به گزارش حلقه وصل؛ مراسم رونمایی از نمایشنامه «تنهاترین مظلوم، مظلومترین تنها» جدیدترین اثر نصرالله قادری غروب دیروز با حضور قادر آشنا، کوروش زارعی و جمعی از هنرمندان تئاتر در مجتمع فرهنگی سرچشمه برگزار شد. این نمایشنامه روایتی متفاوت از شهید بهشتی است.
در ابتدای این جلسه، کوروش زارعی درباره این نمایشنامه گفت: برای نوشتن این کتاب بیش از 40 کتاب که درباره شهید بهشتی نوشته شده است، توسط استاد قادری مورد تحقیق و پژوهش قرار گرفت و برهمین اساس، طرحی را به ما دادند. طرح اولیه نمایشنامه تلفیقی از واقعه کربلا و ماجرای هفتم تیرماه بود و نمایش در بین این دو حادثه در رفت و آمد بود. به ایشان گفتم که این سوژه بسیار جذاب است و میتواند نمایش میدانی قوی داشته باشد اما میخواهیم پرترهای تمام عیار از تولد تا شهادت شهید بهشتی را ببینیم تا دینمان را به او ادا کنیم.
وی ادامه داد: قطعاً این نمایشنامه را اجرا خواهیم کرد و امیدواریم که چند نمایش خوب و قوی از آن روی صحنه برود.
سخنران دیگر این نشست، قادر آشنا، مدیر هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. او در سخنانی گفت: افتخار میکنم که تمامی سخنرانیها شهید بهشتی را گوش کردم و ادعا دارم که او را خوب میفهمم. در کشور ما انقلابی به وقوع پیوست و نظام جمهوری اسلامی با شعار اسلام سیاسی روی کار آمد. اسلام سیاسی یعنی آنکه اسلام برای اداره جامعه و حکمرانی بر آن برنامه دارد. شهید بهشتی استاد این نظام است. او براساس تعریفی که از اسلام سیاسی داشت ساختاری را تعریف کرد که بیهمتا است و در هیچجایی از جهان نمونهای از آن نداریم. به عبارت دیگر، شهید بهشتی طراح اصلی ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی است.
یکی از ویژگیهای مهم شهید بهشتی شجاعت و نترسی اوست. او اولین کسی است که هنر متعهد و غیرمتعهد را تعریف میکند زمانی که اصلاً کسی شناختی نسبت به هنر نداشت. تعریف او از هنر متعهد آن هنری است که به اقتضائات توجه داشته و در خدمت ابعاد متعدد وجودی انسان است. در نقطه مقابل هم هنر غیرمتعهد قرار دارد که ابزاری برای شاهان به شمار میرود.
در بخش دیگری از این جلسه، نصرالله قادری، نویسنده نمایشنامه «تنهاترین مظلوم، مظلومترین تنها» صحبت کرد و گفت: این اثر، سومین کتاب من درباره یک آخوند است. نوشتن درباره این چهرهها مانند آن است که در میدان مین ایستاده باشید، چرا که از همه جهات مورد حمله قرار میگیرید. روشنفکران شما را متهم به قلم به مزد بودن میکنند و معاندین نیز متهم میکنند که درباره یک فیلسوف و عالم نوشتهاید.
وی اضافه کرد: برای نوشتن این نمایشنامه تمام اسنادی که در مورد شهید بهشتی وجود داشت را مطالعه کردم و بر همهشان تلسط دارم. البته باید بگویم که من تاریخنگار نیستم بلکه درام مینویسم. عدهای درباره شهید بهشتی این تصور را ایجاد کردند که او زنستیز است و در داخل خانهاش فضای بستهای وجود دارد. عدهای دیگر نیز این اتهام را به ایشان میزدند که زنش خارجی است و بلد نیست فارسی حرف بزند. حتی عدهای دیگر میگفتند که همسر ایشان لباس اسلامی به تن نمیکند.
در این نمایشنامه از لحظه تولد تا لحظه شهادت شهید بهشتی را بررسی کردم، البته نمایشنامه با یک فلش بک که همان انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی است، آغاز میشود. این اتفاق توسط فردی به نام علی معتمد انجام شده که ما او را به نام محمدرضا کلاهی میشناسیم. او در تیم رجوی است اگرچه بعداً رجوی به او پشت میکند. پیچیدهترین انفجار مهندسی جهان به گفته خود منافقین است و بیشترین ماده منفجره در زیر محلی بوده است که شهید بهشتی سخنرانی میکرده است. آخرین کلمه او نیز «الله اکبر» است. در آخر نمایشنامه میبینید که این فرد قاتل چگونه به فلاکت میافتد. وقتی که از ایران خارج شده و پیش رجوی میرود، رجوی برای آنکه او را خرد کند به او میگوید که باید مستراح بشوید تا بفهمد که رئیس کیست و او حتی اگر بزرگترین عملیات را هم انجام داده باشد، باز هم باید از او تبعیت کند. این نمایشنامه در هفت پرده تنظیم شده و کاملاً برای اجرا نوشته شده است، اما بعید میدانم اجرا شود، چرا که قرار بود مکانی را چادر بزنند و برای این کار آماده کنند.
در بخشی از این جلسه، پردهای کوتاه از این نمایشنامه توسط عطیه غبیشاوی، علیمحمد رادمنش، مسعود شامی و انوش معظمی اجرا شد.