیفتد یعنی شما دارید در جا میزنید. من همیشه به همکاران جوانم توصیه میکنم که وقتی مطلبی که جلوی رویتان است را خواندید و تمام شد، هیچوقت از تمام شدنش خوشحال نشوید.
در تمامکارهایم سعی میکنم صداقت در کلام را حفظ کنم چون صداقت در کلام بیشتر از شیک بودن کلام به ذائقه مخاطب ایرانی خوش میآید. البته شیک بودن هم مهم است ولی در جای خودش. گاهی لازم است که یک متن اقتصادی و یا مذهبی را خیلی شیک بخوانید اما در کار طنز نیازی به این شیک بودن وجود ندارد و شما باید اصل را روی صداقت کلام بگذارید. نکات ظریفی در کار ما وجود دارد که باید رعایت شود.
منبع: فارس