به گزارش حلقه وصل، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: حشمتا... فلاحتپیشه در روزنامه همشهری مینویسد: «واقعیت تلخ این است که بخشی از فرصت طلایی توافق برای احیای برجام کشته شد که شاید دلیلش این بود که دوطرف با یک دید حداکثری وارد مذاکرات شده بودند. فرصت طلایی اولیه دیپلماسی برای احیای برجام از دست رفت. حال آنکه طرفین میتوانستند بر سر یکسری اصول کلی توافق کنند و بخشی از مسائل را بهعنوان سنگ بنا برای آینده بگذارند.
البته واقعیت این است که این طرف آمریکایی بود که از برجام خارج شد و طرفهای اروپایی هم برجام را به درستی اجرا نکردند. به همین دلیل طرف ایرانی با وسواس بیشتری سعی کرد خطوط قرمز خود را مطرح کند و تلاش کرد احیای برجام بهگونهای صورت بگیرد که علاوه بر اینکه تحریمهای زمان ترامپ برداشته میشود مشکلات زمان اجرای برجام مانند مسائل بانکی و مالی و... هم پیش نیاید که دوباره مانع بهرهگیری جمهوری اسلامی ایران از پایان تحریمها شود.
به هر حال این فرصت از بین رفت. در این بین هر چه فرصت طلایی اولیه از بین میرفت، زمینه برای ایفای نقش عوامل منفی ثالث هم فراهمتر شد. (بهصورت مشخص رژیم صهیونیستی.) به عقیده من هر چه طرفین بیشتر زمان را بکشند، احتمال نقشآفرینی عوامل ثالث بیشتر است.
اگر روح دیپلماتیک بر مذاکرات حاکم شود، آنزمان این قاعده همه یا هیچ بهعنوان یک مانع عمل نمیکند. به هرحال ما باید بپذیریم که یک چالش اساسی وجود دارد و دشمنان جمهوری اسلامی ایران بر سر تحریم ایران سیاستهای خود را پیش برده و برنامهریزی کردهاند و الان باید بپذیریم که این مجال برای دیپلماتها فراهم شود که در قالب اصل «اول توافق» سیاست را پیش ببرند. تجربه پرونده هستهای ایران نشان داد تا زمانی که پرونده در شورایعالی امنیت ملی بود و دبیرخانه مسئول آن بود هیچ توافقی شکل نگرفت، اما به محض اینکه پرونده به وزارت خارجه ارجاع شد منجر به امضای برجام شد که همین برجام مورد تأیید همان شورایعالی امنیت ملی هم قرار گرفت. الان هم باید تفویض اختیار بیشتری به دیپلماتها صورت بگیرد تا هر چه زودتر برجام احیا شود و از این بنبست خارج شویم، که بهطور طبیعی همانطور که در آمریکا برخی سعی میکنند موضوع هستهای را به موارد دیگر ربط دهند، در داخل ایران هم عدهای سعی دارند چنین شرایطی را شکل دهند و این قاعده «همه یا هیچ» که مطرح میکنند عملا به موضوعی فراتر از برجام و موضوع هستهای هم کشیده میشود. وقتی آقای روحانی این بحث را طرح کرد که اگر اجازه بدهند ما همین هفته توافق میکنیم معنایش این بود که او معتقد است اکنون هم هیأت مذاکرهکننده ایرانی در وین، به آن حد مقدوری از توافق که براساس تجربه برجام شکل گرفته بود رسیدهاند و میتوانند توافق را امضا کنند. اما در داخل ایران جریانات مختلفی به میزانی که دولت به آخر کار خود نزدیک میشد سعی میکردند که با قدرت بیشتری مقابله کنند. بهتر است شخص آقای رئیسی همین الان رایزنیهایی را صورت دهد برای اینکه دولت فعلی بتواند براساس یک حد مقدوری از یک توافق برجام را احیا کند. حد مقدور به این معناست که شاید همه خواستههای ایران را در بر نگیرد اما شاکله تحریم را برمیدارد و قابلیت هستهای ایران را حفظ میکند». دقت در متن این نوشته مخدوش نشان میدهد که نویسنده باوجود آسمان و ریسمان کردن، مدعایی جز این ندارد که ایران، در حالی که هیچیک از حقوق برجامیاش اعاده نشده، کوتاه بیاید و «به هر قیمت» توافق کند تا نقدا آمریکا بتواند به برجام برگردد و به مکانیسم ماشه دسترسی داشته باشد، بیآنکه که تحریمها برداشته شده باشد.
این نماینده سابق مجلس، نه از موضع یک ایرانی بلکه از موضع به ظاهر بیطرف به برجام میپردازد اما در میانه راه معلوم میشود که او کنار آمریکا ایستاده است، چراکه وقتی دو طرف یک دعوا - یکی ناقض حق و دیگری، طرف ستمدیده - را مشترکا مقصر معرفی میکنید(دید حداکثری) در واقع، در حال دفاع از طرف عهدشکن و ظلم مضاعف به طرفی هستید که حقش پایمال شده است.
آقای فلاحتپیشه ادعا میکند ایران دید حداکثری دارد و حال آنکه به اذعان مقامات دولتی، عایدی کشورمان در ازای انجام مستمر تعهدات، «تقریبا هیچ» بلکه در مقاطعی «خسارت محض» بوده است. امثال این نماینده در مجلس نهم، برجام را در کنار برخی دولتمردان بزک و تایید کردند، با این وعده که همه تحریمها لغو خواهد شد. اما شش سال پس از آن وعدههای خلاف واقع، تحریمها دو برابر شده است.
در چنین شرایطی طبیعی است که ایران از آمریکا بخواهد همه تحریمهای پسابرجام را لغو کند و تضمین بدهد که مجددا عهدشکنی نمیکنند کجای این مطالبه، قابل تشبیه به رویکرد آمریکاست که میگوید، همه تحریمها را برنمیدارد، حاضر به راستیآزمایی لغو تحریمها نیست و تضمین نمیدهد، اما در عین حال از ایران میخواهد برجام را منقضی بداند، تن به توافقی با تعهدات جدید (تمدید محدودیتهای رو به پایان ایران) بدهد و ضمنا امتیازهایی را هم در حوزه توانمندی دفاعی و نفوذ منطقهای خود واگذار کند!
در چنین شرایطی، آقای فلاحتپیشه دو طرف ماجرا را متهم میکند که با دید حداکثری موجب بنبست مذاکرات شدهاند. و حال آنکه بنبست پدید آمده، حاصل سادهاندیشی و بیمبالاتی دولت و نمایندگان تصویبکننده برجام (بدون اخذ ضمانت کافی) است.
نکته دیگر اینکه انتقال پرونده برجام از وزارت خارجه به شورای عالی امنیت ملی، در اثر قصور و تقصیرهای پدید آمده اتفاق افتاده و قرار نیست کلاهی بزرگتر از برجام مجدداً بر سر کشور و ملت ایران برود.