به گزارش حلقه وصل، در هفته های اخیر، برخی شبهه پراکنی ها و اظهارات خلاف واقع درباره روند کسب سهمیه المپیک توکیو و دلایل عدم حضور سهراب مرادی در این رویداد مطرح شد که توضیحاتی در این باره داده می شود. البته، بدیهی است که آگاهان و کارشناسان این حوزه که دل در گرو موفقیت کشور و نمایندگان آن دارند، جزئیات این روند و فرآیند گزینشی حضور در المپیک توکیو را به صورت کامل می دانند اما با توجه به برخی تحرکات اخیر، این بیانیه صادر شد. اینکه به یک باره و به صورت خودجوش!، پیش از آغاز المپیک چنین اتهاماتی به فدراسیون زده شد، در شرایطی که وزنه برداری کشور مهیای حضور در یک رویداد بزرگ می شد، خود گویای اهداف و طراحی صورت گرفته در این باره است. البته، عملکرد قابل قبول ملی پوشان اعزامی و کسب مدال ارزشمند علی داوودی موجب شد تا همه این طراحیها برهم بخورد.
برای آن که اذهان عمومی در این باره بیشتر روشن شده و جزئیات ماجرا را به صورت کامل بدانند، سیر طی شده از مسابقات قهرمانی آسیا تا برگزاری المپیک را به صورت مقطع به مقطع، مرور می کنیم. البته، می دانیم که خانواده بزرگ وزنه برداری در جریان امور بوده و با نگاه فنی، موضوع را پیگیری کرده و در جریان جزئیات هستند؛ اما این توضیحات ارائه می شود تا فصل الخطابی بر روایت دروغین و واژگونه اقلیتی باشد که اصرار بر ندانستن می کنند. شرح ماجرا به شرح زیر است:
با عنایت به توانمندی و ظرفیت آقای سهراب مرادی، پس از آن که دچار مصدومیت ناخواسته شد، تمام توان وزارت ورزش و جوانان، کمیته ملی المپیک، فدراسیون پزشکی ورزشی و فدراسیون وزنه برداری بسیج و متحد شد تا با وجود سنگین بودن آسیب دیدگی و دشواری مسیر درمان که حتی برخی متخصصان آن را غیرممکن می دانستند، این قهرمان المپیک و جهان به عرصه بازگردد. البته، خانواده وزنه برداری فراموش نکرده که چگونه سهراب مرادی در اوج جوانی و رسیدن به بلوغ ورزشی و قهرمانی، توسط برخی بازنشسته اعلام شده بود اما مدیریت کنونی فدراسیون با رایزنی و اقدامات همه جانبه، موجبات بازگشت و تداوم افتخارآفرینی های وی برای این مرز و بوم را فراهم کرد. در چنین فضایی، بار دیگر با حمایت نهادهای بالادستی ورزش کشور و مجموعه اقدامات و تدابیری که توسط فدراسیون و کمیته پزشکی صورت گرفت، شاهد بودیم که بار دیگر سهراب مرادی که به گمان برخی به پایان خط رسیده بود، به لطف الهی به عرصه بازگشت. اما واقعیت های بعد از درمان وی و چرخه گزینشی المپیک توکیو موجب شد تا مسیر دشوار و صعبی را برابر خود ببینیم اما همت و تلاش فدراسیون و سهراب مرادی بر این گذاشته شد تا بتوان به سهمیه رسید و در ادامه، بار دیگر مدال طلای المپیک را بر گردن این قهرمان دید و سرود ملی کشورمان را در آوردگاه توکیو طنین انداز کرد. با چنین عزمی و در پرتو الطاف الهی، حرکت به سمت المپیک توکیو آغاز شد.
