به گزارش حلقه وصل، شروع فیلم با یک عاشقانه است، عبدالحمید در بازار تهران عاشق چشمهای فائزه، دختر یکی از مشتریانش میشود. بانویی که در نبود پدر با مشقت فراوان دو فرزندش؛ فائزه و شهاب را بزرگ کرده و رغبتی به عروسکردن راه دور دخترش ندارد اما با این همه، عشق دختر و پسر به مخالفتها میچربد و فائزه همسر عبدالحمید میشود و این آغاز ماجرای دو ساعت و نیمه فیلم نرگس آبیار است. فیلمی که یک کارگردانی جدید از او نشان میدهد و مخاطب را با زوایای پنهان کارگردانی یک زن با ظرافتهای خاصش آشنا میکند. «شبی که ماه کامل شد» دو بخش دارد: بخش اول همان زندگی عاشقانه و بخش دوم قسمت اصلی فیلم است، که تازه متوجه واقعیاتی درباره قصه میشویم. فیلم از یک داستان واقعی شکل گرفته است و همین باورپذیریاش را بیشتر میکند، صحنههای واقعی که همه بازسازی شدهاند. به سراغ محمدحسین قاسمی، تهیهکننده و همسر نرگس آبیار رفتیم تا برایمان از روند ساخت این فیلم بگوید.
پاکستان به سختی اجازه فیلمبرداری داد
«شبی که ماه کامل شد»، لوکیشنهای مختلف دارد و این مطمئناً کار را برای ساخت فیلم سخت میکند. درمورد تولید فیلم و سختیهای آن و اینکه تولید از کجا شروع شد، صحبت کنید.
وقتی فیلمی لوکیشنهای مختلف دارد، بهخصوص اگر لوکیشنها بیرون از شهر تهران باشد، خیلی کار را سخت میکند. حالا فکر کنید یک فیلم لوکیشن خارج از کشور هم دارد، مطمئناً سختیهایش بیشتر میشود. البته باید این را در نظر بگیریم که سختیهای لوکیشنهای خارج با داخل کشور فرق میکند. در ایران بهخاطر اینکه تمرکز، امکانات و تجهیزاتمان در تهران است، وقتی خارج از تهران کار میکنیم تا حدودی به دلیل عدمامکانات و… مشکلاتی وجود دارد که فکر میکنم مسئولان مربوط به این موضوع باید چارهای برای این بیندیشند که استانها را از این حیث تجهیز کنند.
ولی وقتی خارج از ایران لوکیشنی گرفته میشود، مشکلات متفاوت میشود؛ بهطور مثال درمورد فیلم ما، لوکیشن در پاکستان بود که مشکلاتش از نوع دیگری است و با داخل فرق میکند. بروکراسی عجیب و غریبی دارد و ناهماهنگی و عدمهمراهی در آنها در رابطه با موضوعات فرهنگی به دلیل شرایط امنیتیای که در کشورشان دارند، دیده میشود. ما در آن کشور با مشکلات عدیدهای روبهرو بودیم. این مشکلات را کنار بگذاریم، خطراتی که کارکردن در آنجا برای هر کسی به وجود میآورد هم هست. مناطقی هم که فیلممان در آنجا قرار بود ساخته شود، مناطقی بود که خود دولت پاکستان به ما میگفت آنجا کار نکنید، دلیلش هم بهخاطر ناامنیای بود که در آنجا وجود داشت. همه آنها دستبهدست هم میداد تا شرایط تولید فیلم «شبی که ماه کامل شد» سخت باشد ولی با لطف خدا جلو رفتیم و این اثر ساخته شد.
چندوقت فیلمبرداری فیلم طول کشید؟ مخصوصاً فیلمبرداری در پاکستان چقدر زمان برد؟
کل فیلمبرداریمان در سهماه و خردهای بود که از این مدت تقریباً بخشی از آن را در پاکستان بودیم و حدود ۱۲ جلسه کاری بود که زمان فیلمبرداری به انتخابات پاکستان خوردیم و دیگر اجازه کار به ما ندادند و مجبور شدیم در محله پاکستانیها در داکای بنگلادش کار را جلو ببریم.
نکتهای که وجود دارد، این است که فیلمنامه کار چطور شکل گرفت؟ این سوال را از این حیث میپرسم که خیلی از کسانی که فیلم را میبینند، ممکن است احساس کنند فیلم سفارشی بوده، که مثلاً با سفارش نهاد یا ارگانی ساخته شده است؟
برای جوابدادن به این سوال باید به این فکر کنیم که اصلاً موضوع خود فیلم «شبی که ماه کامل شد»، چه بود؟ ما میخواهیم نشان بدهیم که تاثیرات نگاههای افراطی و نگاههای تکفیری چه چیزی است، نگاهی که حتی میتواند با عشق تقابل پیدا کند، عشقی که معمولاً ناجی و نجاتدهنده است، ما میبینیم که عشق در این تقابل بازنده میشود. درحال حاضر نگاههای افراطی، موضوع روز دنیاست و در سینمای جهان هم فیلمهای زیادی درمورد این موضوع کار میشود و ربطی به این ندارد که سفارشی از جایی باشد. همانطور که میدانید ماجرای فیلم واقعی است که مستنداتش هم موجود است.
