حلقه وصل:سال ۱۴۰۱ از لحاظ سیاسی بیشک یکی از پرچالشترین سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود، سالی که در آن دشمن با اجرای جنگی ترکیبی همه توان خود را بکار گرفت تا به نظام ضربه اساسی وارد کند اما با تدبیر رهبر انقلاب و هوشیاری مسئولان متعهد و مردم انقلابی همیشه در صحنه بار دیگر تیر دشمن به سنگ خورد.
آنچه این اغتشاشات را از سایر برههها متمایز میکرد، حضور پررنگ افراد مشهور فرهنگی، هنری و ورزشی و به اصطلاح سلبریتیها در شعله ور نمودن آتش اغتشاشات و فریب جوانان ساده لوح بود. از این رو فضای فرهنگی کشور سال سختی را پشت سر گذاشت، سالی که باید آن را ریزش عناصر معاند و فریبکار فرهنگی و رویش نیروهای متعهد و انقلابی دانست. گرچه باید گفت عملکرد سینما و تلویزیون در سال گذشته بدنبال روند چندسال اخیر ضعیف ارزیابی میشود اما میتوان با برنامه ریزی جدید اکنون که چهره واقعی این عناصر خودفروخته آشکار شده است، برای سال آینده تحولی اساسی در این عرصه به وقوع بپیوندد.
در ادامه مروری گذرا بر عملکرد تلویزیون و سینما بعنوان فراگیرترین عرصههای هنر در کشور خواهیم داشت؛
*مغفول ماندن نقش پررنگ صداوسیما
«امروز صدا و سیما نقش بسیار مهم و همچنین تکلیف بزرگی دارد. ما صدا و سیما را عمدهترین مرکز هدایت فکری میدانیم. من به هیچ وجه یک نگاه مسامحی و گذرا و باری به هر جهتی نسبت به تلویزیون ندارم. هنرهای نمایشی خیلی مهماند؛ ابعاد تأثیرگذاری و فرهنگسازی هنرهای نمایشی خیلی وسیع است و امروز ما به عنوان یک ملتی که چون زنده است، چون حرف دارد، چون احساس هویت و وجود میکند، پس دشمنهای بزرگی هم دارد، مواجهیم با دشمنیهایی که از راههای مختلف، به شیوههای مختلف و از جمله به شیوهی استفادههای هنری و بیش از همه، هنر نمایش. این نشان میدهد که ما به عنوان یک ملت زنده، به عنوان یک مجموعهای که در دنیا حرفی برای گفتن داریم و هدفی داریم، چقدر باید روی مسئلهی هنرهای نمایشی اهتمام بورزیم و سرمایهگذاری مادی و معنوی کنیم»
این عبارات گوشهای از سخنان رهبر انقلاب درخصوص اهمیت صداوسیما بعنوان رسانه ملی است اما با وجود تأکید رهبری متأسفانه حداقل در یک دهه اخیر عملکرد این سازمان نمره قابل قبولی ندارد؛ هنوز هم عمده سریالهای تلویزیونی یا حاوی مضامین تلخ و سیاهنمایی هستند و یا آثار کمدی کلیشهای و تکراری که میخواهند با تقلید از طنزهای شبانه موفق دهه ۷۰ و ۸۰ مخاطب را جذب کنند که صد درصد موفق نمیشوند.
در میان سریالهای پخش شده در سال گذشته تعداد سریالهای موفق و جذاب به تعداد انگشتان دست هم نمیرسند؛ سریالهایی چون «زیرخاکی ۳»، «مستوران»، «بیهمگان»، «تمام رخ»، «شهباز»، «حبیب» و «گیلدخت» در این دسته بودند.
و این تعداد در قیاس با سریالهای ناموفق و ضعیفی چون «خداداد»، «دردسرهای شیرین»، «خوشنام»، «حکم رشد»، «آتش سرد»، «جزر و مد»، «ابر میبارد»، «چشم بندی»، «تمام رخ»، «کتونی زرنگی» جای تأسف دارد.
این درحالیست که در زمانه کنونی تلویزیون رقیب بیرونی زیادی دارد، علاوه بر ماهواره و سریالهای مبتذل و غیر اخلاقی ترکیهای، شبکه نمایش خانگی نیز در چندسال اخیر رشد چشمگیری داشته است؛ از یکسو بدلیل عدم نظارت دقیق بر محتوای این سریالها و فراهم آمدن امکان زیرپاگذاشتن خطوط قرمز تلویزیون در شبکه نمایش خانگی و از سوی دیگر دستمزدهای بالاتر عوامل تولید یک سریال از کارگردان و تهیهکننده گرفته تا بازیگران سبب شده هنرمندان بسیاری به این شبکه کوچ کنند و متأسفانه باید گفت فعلا تلویزیون در عرصه سریالسازی و حتی برنامهها و مسابقات از جهت جذب مخاطب از شبکه نمایش خانگی عقب افتاده است و این باید زنگ خطری جدی برای مسئولان و مدیران رسانه ملی باشد.
کم رونقی سینما در سال ۱۴۰۱
کارنامه سینما نیز در سال گذشته دست کمی از تلویزیون ندارد؛ درحالیکه در سال ۱۴۰۱ کرونا کمرنگ شده بود و امکان حضور سینمادوستان در سینماها فراهم آمده بود، از آنجا که فیلمهای اکران شده سال گذشته چندان جالب توجه نبودند بازهم آمار فروش بسیار پایین بود.
*فروش آثار طنز و گسترش آثار بیکیفیت
همچون بسیاری از سالهای گذشته دو فیلم طنز «بخارست» و «انفرادی» در صدر جدول فروش قرار دارند؛ فیلمهایی که از لحاظ محتوا و ساختار چندان قوی نیستند و با تکیه بر حضور بازیگران کمدی شاخص و بهرهگیری از تکیه کلامها و موقعیتهای تکراری توانستهاند به فروش قابل قبولی برسند. آثار طنزی که سلیقه مخاطب را به پایین ترین سطح ممکن تنزل میدهند.
