ابوالفضل اقبالی
اگرچه مستند 50 دقیقهای اینرل در حد یک سکانس هم حرف حساب و غیرکلیشهای برای مخاطب ندارد، اما تا دلتان بخواهد دلالتهای ضدخانواده و اخلاق در آن وجود دارد که برخی از آنها را در اجابت به درخواستهای مخاطبان این پیج عرض میکنم:
یک: تحقیرِ سادهگی جنسی
مستند اینرل نسبت به ارزشهای جنسی و اخلاقی که تا دو دهه پیش هنجار مسلط جامعه ایرانی بود، رویکردی گستاخانه و هتاک دارد. از نظر شمقدری، جوانی که موسیقیهای اروتیک و بیهویت گوش نمیدهد و برای ارضای نیاز جنسیِ طبیعی خود سراغ دختربازی نمیرود و از بازار صیغههای ساعتی بیخبر است، فردی امل و شایسته تحقیر و تمسخر است و باید به او چگونه مخ زدن یا به کدام رستوران رفتن را آموزش داد. شمقدری صراحتا قائل است که این جوان را باید بکوبیم و مجددا با استایلِ امروزیِ پسرهای دخترکش! بسازیم. در حالیکه سادهگی جنسی که در سنت دینی و فرهنگی جامعه ایرانی با تعابیر «آفتاب مهتاب ندیدن» برای دختر و «سر و گوش نجنبیدن» برای پسر ارزش محسوب میشد، تضمینی برای نهاد خانواده و ازدواج بود.
دو: تقلیل ازدواج به س/ک/س
شمقدری به غلط اصرار دارد که امیرحسینِ قصهاش را به زور داماد کند. حالا یا با کشاندن او به «رستورانهای ساعتی»، یا با زدن یک پیج اینستاگرامی جذاب برای او. حتی وقتی از این موضوع که امیرحسین دنبال ازدواج است نه رِل زدن، مطمئن میشود، باز هم او را به قطعه فانوس بهشت زهرا رهنمون میسازد و هیچ ارجاعی به سوی خانواده نمیدهد. گویی ازدواج کردن از نظر شمقدری مثل مستندساختن است که بدون نیاز به بررسی و مشورت و همینطور از روی شکم سیری اتفاق بیافتد. شمقدری در این مستند، ازدواج را به رابطه جنسی و همسر را به همبستر تقلیل میدهد و لذا اصرار دارد امیرحسین یا غذایش را در کوچه و خیابان و اینستاگرام پیدا کند یا خودش آن را درست کند!(همینقدر اَبزورد و یاوه!)
سه: ترویج صیغه ساعتی
از آنجا که شمقدری اعتقادی به مطالعه و کار کارشناسی درباره مسائل اجتماعی ندارد و فهم حاصل از گعدههای کافهای خود را صائب میداند، به راحتی به یک جوانِ ساده که فهمی بهغایت بسیط از امر جنسی دارد، صیغه ساعتی آن هم به کثیفترین شکل ممکن را توصیه میکند. تاحدی کثیف که حتی حال خود آن جوانِ سرشار از غریزه نیز به هم میخورد! شمقدری در کارهای قبلی خود نیز این ایده را به شکلی کاملا رادیکال مطرح کرده بود زیرا اساسا قائل است که غریزه جنسی را باید در لحظه ارضاء کرد. درست است که رویکرد اسلامی به غریزه جنسی نیز تسهیلگرا بوده و قائل به ارضای آسان آن است، اما نه اینقدر بیملاحظه و بدون تدبیر. بحث درباره صیغه را به نوشتاری مفصل در آینده نزدیک ارجاع میدهم.
چهار: جنسیتزدگی پنهان
شمقدری در این مستند از جنسیتزده بودن نگاه خود به جنس مخالف پرده برمیدارد. این مستند نشان داد که شمقدری برخلاف ادعاهای روشنفکرانهای که بعضا از خود بروز میدهد، در کُنه نگاه خود رویکردی تحقیرآمیز به جنس مونث دارد. اساسا تعابیری چون «مخ دختر را زدن»، «توصیف بدن زن با عبارت شاسی و موتور سالم»، «غذاتو پیدا کن» و... دلالت بر تقلیل زنان به کالای جنسی دارد.
ملاحظات انتقادی دیگری درباره این مستند دارم از جمله اینکه شمقدری نه تنها رابطه باز دختر و پسر با هدف رابطه جنسی! را مفروض پنداشته و تایید ضمنی کرده است، بلکه حتی مهارتهای آن را نیز کاملا علمی آموزش میدهد! به طور کلی روند مستندسازی شمقدری روایت خوبی از اضمحلال محتوا به نفع فرم(آن هم به زردترین شکل ممکن) ارائه میدهد.