به گزارش حلقه وصل: محمدجواد اخوان در یادداشتی نوشت: رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام تسلیت فاجعه تروریستی کرمان مرقوم فرمودند «بدانند که سربازانِ راه روشن سلیمانی هم رذالت و جنایت آنان را تحمل نخواهند کرد. چه دستهای آلوده به خون بیگناهان و چه مغزهای مفسد و شرارتزا که آنان را به این گمراهی کشاندهاند، از هماکنون آماج قطعی سرکوب و مجازات عادلانه خواهند بود. بدانند که این فاجعهآفرینی پاسخ سختی در پی خواهد داشت باذنالله.» اکنون برای بسیاری این پرسش مطرح است که پاسخ سخت جمهوری اسلامی ایران به فاجعهآفرینان چگونه و با چه کیفیتی و در چه مکان و زمانی تحقق خواهد یافت؟
در تحلیل عوامل پشتصحنه فاجعه کشتار مردم بیگناه در کرمان با دو سطح از عاملیت مواجهیم؛ سطح عملیاتی و سطح راهبردی. اکنون قرائن و امارهها حاکی است که عاملیت میدانی با عناصری از داعش و بهطور مشخص شاخه خراسان آن بوده و فرایند پشتیبانی و هدایت عملیات شباهت زیادی با دو عملیات تروریستی در حرم شاهچراغ دارد. بنابراین در کف حادثه تروریستهای تکفیری داعش قرار دارند، اما این همه ماجرا نیست.
بهجز ارتباط نسبی و سببی داعش با سرویسهای اطلاعاتی امریکا و رژیم صهیونیستی که بارها مورد اعتراف خود امریکاییها و اذعان ناظران بینالمللی قرار گرفته، نشانههای محکمی وجود دارد که ارتباط راهبردی عملیات کرمان با سیا و موساد را تقویت میکند.
طبیعی است که پاسخ مناسب برای این عملیات تروریستی باید متناسب با سطح عاملیت عوامل میدانی و پشتصحنه عملیات تعریف شود. در پیشانی میدانی عملیات، «دستهای آلوده به خون بیگناهان» و عوامل داعش قرار دارند که پایگاه اصلیشان در شرق کشور است و از بلاتکلیفی و پریشانیهای سیاسی سالهای اخیر همسایگان شرقی برای نضجگیری و لانهسازی استفاده کردهاند. در ماههای اخیر موساد تلاشهای فراگیری را برای احیای پایگاههای ازدسترفته در اقلیم شمال عراق، این بار در بلوچستان پاکستان و سهضلعی جنوب افغانستان به کار بسته است. پیشتر هم به همسایگان شرقی بارها در مورد لانهسازی تکفیریهای تروریست در مناطق قبایلی و خارج از نفوذ حاکمیتی ابن کشورها هشدار داده شده است. در سطحی بالاتر، البته اشاره شد، آمران و هدایتگران راهبردی این عملیات، «مغزهای مفسد و شرارتزا» یا همان سرویسهای اطلاعاتی غربی و عبری – زخمخورده از ضربات پیدرپی در منطقه- هستند و آنها نیز باید پاسخ متناسب با نقش خود را دریافت کنند.
بنابراین، روشن است که منطقاً پاسخ سخت جمهوری اسلامی ایران به این دو سطح عاملیت یکسان نیست و هرکدام متناسب با جغرافیای تأثیر خود آماج خواهند بود. گروه تروریستی تکفیری داعش و شاخه شرقی آن –که نقش میدانی در اجرای این عملیات تروریستی را بر عهده داشته- باذنالله ضربات مستقیمی دریافت خواهد کرد و عناصر عملیاتی و سرشبکههای آن تقاص این جنایت را پس خواهند داد. کیفیت این تقاص و مکان و زمان آن متناسب با انتخاب بهینهای است که بر اساس اطلاعات میدانی دقیق انجام خواهد گرفت و در اینجا مجال طرح جزئیات آن نیست.
اما صحنهگردانان اصلی ماجرا که پدرخواندگان حقیقی داعش هستند نیز در امان نخواهند ماند. روشن است که هدایت کلی اینگونه عملیات تروریستی ناشی از سرخوردگی برخاسته از شکستهای مکرر امریکا و رژیمصهیونیستی در جایجای منطقه و بهویژه در طی تحولات سه ماه گذشته است. چنین فعالیت تروریستی در واقع اقدامی انفعالی در طی جنگ اطلاعاتی نظام سلطه علیه محور مقاومت و نظام اسلامی است. طبیعی است که پاسخ متناسب به این اقدام مذبوحانه نیز باید طی همان نبرد اطلاعاتی داده شود. تردیدی نیست که اقدام متناسب دراینباره به اراده «سربازانِ راه روشن سلیمانی» بازمیگردد که طیف وسیعی از توانمندیها در زمین، هوا و دریا را در اختیار دارند و تجربه ۹۰ روز گذشته نشان داد که بهخوبی میتوانند اراده خود را برطرف مقابل تحمیل کنند.
تفاوت حامیان مقاومت با دشمنان مقاومت در آن است که سربازان راه روشن شهید سلیمانی بیشتر عمل میکنند و چهبسا ضربات شگرف و اعجابآوری که بر پیکره دشمنانشان وارد کردهاند و به مصالحی کمتر از آن سخن راندهاند. در مقابل دشمنان مقاومت که بر جنگ روانی و رسانهای تکیه دارند، اقدامات کوچک خود را بزرگنمایی میکنند. بنابراین نباید انتظار داشت که مقاومت پاسخ سختی را که به صحنهگردانان اصلی ماجرا خواهد داد در بوق و کرنا کند، این پاسخ برای مخاطبان اصلیاش تفهیم خواهدشد، انشاءالله «وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُواای مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ».