کرونا روزانه در کشورمان صدها خانواده را عزادار می کند. داغ فقدان قربانیان آشکار کرونا موجب میشود کمتر حواسمان به قربانیان خاموش کرونا باشد. چیزهایی را که روزانه از دست میدهیم، بی آنکه حواسمان باشد در سوگ از دست رفتنش مویه کنیم یا برای نگه داشتن آنچه هنوز باقی مانده خود را به آب و آتش بزنیم.
از آوریل ۲۰۲۰ دنیا با موج پاندمی کرونا روبرو شد و وحشت از تلفات بالا و ناشناختگی بیماری و غیرقابل پیشبینی بودن شرایط موجب شد بیشتر کشورها به تعطیلیهای سراسری روی بیاورند. ایران هم جزو نخستین کشورهایی بود که ابتدا مدارس و سپس همه چیز را به خاطر کرونا تعطیل کرد.
میلیون ها دانشآموز ایرانی به سامانه شاد و شبکههای اجتماعی فضای مجازی حواله داده شدند تا آموزش را از آن طریق پیگیری کنند. کمی که گذشت زندگی با وجود کرونا عادی شد. کم کم رستورانها، پارکها، سفرها، باشگاهها، سینماها... همه چیز بازگشایی شد؛ اما از بازگشایی مدارس خبری نبود.
تابستان ۲۰۲۰ دبیر کل سازمان ملل تعطیلی اجباری مدارس را «فاجعه نسلی» نامید. اکثر کشورهای دنیا تصمیم گرفتند جلوی این فاجعه نسلی را بگیرند و به همین دلیل در سپتامبر ۲۰۲۰ بسیاری از مدارس دنیا با وجود شیوع کرونا بازگشایی شدند. (به نقل از یورونیوز) اما در ایران تصمیم بر آن شد که همچنان فاجعه نسلی ادامه پیدا کند و اینگونه شد که یک سال دیگر دانش آموزان ایرانی مهمان سامانههای آنلاین آموزش مجازی بودند تا رکورد تعطیلی مدارس در جهان را با ۵۳ هفته تعطیلی از آن خود سازند!
این رکورد را مقایسه کنیم با تعطیلی سی هفتگی عموم کشورهای اروپایی، ۱۵ هفتگی روسیه، سوئد، فرانسه و اسپانیا، و تعطیلی ۱۱ هفتگی ژاپن! (آمار به نقل از ایسنا) حتی کشورهای همسایه ما مثل عراق و افغانستان و ترکمنستان و ترکیه تعطیلیهای مدارسشان به مراتب کمتر از ما بود.
آیا این کشورها موجهای پیک کرونا را تجربه نکردند؟ آیا قربانیان چند صد نفری روزانه را از سر نگذراندند؟ آیا از امکانات آموزش مجازی بی بهره بودند؟ آیا هیچ کشوری در سپتامبر ۲۰۲۰ واکسیناسیون کوید۱۹ را آغاز کرده بود؟ پاسخ همه اینها خیر است. فقط آن کشورها نسبت به ما اهمیت و اولویت بیشتری برای آموزش دانشآموزانشان قائل بودند.
53 هفته تعطیلی مدارس چه عواقبی داشت؟ باید بدانیم طبق اعلام آموزش و پرورش طی سال گذشته ۳۳ درصد دانش آموزان کشور کمتر از ۵ ساعت در هفته در آموزش مجازی شرکت کردند! ۶۵ درصد دانش آموزان در کلاسها حضور کافی نداشتند! در سامانههای مجازی کیفیت آموزش با افت ۵۰ درصدی روبرو شد. پای ۱۴ و نیم میلیون دانشآموز ایرانی به فضای مجازی بی دروپیکری که برای بزرگسالان هم پر از آسیب و خسارت است، باز شد!
در حالی که معلم و والدین تصور میکنند دانشآموز سرکلاس مجازی حاضر است، از پنجرههای دیگری که کودک و نوجوان کنجکاوشان همزمان باز کرده و در حال استفاده است خبر ندارند. ذات کنجکاو و سیریناپذیر او توان مقابله با جذابیتهای کاذب فضای مجازی و هیجان و آزادی بیحصرش را ندارد و انرژیهای انباشته دوران قرنطینهی او را به کار میگیرد تا استعدادهای سرکوبشدهاش در آموزش مجازی را با خاک یکسان کند!
علاوه بر این، ۱۴ و نیم میلیون دانش آموز بیش از یک سال و نیم، از فرصت آموزش مهارتهای اجتماعی و تجربه آن در محیط واقعی، معاشرت و بازی با همسالان، و تجربه دوستی، ارتباط مستقیم با معلم و دریافت بازخورد از مربیان که بخش مهمی از آموزش است محروم شدند.
کودکان و نوجوانان ما قربانیان خاموش و بی دفاع کرونا هستند که یک سال و نیم از طلایی ترین روزهای عمر و فرصت عمرشان را در رکود و عقبماندگی آموزش نیمه تعطیل مجازی از دست دادند.
ما امروز در آستانه سومین سال تحصیلی کرونایی، برای جبران یا حداقل پیشگیری از استمرار این اختلالهای فاجعه بار آموزشی و تربیتی چه برنامهای داریم؟
چرا باید هنوز نظام آموزش و پرورش و ستاد کرونا و والدین دانشآموزان در فضای ذهنی کاذب تضاد بین «حفظ سلامت» و «آموزش حضوری» به سر میبرند، وقتی اغلب کشورهای دنیا دو سال گذشته را بدون چنین ذهنیتی طی کرده و بجز دورههای کوتاه تعطیلی سراسری ترجیح دادند مدارس را باز نگه دارند؟
چرا دیوار آموزش و علم آموزی در کشور ما از تفریح و سفر و ورزش و هنر و مشاغل کوتاهتر است؟
چگونه است که ما در درمان کرونا کاملا تابع سازمان بهداشت جهانی هستیم؛ اما درخواست این سازمان از دولت های اروپایی مبنی بر لزوم بازگشایی همه مدارس را نشنیده میگیریم؟(طبق نقل یورونیوز)
اگر وزارت بهداشت مطالعاتی بر روی میزان ابتلای کودکان و نوجوانان به کرونا داشته، آن را به مردم بگوید تا بیش از این کروناهراسی گلوی نظام آموزشی کشور را نفشارد.