سرویس دیدگاه حلقه وصل ؛ دکتر حسین کچوئیان استاد دانشگاه تهران و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی - با افشای صوت مصاحبه ای با وزیر خارجه که به شهادت دهها دلیل و شواهد درون متنی و برون متنی بوضوح و بی ابهام برای مقاصد حزبی و انتخاباتی انجام گرفته بوده است، انتطار براه افتادن طوفانی از واکنشها و موضعگیریها کاملا منطقی و طبیعی بود!. اما در مقابل فضای طوفانی غیررسمی رسانه ای، فضای رسمی خصوصا در آنجایی که قاعدتا باید شاهد فضایی طوفانی تر با غرش های مهیب باشیم، واکنشها چنان بوده که انگار اتفاقی نیفتاده است.
از زمان رسوایی صوت تاکنون مجموعه اقدامات رسمی قوه مسئول و افراد درگیر در این فضاحت تاریخی شامل چند موضعگیری کاملا صوری فاقد محتوی از سخنگویان وزارت خارجه و دولت، و چند موضع گیری مشابه دیگر ا از ظریف و آشنا مسئول مرکز تحقیقات استراتژیک بوده است. از این میان تنها صحبتهای روحانی ورود محتوایی به آنچه در صوت آمده، داشته است که گرچه ضروری اما بسیار ناکافی و محدود میباشد. در دیگر موارد، فقط توجیه و تلاش برای انحراف توجه همگان از اظهارات مساله ساز و اختلال آفرین در جامعه و نظام در حوزه های داخلی و خارحی بوده است، اما مطلقا هیچ اشاره و سخنی در مورد محتوای صوت در این موضعگیریها وجود ندارد.
عجیب اینکه نه تنها علاِیمی از ناحیه افراد درگیر و مقصر منتقل نمیشود که دلالت بر عذرخواهی داشته باشد، بلکه بجای آن ما شاهد اظهاراتی از موضع طلبکارانه و یا برای ابهام آفرینی از سوی آنها بوده ایم. حتی در توییتهای پی در پی ظریف نیز بجای عذرخواهی از محتوای صوت بعنوان نظرات کارشناسانه دفاع شده است، بلکه تنها از پیآمدهای ناخواسته آن نوعی احساس گناه و طلب عذرخواهی وجود دارد که البته نه بعنوان وزیر خارجه بلکه بعنوان یک شخص انجام گرفته است.
در تنها موردی که میتوان آنرا نوعی عذرخواهی یا تلاش برای برخورد و اصلاح تلقی کرد، رفتن آشنا از مسؤولیت مرکز تحقیقات استراتژیک و آمدن ربیعی سخنگوی بجای اوست که با توجه به محتوای حکم ربیعی بجای استعفا بایستی آنرا برکناری بحساب آورد؛ گرچه توییتهای آشنا کمتر جایی برای تلقی این جابجایی بعنوان اصلاح یا عذرخواهی و شرم از خطا یا گناه میگذارد چون توییتهای آکنده از شعرهای اخلاقی و عرفانی او به تنها چیزی که شبیه نیست عذرخواهی است بلکه بایستی آنرا از قسم نوعی احساس صعود معنوی سالکی بحساب بیاوریم که با آگاهی از سربلندی در ابتلاهای سخت خود را آماده دریافت عطیهای الهی میکند! البته اشتباهات فرشتگان یا ماموران در ارسال توییت امامت به آدرس غلط مساله ای است که جای دیگری باید بدان پرداخت!
در هرحال، استغفا یا برکناری هر چه که باشد، اینکه کل برخورد معنادار با این رسوایی عظیم محدود به یک صحبت چند دقیقه ای رییس جمهور و تعویض ریاست یک مرکز مشاوره ای شود از عجایبی است که تنها در دولت تدبیر و امید امکان وقوع دارد. اکر به ماهیت این رخداد و پیآمدهای گسترده و طولانی مدتی که اتفاقی مشابه مثل لو رفتن نوارهای حادثه واتر گیت در آمریکا داشته توجه کنیم، حقیقتا چگونه میتوان بدون ایست قلبی تکانه چنین غفلت عجیب و غیرمعقولی را رد کرد. خاصه وقتی حکم پر و پیمان ربیعی برای ریاست یکی دو ماهه بر مرکز را که همچون حکمی مادام العمر و جاودانه بر آن نوشته شده را با گذری چنین سهل و ساده از کنار حادثه ای این چنین مساله ساز در سطح ملی و فراملی و در شرایطی چنین بغرنج و حساس مقایسه کنیم.
