سرویس سیاست حلقه وصل - «وبلاگ حلقه وصل» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی حلقه وصل همراه باشید.
***
مدعیان شفافیت، منابع مالی حزب کارگزاران را اعلام کنند
علیمحمد نمازی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی و از حامیان رئیسجمهور روحانی در اظهاراتی که سایت اعتمادآنلاین آنها را منتشر کرد، درباره طرح در دست بررسی پیگیری داراییهای مسئولان و حواشی پدید آمده پیرامون اعلام عمومی یا اعلام به مراجع ذیربط در این طرح گفته است: محرمانه ماندن داراییهای افراد مشمول این مصوبه موجب بی اعتمادی و بدبینی مردم شده و ملت امیدی به کارایی آن ندارند. همچنین این مصوبه نقش کمی در مبارزه با فساد دارد و باعث بروز شایعه خواهد شد.
او میافزاید: اگر شرط محرمانه بودن فهرست دارایی های مقامات و مسئولین حذف گردد، اولا به انتخاب و انتصاب اصلح کمک خواهد نمود. ثانیا کسی نمیتواند دارایی خود را مخفی نماید. دلیل اینکه مسئولان از ابراز نظر عمومی مردم استقبال نمی کنند، در عدم شایسته سالاری است و خود این موضوع ریشه در چرخش قدرت و مدیریت بصورت غیر دموکراتیک دارد.[1]
*پیش از نمازی، غلامرضا ظریفیان از دیگر فعالان اصلاحطلب نیز در اظهاراتی پیرامون این طرح گفته بود: من معتقدم ضرر پنهان کاری اموال مسئولان حتی اگر با توجیه دفاع از حقوق شخصی باشد ضرر بیشتری از آشکار شدن آنها دارد. [2]
این اظهارات در حالی است که مسئولان کشور در همه ردهها مکلفاند اموال خود را در سامانه قوه قضائیه که به رؤیت چند قاضی امین نظام میرسد؛ به ثبت برسانند [۳] و حواشی اخیر نیز که اصلاحطلبان اصرار بر دامن زدن به آنرا دارند بر سر اعلام عمومی این اموال بوده است.
مقولهای که برخی بر آن تأکید دارند و برخی دیگر هم معتقدند اعلام عمومی اموال مسئولان یک کار غیر عقلانی است که هزینه آن از منافع آن بیشتر است.
معالوصف برای اثبات صدق نیت افرادی مثل آقای نمازی و برگزاری رزمایشی که مشخص شود اعلام عمومی اموال رجال سیاسی مفید است یا مضرّ!؟ پیشنهاد میشود که حزب متبوع آقای نمازی یعنی حزب کارگزاران سازندگی به صحنه بیاید و منابع مالی و درآمدی خود را به صورت شفاف به مردم اعلام کند.
چه اینکه رجال مبرّز این حزب عمدتا از رجال دولتی 30 سال گذشته بودهاند و حزب کارگزاران نیز بعنوان یک حزب منضبط در مباحث مالی شناخته میشود.
اعلام عمومی منابع مالی و درآمدی حزب کارگزاران کمکی به ادعای آنان خواهد بود که بر اعلام عمومی اموال مسئولان تأکید دارند و ثبت داراییهای رجال در سامانه قوه قضائیه را کافی نمیدانند!
***
تیترهایی که در متن و مفهوم خبر نیست
امید ممنوع! تیترهای دروغ برای کشتن خبر خوب
مرتضی بختیاری، رئیس کمیته امداد امام خمینی(ره) در حاشیه همایش ملی ایران مهربان اظهار کرد: سال قبل با تلاشی که صورت گرفت و تفاهم نامهای که با سازمان بسیج مستضعفان مبادله شد... وعدهای به اصحاب رسانه و مطبوعات دادیم و آن جشنِ پایانِ وجود مددجوی یتیم بدون حامی در سال ۱۴۰۰ بود...