نابسامانی های برگزاری رویدادهای ورزشی بین المللی که ناشی از اپیدمی ویروس منحوس کرونا بود، موجب شد تا مسیر گزینشی المپیک توکیو با تغییرات ناگهانی و از قبل پیش بینی نشده ای مواجه شود. با عنایت به این موارد، مسابقات قهرمانی آسیا در ازبکستان در ابتدای سال جاری فرا رسید که جهت حضور در آن، سه ملی پوش کشورمان شرایط حضور در دسته ۹۶ کیلوگرم را داشتند. علاوه بر سهراب مرادی که می بایست در آن حضور یافته و چرخه گزینشی را به اتمام برساند (با توجه به عزم عمومی برای رساندن وی به المپیک)، علی میری و سیدایوب موسوی نیز در دسته ۹۶ حضور داشتند که با عنایت به عملکردهای قبلی خود و امتیازات کسب کرده، در صورت حضور در مسابقات تاشکند می توانستند در رنکینگ فدراسیون جهانی جهت حضور در المپیک قرار گرفته و یکی از آنها به عنوان نماینده کشورمان به توکیو اعزام شود. این موضوع در این راستا بود که سهراب مرادی به دلیل مصدومیت، نتوانسته بود رکوردها و امتیازهای مورد نظر را کسب کند اما با بررسی های صورت گرفته و شانس محتمل سهراب مرادی در کسب مدال طلا، این دو قهرمان جوانمرد کشورمان، منافع و مصالح ملی را بر توفیق و کامیابی خود ارحج دانسته و از فهرست اعزامی به رقابت های قهرمانی آسیا کناره گیری کردند تا سهراب مرادی بتواند با ثبت رکورد مورد نظر در تاشکند، به کاروان اعزامی در المپیک بپیوندد و بتواند کام ملت را شیرین کند. به راستی، فدراسیونی که چنین صحنه ای را رقم می زند و چنین ایثاری را از ملی پوشانش طلب می کند، به دنبال چیست؟ آیا رسیدن به پاسخ این پرسش، انتظاری غیرمعقول است؟ آیا فدراسیون وزنه برداری به هدفی غیر از برافراشته شدن پرچم مقدس کشور می اندیشید که چنین تدبیری کرد تا راه را برای افتخارآفرینی سهراب باز کند؟ اگر اغراض شخصی و سویه های درونی را کناری بگذاریم، از همین مرحله، بطلان شبهه افکنی های اخیر هویدا و آشکار می شود. فدراسیون وزنه برداری در جهت تسهیل مسیر حضور سهراب مرادی در المپیک، دو ملی پوش دیگر را که می توانستند با کسب امتیاز بیشتر به توکیو اعزام شوند اما شانس مدال کمتری داشتند، کنار نهاد.
در ادامه مسیر طراحی شده برای تسهیل امکان حضور سهراب مرادی جهت حضور در توکیو، وی به تاشکند اعزام شد. البته، خانواده وزنه برداری می دانند که در دوران شیوع بیماری منحوس کرونا، چگونه فدراسیون حداکثر توان و ظرفیت خود را جهت برگزاری اردوهای ملی، رعایت شرایط بهداشتی و پیشگیرانه، فراهم کردن اقدامات فرهنگی و … صرف کرد و برای نخستین بار، کاروان وزنه برداری کشور با پرواز چارتر و شرایط ویژه راهی ازبکستان شد. تمامی این اقدامت صورت گرفت تا مبادا در مسیر رسیدن به المپیک، خللی وارد شده و نهایت تدابیر نیز اتخاذ و اجرایی شد اما تلاش بی وقفه سهراب مرادی و فدراسیون جهت رسیدن به رکوردهای مورد نیاز جهت قرار گرفتن در رنکینگ واجدین شرایط حضور در المپیک، بی نتیجه ماند. با عنایت به مصدومیت مرادی و مسیر پر فراز و نشیب طی شده جهت مداوا، مرادی در این مسابقات به آنچه مورد نظر بود، نرسید تا چشم امید به مسابقات قهرمانی آمریکا در کلمبیا داشته باشد. به راستی، فدراسیون وزنه برداری قصوری در این مراحل داشته یا اجازه رسیدن سهراب مرادی به رکوردهای مورد نظر را نداده است؟ در میدان مبارزه، سهراب مرادی می بایست به آنچه مورد نظر و بایسته رسیدن به امتیازات بود، دست یابد که البته، او نیز تمام توان و داشته هایش را با توجه به شرایط جسمی و روحی پس از مصدومیت، به میدان آورد اما مطلوب حاصل نشد.