درحقیقت، آنچه بسیار عجیبتر و تاسف آورترست، غفلت آشکار و بی توجهی نسبت به اصلاح یا ترمیم و چارهجویی تبعات پر هزینه و زیانبار اظهارات ظریف بر انسجام و وحدت ملی در داخل و بر روابط و تعاملات خارجی است. این غفلت در حوزه روابط خارجی اساسا غیرقابل فهم و بسیار غیرمعقول است، خصوصا اینکه وزیر خارجه بدون توجه به تبعات ضوت خود، بعد از آن مشغول ادامه فعالیتهای دیپلماتیک در بیرون مرزها میشود و بدتر از آن اینکه همزمان ضمن افزایش برنامه ریزی نشده سفرهای خارجی، در اوج فعالیتهای مربوط به مذاکرات برجامی در وین نیز درگیر است!
حقیقتا، عرصه سیاست و رفتار سیاست ورزان در ایران قلمروی رخدادهای عجیب و اعمال نامعقولی است که نه هیپچ تناسبی با اصول و قواعد اخلاقی دارد و نه در آن اهتمامی به مصالح عمومی و منافع جمعی دیده میشود! از این جهت میتوان گفت که سیاسیون در ایران به نحوی عمل کرده و میکنند که توقع از آنها برای انطباق بر اصول و قواعد ماکیاولیستی به معنای توقع تبعیت از هنجارهای اخلاقی بسیار بالاست. از این منظر، عحیب است که سیاستمداری بگوید بخاطر ناسازگاری یاعدم انطباق سیاستهایی با دیدگاههایش استعفا داده است، بلکه این قاعده است که بگوید باوجود مخالفت تام و تمام سیاستهای اجرایی با نظراتم آنرا اجرا کرده و میکنم! جالب اینکه این نوع نفاق شخصیتی و اخلاقی با خود یا بتعبیر اخلاقیون فقدان اصالت اخلاقی و سازگاری درونی را به قیمت بالایی نیز بعنوان تعهد به نظام به همه، چه مردم و چه روءسای خود بفروشند، در حالیکه در جهان سیاستمداران حتی بواسطه ناسازگاری یک سیاست جزیی با دیدگاههای خود بدون تردید یا تامل استعفا میدهند تا دچار نفاق با خود نشده و اصالت و اعتبار اخلاقی خویش را حفظ کنند، و مهمتر از همه اینکه فعایتها در حوزه کاری خود را دچار تبعات تناقض های اخلاقی و ناسازگاریهای رفتاری خود نسازند.
اما از جمله دیگر خصوصیات منحصر بفرد سیاسیون در ایران چسبندگی آنها به پست ها و مقامات اکتسابی است که تبعات یا پیآمدهای عجیب و غریب آن در هیج جای دنیا دیده نمیشود. از این تبعات که با ویژگی قبلی نیز ارتباط دارد یکی این است که آنها حتی حاضرند پس از تغییر دولتها، ولو آنکه سیاستها و عقایدی متضاد و متعارض با دولت قبل داشته باشد، بهر شکلی که بنوانند در پست خود بمانند و صندلی اعطایی را رها نکنند.