به گزارش ایسنا، وی با بیان اینکه امروز جشن ملی ایران مهربان برگزار شد و ما یتیمی بدون حامی نداریم، افزود: این آغاز کار است به این معنا که هرچه حامی بیشتر داشته باشیم، رسیدگی به یتیمان بیشتر خواهد شد. اکنون یتیمانی داریم که ۱۰ حامی دارند، یتیمانی هستند که ۲۰ حامی دارند و آن یتیمانی که دارای ۲۰ حامی هستند، میانگین پرداختشان بیشتر خواهد بود.
بختیاری در پاسخ به سوالی درخصوص پشت نوبتیها اظهار کرد: تورم و مشکلات اقتصادی فشار زیادی به مردم وارد کرده است و مراجعات زیادی هم داریم. در تلاش هستیم که ولو در کوتاه مدت افرادی که مراجعه کننده هستند و نیازمند کمک موردی هستند، حمایت صورت گیرد اما افرادی که انتظار تحت پوشش قرار گرفتن دارند، حتی به صورت موقت ما بررسیهایی انجام میدهیم و آنها را به صورت موقت در قالب تبصره ۱۴ تحت پوشش قرار میدهیم. تاکنون تلاش بر این بوده است و امکان دارد باز افراد دیگری تحت پوشش قرار گیرند اما اکنون پرونده همه پشت نوبتیها بررسی شده و مستمری پرداختی و حمایت از آنها، از آبان ماه صورت میگیرد.
خبرگزاری ایسنا اما برای این خبر خوب از تیتر افزایش مراجعات به کمیته امداد در پی تورم و مشکلات اقتصادی مردم! استفاده کرده است که نه عین آن در متن وجود دارد و نه مفهوم آن! [4]
*متأسفانه دیرگاهیست که سیاهنمایی و ناامیدسازی به سکّه بازار برخی رجال سیاسی و برخی رسانهها تبدیل شده است و کسانی از آنها در این راه بعضا حتی از گفتن دروغ هم اِبایی ندارند.
از این بگذریم که چرا خبرگزاری یاد شده برای این خبر خوب از تیتری مثل ایران، یتیم بدون حامی ندارد استفاده نکرده است؟
اما این مسئله قابل اغماض نیست که عبارتی که از لسان و مفهوم اظهارات آقای بختیاری مستفاد نشده را بعنوان تیتر استفاده کردهاند.
بله مثل تمام کشورهای دیگر دنیا؛ مشکلات اقتصادی در ایران هم وجود دارد.
اما آیا این مسئله باید بهانهای باشد برای راست نگفتن!؟ یا برای نسبت دادن اقوالی به مسئولان که نگفتهاند!؟
از طرف دیگر و فرض بر اینکه تیتر ایسنا از لسان بختیاری صادر شده بود؛ باید پرسید وظیفه رسانه سیاهنمایی است یا پراکندن امید!؟
جالب آنکه گویا خبرگزاری یاد شده از بیان اخبار مکرر مبنی بر افزوده شدن صدقات و میزان وجوهات پرداختی مردم به کمیته امداد هم بیخبر است و قصدی برای بیان آنها ندارد. [5]
***
من سعید حجاریان نیستم!
سعید حجاریان، به تازگی در یادداشتی با عنوان فشار از پایین، چانهزنی از بالا که در وبسایت مشقنو منتشر شد؛ تلاش کرد تا از این تئوری مطروحه خود در دهه 70؛ جرمزدایی کند و نقش بسیجگر خیابانی و تبعات ضدّ امنیتی آن را مربوط به مقولات ارضی و سماوی غیر بنامد.
او در این یادداشت همچنین مدعی میشود که روزنامه کیهان در تحلیل مواضع او اشتباه کرده و این کارگاههای روایتسازی بودهاند که با هدف زدن اصلاحات، به سمت تئوری حجاریان و پیامدهای آن حمله کردهاند!