آخرین فرصت، مسابقات کلمبیا بود که با توجه به تغییرات ناگهانی فدراسیون جهانی به دلیل اپیدمی کرونا، به پس از قهرمانی آسیا موکول شد و در اردیبهشت ماه برگزار شد. با توجه به این وضعیت و با تمهیداتی که فدراسیون اتخاذ کرد، زمینه حضور سهراب مرادی در این پیکارها فراهم شد تا عقب ماندگی امتیازی جبران شود و موجب قرار گرفتن وی در فهرست نهایی مسافران المپیک توکیو شود. با وجود دشواری های متعدد در این اعزام به واسطه نبود سفارت کلمبیا در کشور، تحریم های ظالمانه استکبار جهانی، پیچیدگی های حمل و نقل به واسطه کرونا، اقدامات به موقع صورت گرفت و سهراب مرادی اعزام شد اما متاسفانه در این آخرین فرصت نیز نتوانست به رکورد مورد نظر برسد. عدم امکان ثبت امتیازات مورد نظر با توجه به رنکینگ فدراسیون جهانی، آرزوهای تمامی خانواده وزنه برداری جهت حضور سهراب مرادی در المپیک توکیو را نقش برآب کرد اما تمامی ارکان فدراسیون و خود این قهرمان ارزنده، هر آنچه می توانستند انجام دادند تا به این رویا جامه عمل بپوشانند اما واقعیت میدان چیز دیگری بود. بی تردید، اگر مصدومیت نابهنگام سهراب روی نمی داد، اکنون روایت تاریخ، به گونه ای دیگر بود اما وزنه ها و اعداد نشان داد که مسیر به توکیو منتهی نشده است.
در ادامه، در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۰ نامه ای از فدراسیون جهانی وزنه برداری خطاب به کمیته ملی المپیک ارسال شد که با عنایت به حضور سهراب مرادی در دو وزن ۹۶ و ۱۰۹ کیلوگرم گزینشی المپیک، می بایست تا تاریخ ۱۸ خرداد یکی از اوزان جهت ثبت در سامانه انتخابی بازیها اعلام شود. واضح و مبرهن است که با توجه به دسته تخصصی سهراب مرادی و المپیکی بودن آن، ۹۶ کیلو گرم انتخاب و اعلام شد که مراتب آن از طریق کمیته ملی المپیک به فدراسیون جهانی اعلام شد.
در مرحله بعدی در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۰ نامه ای از فدراسیون جهانی به کمیته ملی المپیک ارسال شد مبنی بر اینکه سهراب مرادی، علی داوودی و علی هاشمی توانسته اند مراحل گزینشی را در چهارچوب مدل این فدراسیون، به طور کامل پشت سر گذارند. این نامه به این معنا بود که این سه ملی پوش کشور توانسته بودند به صورت کامل در تورنمنت های انتخابی شرکت کرده و ثبت وزنه و امتیاز کنند. اشتباه (عمدی یا سهوی!) شبهه افکنان در اینجاست. این نامه به معنای کسب سهمیه المپیک توکیو نبوده و صرفا اعلام پشت سر گذاشتن کامل مسیر گزینشی بود. در نتیجه فدراسیون می بایستی با بررسی رکوردها و نمرات ثبت شده توسط این سه ورزشکار، دو ملی پوش را که می توانستند شرایط کسب سهمیه نهایی را بر مبنای رنکینگ و الزامات آن داشته باشند، انتخاب کند. شبهه افکنان بدون توجه به این ساز و کار، عامدانه یا غیرعامدانه، اتهامی را به فدراسیون وارد می کنند که اسناد و مدارک آن در سایت فدراسیون جهانی و آرشیو کمیته ملی المپیک موجود است. بسیار شایسته است با توجه به اذعان خود که سند ادعاهای واهی شان توسط این کمیته اعلام شده!، سوابق این نامه نگاری ها را نیز دریافت کنند که موضوع نیز بسیار ساده و ابتدایی است. در این مرحله، صرفا نام ورزشکارانی که فرآیند گزینشی المپیک را طی کرده بودند، اعلام شد.