گرچه ممکن است این رفتار غیرعقلانی عجیب و باورنکردنی بنظر آید، اما برای سیاستمداران ایرانی این وضعیت هیچ وجه غیرعقلایی یا غیراخلاقی ندارد؛ وقتی افراد میگویند که در مقام خود فاقد هر نوع اختیاری بوده و صفر درصد سیاستها و سیاستگذاریهای مجموعه تحت ریاست آنها در ید آنهاست اما باز به صندلی قدرت میچسبند، چه استبعادی دارد که بقول خودشان عقاید خود را نزد خود نگاه داشته و صرفا بعنوان یک عامل صرف و مهره اجرایی سیاستهای دولتهایی حتی متعلق به رقیب ایدیءولوژیک درآیند. اما از دیگر تبعات چسبندگی سیاستمداران به پستها و مقامات در ایران این است که هر میزان اشتباه یا ناتوانی و ضعف در اجرای وظایف نیز نتواند موجب رها کردن آن پست و مقام از سوی آنها باشد؛
بااینحال، مساله اساسی یا مهم در مورد این رفتارها و رخدادهای نامغقول سیاست و سیاستمداری در ایران غفلتی است که نسبت به تبعات و پیآمدهای آن بر عملکرد نظام و اجرای سیاستها وجود دارد. بواسطه این غفلتهاست که رخدادی نظیر افشای صوت این مصاحبه که بی تردید در هر جایی از جهان قربانیان بسیاری تا حد تغییر دولت و ریاست آن میداشت، در ایران در حد استعفای ریاست یک مرکز درز گرفته میشود. حقیقتا غفلتی که در میان مسِولان ذی ربط خاصه قوه مجریه نسبت به نتایج افشای اظهارات وزیر خارجه بر روابط خارجی کشور وجود دارد و ولوله ای که آگاهی از محتوای این سخنان در میان دوستان و دشمنان ما و پایتختهای آنها در منطقه و جهان موجب شده است، تکان دهنده است. همین غفلت است که موجب میشود که تنها تلاش برای ترمیم خرابیهای این رخداد و اصلاح پیآمدهای تخریبی آن بر روابط خارجی کشور تغییر ریاست یک مرکز مشاوره ای و نطق چند دقیقه ای ریاست دولت در جلسه هیات دولت باشد که در آن برای اولین بار با ورود به محتوای صوت میگوید که اظهارات ظریف موضع رسمی دولت نیست.
منطقا موضعگیری روحانی در مورد صوت تنها اقدام معقول مجموعه درگیر در فضاحت صوت میباشد که میتوان آنرا پاسخی از سر درک اهمیت این صوت و ضرورت اصلاح و ترمیم پیآمدهای مخرب آن بر سیاست داخل و خصوصا روابط خارجی کشور دانست. اما روشن است که وقتی اقدامات اصلاحی در حد تغییرات در یک مرکز مشاوره ای و یک نطق توضییحی خلاصه میشود جایی از کار میلنگد و بد نیز میلنگد.
وقتی انسان در روابط خویشاوندی یا دوستانه آگاه میشود که بعضی رازداران او سخنانی مگو از وی را در مورد این روابط نشر داده اند که در تضاد با روابط معمول وی با آن خویشان یا دوستان است، مدتها خود را از همه طرفهای مرتبط و آنان پمهان میکند و تمام تلتش خود را مصروف میکند تا همه و خاصه آن دوستان و خویشان را توجیه ورده و از ابهام درآورد و در کل نتایج سوء آن اسرار فاش شده بر روابط را از بین ببرد. اما ظاهرا روحانی بلکه کل دولت و طریف یا دولت و روابط کشور با جهان و مردم ایران را در حد روابط دوستانه و خویشاوندی نیز نمیدانند یا اینکه درک درستی از آنچه در آن صوت گفته شده نداشته یا اینکه نسبت به تبعات آن غفلت دارند که واکنشهای آنها بدان تا این حد محدود بوده است و هیچ تلاش معناداری برای توضیح و یا تصحیح و اصلاح تبعات مخرب آن انجام نمیدهند، بلکه عجیب تر اینکه همزمان ظریف فعالیتهای خارجی خود را تشدید کرده و بلکه به آن میافزاید. اینکه چگونه وی میتوانند در ملاقات با طرفهای خود از چهره پر سوال آنها فرار کند یا بدون آنکه به ان سوالات جواب داده و بدون ابهام آفرینی بیشتر ملاقات خود را بپایان ببرد، معمایی است که حتما وی از پس حل آن برآمده که بکار خود ادامه میدهد؛ اما چه کسی میتواند در این تردید داشته باشد که حتی اگر وی بتواند از پس چهره های پرابهام و سوال طرفهای خود در دیدارها یا در وین برآید، آنها هرگز با وی آنگونه که قبل از افشای این صوت برخورد میکردند، برخورد نخواهند کرد.