حجاریان در بخش پایانی یادداشت خود با بطئی دانستن فشار اجتماعی و تأکید بیشتر بر گزینه چانهزنی! مینویسد:
افرادی، بهویژه در خارج از کشور معتقدند تاکتیک «فشار از پایین، چانهزنی از بالا» بنیهای محافظهکارانه دارد و معطوف به روتوش نظام سیاسی است نه اصلاح آن. آنها میگویند شما در حالی این تاکتیک را مطرح میکنید که ابزار فشاری در اختیار ندارید و نظام سیاسی هم حاضر به تعامل نیست و نتیجه میگیرند مردم ذیل این تاکتیک حول امری واهی بسیج میشوند؛ نه فشاری هست و نه چانه زنی. در شرایط کنونی، میتوان با بخشی از این نقد همراه بود و آن اینکه «فشار از پایین» اکتسابی است و نمیتوان آن را در شرایط آزمایشگاهی بهکار بست اما این افراد در تئوری بدیل خود میگویند باید فرهنگ شهروندی میان مردم ایجاد شود تا آنها بتوانند خود به خود فشار اجتماعی ایجاد کنند! حال آنکه از سر این نکته ظریف میگذرند که فرهنگ شهروندی یکشبه حاصل نمیشود و از نوعی بسیج پیروی میکند و این بسیج به نیرویی پیشتاز نیاز دارد که شهروندان را حین عمل، آموزش دهد. به بیان دیگر، مردم در الگوی بهنجار فشار اجتماعی، در پراتیک روزمرهشان به نقطه مطالبهگری حداکثری رهنمون میشوند؛ مطالبات و خواستههایی که لزوماً سیاسی نیستند. بهعنوان مثال، مطالبات صنفی و اقتصادی قشرهای بازنشسته، معلم، کارگر و… را که بهتدریج پذیرفته شدند و صورت قانونی گرفتند، میتوان ذیل این تحلیل طبقهبندی کرد، هرچند دولت از اجرای آنها سر باز میزند. نتیجه آنکه بهدور از تجویزهای نابجا مبتنی بر عنصر فرهنگ، بهتدریج میتوان فن چانهزنی را آموخت و به کار گرفت.[6]
*در ورای توضیحات حجاریان بایستی حتما متوجه این معنا بود که او و دوستانش در هسته سخت اصلاحات؛ با یا بدون تئوریهایی مثل فشار از پایین و چانه زنی از بالا، فتح سنگر به سنگر نظام و... با هر توضیحی و با هر تأکیدی بر ساختار و قانون و تدریجی بودن و غیره! اما هرگز از گزینه خیابان غافل نبودهاند.
یادداشت حجاریان در سفیدسازی خود بعنوان یکی از مشوقان حرکت خیابانی؛ عملا نوعی تجاهلالعارف است!
تجاهل برای او که در اشاره به تجمعات شکلگرفته پیرامون درگذشت یک خواننده جوان گفته بود: همین مردم برای پاشایی به خیابان آمدند و حمایت کردند. باید برای دیگر خواستهها هم فشار اجتماعی وارد کنند! [7]
تجاهل برای او که وعده سرایت آتش اعتراض به فرش زیر پا و انقلابی شدن جنوب تا شمال تهران را داده بود. [8]
تجاهل برای او که از عامالبلوی بودن شرایط ایران حرف زده است. [9]
و تجاهل برای کسی مثل حجاریان که تئوریسین تحریم انتخابات است و پس از انتخابات 1400 نیز صراحتا نوشت: اصلاحات صندوقمحور مرد!
آقای حجاریان را چه شده که با این کارنامه مشحون از علاقه به خیابان و برداشتن اسلحه! به یک مأموریت غیر ممکن رو آورده و با تأکید بر آموختن فن چانهزنی! تقلای سفیدسازی میکند.
سفیدسازی از که و از چه...!؟
البته فرض بر وجود احتمال توبه و بازگشت از مسیر فرماندهی فتنه اقتصادی هم راه توبه و انابه؛ اقرار و سپس توبه و اصلاح و تبیین است نه تکذیب!
***
1_ https://etemadonline.com/content/519262
2_ mshrgh.ir/1289118
3_ www.irna.ir/news/83583499/
4_ https://www.isna.ir/news/1400080301654/
5_ mshrgh.ir/1003020
6_ https://mashghenow.com/?p=5168
7_ https://www.farsnews.ir/news/13931211001652
8_ mshrgh.ir/927222
9_ mshrgh.ir/916832