در ادامه، جلسات متعدد کارشناسی و مشورتی در فدراسیون برگزار شد و با اعلام نتیجه به کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش و جوانان، جمع بندی بر این صورت گرفت که با توجه رنکینگ فدراسیون جهانی و امتیازهای کسب شده توسط ملی پوشان، صرفا علی داوودی و علی هاشمی حائز شرایط حضور در المپیک توکیو (به اصطلاح کوالی فاید شده اند) هستند. این موضوع توسط ریاست فدراسیون به آقای سهراب مرادی نیز در همان تاریخ اعلام شد. در واقع، سهراب مرادی در تاریخ ۲۱ خرداد که می بایست نام نمایندگان کشورمان اعلام می شد، نه در جمع هشت نفر اول رنکینگ قرار داشت و نه نفر اول قاره آسیا. به همین دلیل، دو ورزشکار دیگر کشورمان که شرایط لازم را به دلیل جمع آوری امتیازات لازم دارا بودند، به فدراسیون جهانی اعلام شده و سهمیه را نیز به صورت رسمی به نام خود کردند. در این باره نیز رنکینگ فدراسیون جهانی در آن مقطع به صورت رسمی اعلام شده (لیست نهایی برگزیدگان دسته ۹۶ کیلوگرم در تاریخ ۲۱ خرداد) و اگر ادعای واهی شبهه افکنان و تهمت زنندگان صحت داشت، چرا سکوت کرده و اقدام به علنی کردن ماجرا در همان زمان نکردند؟ پاسخ مبرهن و واضح است که سهراب مرادی اگرچه فرآیند و مسیر کسب سهمیه را طی کرده بود اما موفق به قرار گرفتن در لیست ۱۴ نفر برتر جدول (۸ نفر اول دنیا بعلاوه ۵ نفر برتر قاره ها و یک نفر کشور میزبان) نشده بود. تمام این مسیر نیز به صورت شفاف به دستگاه های بالادستی ورزش کشور و ملی پوشان عزیز اعلام شده و در جریان تمامی جزئیات بودند.
علی داوودی و علی هاشمی به عنوان نمایندگان وزنه برداری کشورمان معرفی شدند و در ادامه، توسط فدراسیون جهانی به دلیل احراز شرایط امتیازی و قرار داشتن در رنکینگ، واجد سهمیه حضور در توکیو شدند. بدین ترتیب، پرونده کسب سهمیه المپیک به پایان رسید.
پس از اینکه پرونده گزینشی المپیک بسته شد، ویرایشهای جدید فدراسیون جهانی در لیست اوزان مختلف (بدلیل انصراف کشور، محرومیت بخاطر دوپینگ، پاندمی کرونا یا علل دیگر) صورت گرفت . در همین راستا دو اتفاق ناگهانی و غیرقابل پیش بینی روی داد که باعث شد تغییراتی در جدول شرکت کنندگان روی دهد. ابتدا ساموا به یک باره اعلام کرد به دلیل شرایط اپیدمی کرونا، هیچ ورزشکاری را از کشورش راهی توکیو نخواهد کرد. در ادامه نیز با عنایت به تخلفات دوپینگی کلمبیا، حضور این کشور در المپیک با محرومیت مواجه شد. فلذا شاهد تغییر جدول دسته ۹۶ کیلوگرم بودیم. این تغییرات موجب شد تا یونان و چین تایپه که در تاریخ ۲۱ خرداد موفق به کسب سهمیه نشده بودند، با تصمیم فدراسیون جهانی وارد جدول شرکت کنندگان شوند. اما شبهه دوم اینجا مطرح می شود که چگونه این دو ورزشکار که در رتبه ای پایین تر از سهراب مرادی قرار داشتند، به المپیک راه یافتند؟ اگرچه جواب این سوال را اهالی وزنه برداری و کارشناسان به خوبی آگاه هستند اما بار دیگر عنوان می شود تا آنها که خود را به خواب زده اند، شاید بیدار شوند! یونان و چین تایپه، فاقد ورزشکاری بوده اند که توانسته باشد به امتیازات قطعی در سایر اوزان جهت حضور در المپیک رسیده باشد که بتوانند سهمیه خود را با آن پرکنند. به همین دلیل، هر وزنه برداری که مسیر گزینشی المپیک را به صورت کامل طی کرده بود، به فدراسیون جهانی معرفی کرده بودند؛ با علم به این واقعیت که در تاریخ ۲۱ خرداد که فرصت نهایی بوده، در رنکینگ یا نفرات برتر قاره قرار نمی گیرند.