بی تردید اینگونه مواجه با این رخداد فضاخت بار ناشی از غفلت نسبت به تبعات مخرب آن بر روابط کشور است یا برخلاف ادعاهای پرطمطراق، ناشی از ناآگاهی از چگونگی مواجه درست با تبعات سوء و نحوه اصلاح درست پیآمدهای مخرب آنست! متاسفانه چون با اینگونه امور از منظر داخل و نتایج آن بر افکار عمومی یا باخت و برد در مقابل رقبای سیاسی نگاه میشود، حتی در صورت آگاهی نیز مطابق ضرورتها عمل نمیگردد.
متاسفانه چون در کشور اهل سیاست و مسؤولان اساسا از منظر الزامات کار و اقتضایات حاکم بر فعالیتها و جریان درست کار به اموری چون استعفا، تعویض یا برکناری و تنبیه خاطیان یا عدرخواهی و اظهار شرم یا تاسف و نگرانی نگاه نمیکنند، بلکه صرفا از منظر آثار آن بر کاهش یا افزایش محبوبیت و آراء اشخاص و گروههای سیاسی یا از دست دادن همپیمانان و نیروهای هم حزبی و گروهی به این امور نگاه میکنند، با چنین وضع عجیبی مواجهیم که کل مواجهه با مساله مهمی چون افشای صوتی با این اهمیت در حد یک تعویضی مبهم نه چندان معنادار و نطقی چند دقیقه ای خلاصه میگردد! اما اگر از منظر الزامات تصحیح خطاها یا اصلاح امور و اقتضاِات ازاله آثار مخرب اظهارات ظریف بر مردم داخل یا دوستان در خارج و روابط خارجی نگاه میشد، آنگاه مشخص میگردید که چرا واترگیت یا ایران گیت با ماهها بحث و گفتگو یا جابجایی ها و استعفاها یا تعویضهای متعدد، اظهار شرمساری و عذرخواهی های پی در پی و حتی بیانیه های مفصل و نطق های طولانی خطاب به مردم، تشکیل کمیته های متعدد تحقیق و بازرسی با احضارهای متعدد فردی و جمعی و نهایتا محاکمات همراه با توبیخها و برخوردهای سازمانی و قضایی و تدوین جندین هزار صفحه گزارش رسمی توضیحی و پیشنهادهای راهبردی یا سازمانی و مدیریتی نمبشود؛
اما صرف نظر از چارچوب کلی برخورد درست با بیان اطهاراتی چنین مهم و طبقه بندی شده در مورد حساسترین امور کشور آن هم در گیرودار مذاکراتی حیاتی، صوت حاوی ابعادی خاص است که به وضع غریب و عجیب سیاست وسیاست ورزان در کشور مربوط میشود. از تناقضهای شخصی و وجوه مساله ساز اخلاقی گذشته، این ممکن نیست کسی بتواند آنچه را بدان معتقد نیست، بدرستی اجرا کند. برای استشهاد در مورد این امر بدهیی مجالی نیست تا بر پایه شواهد واقعی تبعات بی اعتقادی ظریف بر سیاستهای منطقه ای کشور را شرح داد؛ اما در هر حال، میدانیم به شهادت وضع بسیاری از سیاست ورزان و از جمله ظریف، در ایران امکان دارد که در صحنه سیاست داخل کسی بتواند ادعا کند که هیچگونه اختیاری بر تعیین سیاستها ندارد و یا اینکه با کل سیاستهای معمول در حوزه اختیاراتش مخالف است، اما اینگونه تناقضها برای طرفهای خارجی خصوصا در حوزه سیاست و امنیت ملی بسیار خطرناک و کاملا بی معناست.