اینکه قصه واقعی است، خیلی هم کار را سختتر میکند که چطور باید ساخته شود تا با واقعیت تقابلی نداشته باشد. چطور با خواندن این قصه واقعی مجاب شدید که باید این فیلم ساخته شود؟
این کار براساس ایدهای از آقای مرتضی اصفهانی بود که وقتی مطرح کردند نظر من و خانم آبیار به قصه جلب شد و برایمان جذاب بود، چون ما میخواستیم یک موضوع در رابطه با این نگاه افراطی کار کنیم و وقتی آن را مطرح کردند بهواسطه اشرافی هم که به موضوع داشتند، قضیه شکافته شد و خانم آبیار هم شروع به تحقیق و بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که باید این کار را انجام دهند و روی فیلمنامه کار کنند که درنهایت به این فیلم رسیدیم.
نکتهای که وجود دارد این است که ما «شیار ۱۴۳» را از خانم آبیار دیدیم؛ یک فیلم جنگیای که حتی در آن یک تیر هم شلیک نمیشود، چطور میشود به سراغ این فیلم با خشونتهایی که میدانیم در این گروهها وجود دارد، میروند، اینها را با توجه به تصاویر واقعیای میگویم که در فیلم هم وجود دارد.
باید این را بگویم همه تصاویری که در فیلم وجود دارد، ما بازسازی کردهایم. حتی تصاویر مستندی هم که میبینید بازسازی کردهایم. صحنهای در فیلم نداریم که خودمان نساخته باشیم اما براساس هر موضوع و هر فیلمی، شرایط و نوع نگاه به آن فیلم متفاوت است، ما اینجا یک نگاه افراطی را بیان میکنیم و قطعاً شرایط پرداختن به این موضوع با شرایطی که در «شیار ۱۴۳» داشتیم، متفاوت است. در شیار ما به یک مادری نگاه میکنیم که منتظر فرزندش است و این موضوع نسبت به «شبی که ماه کامل شد» خیلی متفاوت است و البته همین تفاوتها کار را زیبا میکند و نشان میدهد کارگردان حرفهای است.
عدهای از مردم سیستان و بلوچستان گفتند فیلم در آنجا اکران نشده است و تقاضاهای زیادی داشتند که فیلم را ببینند و حرفشان این است که فیلم درمورد زندگی ماست، برنامهای برای اکران فیلم در سیستان دارید؟
بله. حتماً برنامه داریم. اکران افتتاحیه عمومی که انشاءالله در عید است، در چند شهر سیستان و بلوچستان خواهد بود و اکران عمومی را از آنجا شروع میکنیم. از طرفی دیگر با مشاورانی که داریم یک نمایش ویژه هم بعد از جشنواره همراه با نشست با مسئولان سیستان و بلوچستان خواهیم داشت. در کل باید بگویم این فیلم برای مردم آنجا ساخته شده و در آن به احترام و جایگاه آنها پرداخته شده است.
از طرفی هم واقعاً سیستم چینش جشنواره دست ما نیست. در زمان پخش «نفس» با وجودی که بخش عمده فیلم در یزد بود، خیلی از دوستان یزدی شاکی بودند؛ چراکه ما اکران جشنواره را در استان یزد نداشتیم، یا مثلاً دوستان دیگری از کردستان بودند که میخواستند فیلم «شیار ۱۴۳» را که موضوع قصه به یک خانم در این استان میرسید، در زمان جشنواره در کردستان اکران داشته باشد ولی واقعاً یکسری از تصمیمات و چینشها دست ما نیست. در هر حال درمورد اکران فیلم شبی که ماه کامل شد، در سیستان و بلوچستان برنامه ویژهای داریم.
کسانی بودند از بومیهای سیستان و بلوچستان که فیلم را دیده باشند و بازخوردی از آنها گرفته باشید؟
ما مشاورهای بومی در آنجا داریم، نمایشهایی داشتیم و خداراشکر بازخوردهای خوبی داشتند و به این موضوع واکنش داشتند که فیلم دقیقاً اوضاع آنجا را تصویر کرده است. در سینماهای مردمی هم بازخوردهای خوبی داشتیم و از طرفی هم در جایی که نمایش دادیم، بازخورد خوبی گرفتیم و امیدواریم نتیجه تلاش تیممان دیده شود.
نهادهای دولتی به فیلمهای مختلف کمک میکنند، مثلاً فارابی به فیلم «یک خانواده محترم» یا «یلدا» کمک میکند و فیلم میسازد. شما در ساخت این فیلم کمکی از این نهادهای دولتی داشتید؟
درمورد کار خودمان باید عرض کنم که خیر، هیچ کمکی. با اینکه نمیخواهم جایی را زیر سوال ببرم اما متاسفانه هیچنهاد دولتی و رسمیای در تولید این اثر به ما کمک نکردند. شما فکر کنید حتی یک پوکه فشنگ کسی به ما نمیدهد، ما خودمان باید برای صحنههای جنگی آن را تهیه کنیم. بهطور کلی در هیچ بخشی دستم باز نبود.
کمی هم در مورد سرمایهگذاری فیلم صحبت کنید؟
شما که قبلاً در مورد این موضوع مطلب زدهاید و من هم حرفهایم را با رسانههای دیگر گفتهام. سرمایهگذاری توسط موسسه «هفت هنر ماندگار» که برای خودم است، انجام شده. اگر اشخاص دیگری هم بودند که سرمایهگذاری کردند، سهمشان خریداری شده است.
منبع: فرهیختگان