با عنایت به این توضیحات، کدام عقل سلیم و متعارفی می پذیرد که یک سهمیه مسلم و کسب شده را (چه علی داوودی در فوق سنگین و چه علی هاشمی در ۱۰۹ کیلوگرم) کنار گذاریم؟ در تاریخ ۲۱ خرداد، با معرفی سهراب مرادی که در رنکینگ قرار نداشت، می بایست فقط یک ورزشکار به المپیک اعزامی می کردیم و سهمیه دیگر را از بین می بردیم. کدام منطق سلیم و فهم انسانی، چنین تصمیمی می گرفت که در آن تاریخ یک سهمیه خود را حذف کند؟ آیا امکان پیش بینی غیبت ساموا و محرومیت کلمبیا وجود داشت؟ آیا ترسیم ذهنی چنین فضایی برای شبهه افکنان ناشدنی است یا قصدی بر عدم درک ماجرا و اصرار بر وارونه نمایی وجود دارد؟
البته، اینکه چرا وزنه برداری ما در المپیک توکیو با دو سهمیه شرکت کرد، موضوعی است که واضح و مبرهن است. مسببان این کاهش سهمیه چرا در سکوت به سر می برند که چانه وزنه برداری کشورمان را کوچک و نامتناسب کردند؟ البته که فدراسیون وزنه برداری خود را مشغول این سوالها نکرده و در سالهای اخیر تلاش داشته با یک برنامه فراگیر مبارزه با دوپینگ، به اصلاح مسیر بپردازد تا ثمر آن در المپیک پاریس، بازگشت چهار سهمیه باشد. در واقع، فدراسیون وزنه برداری به جای برگشت به اتفاقات تلخ گذشته و لطمات وارد شده، به دنبال ورزش پاک و ساختن نسلی رفت که علی داوودی یکی از آنهاست وبه زودی نتایج این تلاشها و اقدامات شکوفاتر خواهد شد.
مرور این مسیر نشان می دهد که چگونه فدراسیون وزنه برداری تلاش کرد تا سهراب مرادی را به المپیک توکیو برساند تا بار دیگر بتواند اتفاقات مثبت و تاریخی را برای کشور رقم بزند اما در پایان چنین نشد. البته، تمامی این مراحل و تصمیمات با تکیه بر خرد جمعی وزنه برداری کشور و اطلاع و آگاهی کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش و جوانان صورت گرفته است. اینکه شبهه افکنان اعلام می دارند مبنای اطلاعاتی آنها کمیته ملی المپیک است، تامل برانگیز و قابل برسی است. بی تردید، حمایت های دکتر صالحی امیری رئیس کمیته ملی المپیک، در این سالها در کنار وزنه برداری کشور بوده اما صحت این ادعا و راستی آزمایی آن که ریشه این اتهامات و شائبه های دروغین بوده، در گرو خواست فدراسیون نیست. امید است که در این زمینه روشنگری صورت گیرد که چه کسی منشا این اخبار نادرست و تفاسیر وارونه از حقیقت بوده و در آستانه برگزاری این رویداد بزرگ، چه هدف یا اهدافی را دنبال می کرده است.
در پایان، خانواده وزنه برداری کشور می دانند که پاک کردن آسیب ها و کاستی هایی که میراث دوران مدیریتی گذشته است، زمانبر و طاقت فرساست. اکنون وزنه برداری کشور دارای رویش ها و ظرفیت های جدیدی است که در تاریخ آن کم سابقه بوده است. با وجود اپیدمی کرونا که تمامی کشور را دچار خسارات جبران ناپذیری کرد، وزنه برداری به نقطه ای رسیده که ظرفیت های جدید و بدیعی را در خود دارد که در تیم های ملی جوانان و نوجوانان شکوفا شده و در نتایج مسابقات قهرمانی آسیا در ازبکستان و عملکرد علی داوودی در المپیک توکیو، به وضوح می توان دید و لمس کرد. بی تردید، در آینده نه چندان دور، این استعدادها که کشف و پرورش یافته اند، در میادین مختلف بین المللی به بروز و ظهور می رسند. اتهام زنندگان و شبهه پراکنان نیز به خوبی از واقعیت ماجرا آگاه هستند اما چه سود که خواب زده را بیدار کردن، بی ثمر است. یادآور می شود در صورت درخواست مراجع ذیصلاح، کلیه مکاتبات و مستندات مربوط به موضوع فوق تقدیم به ایشان خواهد شد.