این الزامات کار در صخنه است که استعفا یا برکناری طرف مسیول را ضروری میسازد. از نظر طرف خارجی آنکه با سیاستهای حوزه خود مخالف است یا در تعیین آن هیچ اختیاری ندارد، نمیتواند طرف خوب یا درستی برای کار و رایزنی باشد. قطعا به چنین کسی نه اطمینانی وجود دارد که بسیاری از خبرهای را به وی گفت و نه اینکه طرف مناسبی برای مشاورت دادن و گرفتن است. واقعا بر پایه چه تصور و در واقع توهمی است که روحانی و دولت وی یا شورای امنیت متوقعند که، از لاوروف گذشته، دیگر طرفهای حاضر در وین با ظریف آنگونه تعامل کنند که پیش از این میکرده اند؟!
برخورد درست با این رخداد نامیمون اقتضای اقدامات مختلفی داشت که تعویض بسیاری از طرفهای درگیر در این افتضاح از حداقلهای آن است، آن هم نه صرفا از باب تنبیه یا مجازات که کار دستگاههای قضایی است، بلکه از منطر خود دولت و دستگاههای مرتبط با حوزه رسوایی، و آن هم به این دلیل بدیهی که افرادی با این دیدگاهها افراد مناسبی برای اجرای و پیگیری سیاستهای این حوزه را نمیباشند و برای طرفهای خارجی ادامه حضور آنها در این حوزه معنادار و معقول نیست، مگر اینکه ما بخواهیم با منطق عجیب و نامعقولی که ظریف در صوت میگوید کار را ادامه دهیم که قطعا برای طرفهای خارجی نامعقول بوده و باید انتظار رفتار معقول، و البته مخالف منافع کشور، را از آنها در برابر این عدم معقولیت سیاست و سیاستمداران در ایران داشته باشیم.
اما تعویض افراد درگیر حداقل ضروری برخورد مناسب با فضاحت صوتست. محتوای صوت به مهمترین حوزه های حکمرانی در یک کشور مرتبط بوده است که ابعادی مهم از سیاستهای احوزه سیاست خارجی و امنیت کشور را دچار مشکل تبیینی ساخته است. هم دوستان و هم دشمنان ما قطعا با سوالات عدیده ای مواجههند که تنها تلاش رسمی برای پاسخگویی به آنها اظهارات روحانی است. احاله آنها به فضای مجازی و رسانه ها یا مجاری غیر رسمی به تصمیم ما مرتبط نیست، قاعدتا بایستی ما شاهد بیانیه های رسمی و موضعگیریهای محتوایی در مورد این صوت میبودیم که قطعا به این نیز نبایبستی محدود میگردید چون همگان نمیتوانند به نحو مقتضی از این طریق جواب بگیرند. در بعضی موارد نیاز به اعزام سفیر ویژه میبود و در بعضی موارد سفرای کشور میبایستی کار توجیهی و ابهام زدایی را بعهده بگیرند که ما هیچ نشانه ای از آن ندیده ایم؛ حنی در مهمترین مورد که به روسیه مربوط میشود، نه سفیر خاصی اعزام گردید و نه حتی از سوی سفیر دیداری در این زمینه گزارش شد.
نهایتا اینکه نمیتوان توقع داشت که کار در حوزه روابط خارجی در کل و در حوزه امور منطقه ای بطور خاص بعد از صوت چون گذشته جریان بیابد. هر چند عمر این دولت بپایان خود نزدیک میشود اما به دلایلی روشن تلاش برای از بین بردن تبعات صوت یک ضرورت است که الزامات کار و نه اهداف و مقاصد حزبی و گروهی آن را ضروری ساخته است؛ اقل دلیل آن این است کهبرای طرفهای خارجی اگر حقیقتا اظهارات روحانی در مورد عدم توافق دولت با بسیاری از اظهارات ظریف صادقانه است، تداوم وضع موجود در وزارتخارجه مساله سازست؛ از این بگذریم که از نظر مردم نیز اگر مقاصد حزبی و منافع سیاسی گروهی خاص بر مواجهه اصولی و درست با این مساله حاکم نباشد، واکنش مشابهی انتظار میرود. البته اگر بنا داریم که حداقل در یک مورد مطابق تدبیر و دانش عمل کنیم!