در سالی که گذشت تعداد فیلمهای ضعیف سینما نیز بسیار چشمگیر بوده است؛ فیلمهایی چون «مرد بازنده»، «لامینور»، «طبقه یک و نیم»، «مجبوریم»، «بانک زدهها»، «بیرو»، «شین»، «نمور»، «چند میگیری گریه کنی ۲» و ...اینها تنها گوشهای از آثاری است که در سال گذشته اکران شدند.
به این آثار بیکیفیت میتوان آثار حمایت شده توسط بنیاد فارابی را نیز اضافه کرد. دهها اثری که جزو ضعیفترین آثار سال گذشته به حساب میآیند و معلوم نیست بر اساس کدام متر و معیار و با چه انگیزه و بر اساس کدام ایده برای آنها بودجه میلیاردی صرف شده است. به نظر میرسد این بنیاد بیش از آنکه به دنبال تحقق شاخصها و سرفصلهای تعریف شده یعنی پرداختن به موضوعاتی چون دین، خانواده و کودک و نوجوان باشد اهداف دیگری را در پیش گرفته است.
*نقاط مهم و امید آفرین سینما در سالی که گذشت
امسال بدنبال شرایط سیاسی خاص جامعه پیش از برگزاری جشنواره فیلم فجر، دشمنان با اقدام به تهدید، سیاه نمایی و تخریب به دنبال عقب نشینی جریانهای فرهنگی هنری کشور بودند اما با همت هنرمندان مؤمن و متعهد کارهای خوب با نگاه امید آفرین تولید شده است و با تمام مشکلاتی که در ناآرامیهای اخیر کشور بود، هنرمندان دلسوز و انقلابی کشور، صحنه را از هنرمندیشان خالی نکردند؛ کنار نظام و مردم ایستادند، جنگیدند و جهاد کردند.
برخلاف تبلیغات صورت گرفته مبنی بر تحریم چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر به خاطر ناآرامیهای امسال، تعداد 24 فیلم (دو فیلم بیشتر از دوره گذشته) در بخش مسابقه، به اضافه چهار فیلم ذخیره معرفی شدند. جشنواره چهل و یکم شاهد حضور فیلمهای ارزشی و خوبی چون «غریب»، «اتاقک گلی»، «سرهنگ ثریا»بودیم.
از جمله نقاط مهم و امید آفرین سینما در سال گذشته توجه به حوزه کودک و نوجوان و انیمیشنهای جذاب و منطبق با استانداردهای روز جهانی بود.
فیلمهایی چون «گل بخودی»، «بام بالا» و «تورنادو» و انیمیشنهای «پسر دلفینی» و «لوپتو» از این دست بودند. در جشنواره فیلم فجر هم شاهد ظهور اثری شاخص در این حوزه با عنوان «بچه زرنگ» بودیم که اثری با شاخصهای بینالمللی است.
جمعبندی
سال ۱۴۰۱ دشمن برای پیشبرد اهداف معاندانه خود در اقدامی ناشیانه دست به دامان تعداد معدودی از هنرمندنماهایی شد که چندان نسبتی با آرمانهای نظام و انقلاب نداشتند و بیش از این نیز در رویدادهای مختلف همسویی خود را با معاندان نشان داده بودند، سینماگران و هنرمندانی که لیاقت رأفت اسلامی را نداشتند و بار دیگر همچون عروسکی خیمه شب بازی به لگدپرانی پرداختند تا ثابت کنند این قشر فریب خورده قصد اصلاح و بازگشت به دامان مردم و جامعه را ندارند.
از این رو از یکسو حتما باید قوه قضاییه با شکل سلبی با آنها برخورد کند؛ چراکه نوع رفتار با این جماعت که در معرض توجه افکار عمومی هستند به خوبی فرهنگ فصل الخطاب بودن و در صدر همه مسایل بودن قانون را در جامعه طنین انداز و گسترده میکند و از این رو شایسته است سلبریتیها نیز برابر قانون مانند دیگر شهروندان پاسخگو باشند تا ضمن فرهنگسازی و جاری شدن عدالت رفتار این قشر نیز پالایش شود و از سوی دیگر مدیران هنری و فرهنگی باید هنرمندان ارزشی را شناسایی و آنان را برجسته کنند و فضا را برای تربیت نسل جدید هنرمند انقلابی نیز فراهم سازند. رسانه ملی نیز با استفاده از حضور مدیران تازه نفس باید تحول اساسی در ساختار خود ایجاد کند.
تأکید مدیران جدید بر ساخت سریالهای با کیفیت به جای تعدد کارهای بیکیفیت و تحویل فیلمنامههای کامل تا اینکه تهیهکنندگان طرح را تحویل سیمافیلم بدهند و کار کلید بخورد، بهرهگیری برنامهسازان از خلاقیت و نوآوری بجای توسل به سلبریتیها، میتواند این تحول اساسی را ایجاد نماید.
بنابر گفته پیمان جبلی_ رئیس رسانه ملی_ در تشریح کلیات سند تحول «تقویت و تثبیت نقش قرارگاهی سازمان صدا و سیما یکی از محورهای تحول در حوزههای سیما و صداست. ارکان تحول سازمان را هویت محوری و عدالت گستری شکل میدهند که در نهایت این دو عنوان باید منجر به «شتاب دهی به پیشرفت» شود.»
امید آنکه سال ۱۴۰۲ سالی درخشان در عرصه فرهنگ و هنر کشور باشد./ فارس