به گزارش حلقه وصل؛ حسین انصاری راد از متحصنین مجلس ششم در گفتگو با روزنامه آرمان مدعی شده است که دشمنی جمهوری اسلامی ایران با آمریکا و شعار محو اسرائیل به ضرر ما تمام شده است. او طی اظهاراتی نعل وارونه زده و مدعی است این ایران است که با آمریکا دشمنی داردو این مساله موجب فقیرتر شدن ملت ایران شده است.نام این نعل وارونه را که اقدامات خصمانه علیه ایران را نمی بیند، کودتا در ایران را نادیده می گیرد، هشت سال جنگ تحمیلی علیه ایران را، ترورها و ...چه می توان گذاشت؟ اظهارات نماینده سابق مجلس بیش از هر چیزی نمایش عریان تفکری است که حتی در شرایط کاهش سرمایه اجتماعی خود نیز دست از تحریف بر نمی دارد.
وی همچنین گفته است: تکلیف ما این نیست که با مقابله با آمریکا اساس و حیات زندگی مردم را درخطر قرار بدهیم؛انصاری راد در بخش عجیبی از گفتگوی خود اعتراف کرده است که آمریکایی ها سلطه جو هستند؛ اما باید در برابر آن ها کوتاه آمد.
سوال اینجاست که آیا اصلاح طلبان در مقابل فهم واقعیات مقاومت می کنند یا آنکه واقعا مسئولیت حفاظت منافع امریکایی را به عهده گرفته اند؟ حس مسئولیت به جمهوری اسلامی و خون شهدا را هم اگر کنار بگذاریم این افراد حتی بوی خاصی هم از غیرت و عزت ایرانی استشمام نکرده اند. مگر سابقه جنایات چند ده ساله آمریکاییها اعم از قتل، کشتار، ترور، تحریم، جنگ و... برای ملت ایران قابل فراموشی است؟ برخی اصلاح طلبان بی شرمانه پیشنهاد تسلیم در برابر قلدرمآبی و زیاده خواهی آمریکا و سکوت در برابر غصب، قتل و کشتار رژیم صهیونیستی را می دهند.
نکته جالب دیگر آن است که این چهره اصلاح طلب می گوید عاملان مشکلات کشور هم اکنون بر سر کار آمده اند! این در حالی است که هم اکنون مردم و دولت رئیسی وارث هشت سال بی کفایتی دوستان انصاری راد شده اند. و البته اینکه از عمر سپری شده از استقرار نظام جمهوری اسلامی، سه هشت سال دیگر در اخیتار دولت های موسوی، هاشمی و خاتمی بوده است.
فقط در سه ماه گذشته دولت رئیسی توانسته است ۳.۵ میلیارد دلار از پول های بلوکه شده ایران را آزاد کند که دولت روحانی علی رغم ادعا، از اجرای آن ناتوان بود. از سوی دیگر واکسیناسیون مردم که دولت روحانی در آن درمانده شده بود در همین دو سه ماه رشد قابل توجهی کرد و حدود ۷۰ درصد جامعه هدف واکسینه شدند.
بخش هایی از اظهارات انصاری راد را در ادامه خواهید خواند:
*بسیاری از شخصیتهای طراز اول جمهوری اسلامی مانند آقایان لاریجانی، جهانگیری و پزشکیان در این انتخابات به دلایل نامشخص برای مردم رد صلاحیت شدند.
*هدف این بود که قدرت در اختیار یک جریان خاص قرار بگیرد کار جریانهای دیگر را یکسره کنند تا آنچه فکر میکنند درست است را بدون هیچ مانعی انجام بدهند.
*واقعیت این است که در دهههای گذشته سیاست خارجی و داخلی ما به بنبست خورده است. اتفاقاتی که در انتخابات ریاست جمهوری رخ داد نشان میدهد که راهی که در پیشگرفته این به بنبست رسیده است.
*یکی از شعارهای اصلی ما در سیاست خارجی دشمنی با آمریکا و محو اسرائیل بود. به همین دلیل نیز هزینههای زیادی در این زمینه پرداخت شد. نتیجه این نوع سیاست ورزی به ارتقای اقتصادی و سیاسی ایران در مجامع بینالمللی نینجامید. این سخن به معنای این است که نهتنها شعارهایی که داده میشد تحقق پیدا نکرد و بلکه این شعارها به ضرر کشور نیز تمامشده است.
*منکر این موضوع نیستم که آمریکا سالیان زیادی در این کشور سلطهجویی کرده و از منابع کشور سوءاستفاده کرده است. آمریکا مسبب کودتای ۲۸ مرداد در ایران بود. آمریکا یک دولت سلطهجو است؛ درگذشته بوده و امروز هم هست. با این وجود تکلیف ما این نیست که با مقابله با آمریکا اساس و حیات زندگی مردم را درخطر قرار بدهیم.
*قرار بود ایران اسلامی کانون معنویت، اخلاق و دموکراسی باشد. اسلام نیز در چارچوب آزادی زنده است. کسانی که برداشتی جز این دارند اشتباه میکنند. شکنجه در چارچوب اسلام رحمانی جایگاهی ندارد. پیامبر اسلام پس از فتح مکه خانه ابوسفیان را که دشمن اصلی ایشان بود خانه امن قرارداد و اجازه نداد کسی به خانه وی تعدی و تعرض کند. جنگهایی که پیامبر اسلام انجام دادهاند همگی دفاعی است و ایشان هیچگاه دستور حمله و یا آغاز جنگی را صادر نکردند.
*اگر قرار است وضعیت مردم تغییر کند باید استراتژیهایی که در سالهای اخیر توسط جمهوری اسلامی مورد استفاده قرارگرفته تغییر کند.
*کسانی که امروز در مناصب مختلف کشور حضور دارند طرفدار همان سیاستهایی هستند که در چهل سال گذشته امتحان خود را پس داده و مسبب وضعیت موجود جامعه بوده است. نتیجه ادامه این سیاستها این است که امروز مردم ایران با بحرانها و ابر بحرانهای متعددی مواجه هستند.