حلقه وصل: حجتالاسلام رحیمیان/
حدود 13 سال داشتم که آیتالله بروجردی رحلت کردند. تقلید از حضرت امام(ره) را با هدایت پدرم شروع کردم. از شهریور 1341 هم برای رفتن به حوزه و هم برای زیارت حضرت امام عازم قم شدم. پیوند نزدیک من با حضرت امام تا لحظه رحلتشان ادامه پیدا کرد. امام تا زمانی که در قم بودند، من هم در خدمتشان بودم. وقتی که امام به نجف اشرف منتقل شدند، بعد از مدت کوتاهی به صورت مخفیانه به عراق فرار کردم و از ایران رفتم. البته به خاطر بعضی از فعالیتها در ایران تحت تعقیب بودم. در نجف در محضر حضرت امام بودم تا در نهایت با امام به ایران برگشتم و تا آخرین لحظه در دفتر حضرت امام در خدمتشان بودم. سعادت بزرگی بود که خداوند نصیب من کرد. گرچه معلوم نیست که از این نعمتی که خداوند به من عنایت کرده بود، نهایت استفاده را کرده باشم.
اصول امام ثابت بود
اصول خط امام و نهضت حضرت امام برگرفته از قرآن کریم است. علت ثبات خط امام و نورانیتش و تاثیرگذاریش در همین ریشه قرآنی داشتن تفکر و حرکت حضرت امام است. به همان دلیل که حقایق قرآن ثابت است، اصول خط امام هم که برگرفته از خط قرآن است این ثبات و استواری و پایداری و جاودانگی را دارد و قابل تغییر نیست. اگر چنانچه زمان و مکان برحسب آنچه که گفته میشود تاثیری داشته باشد، مربوط به شیوهها و تاکتیکهای کار است، اما اصول و اساس و بنیانهای حرکت حضرت امام قرآنی، تغییرناپذیر، ثابت و استوار است. در مسیر نهضت، اول باری که ما از زبان امام و در عرصه مسائل سیاسی آیهای شنیدیم، در آبان ماه سال 43 بود. امام در پیامی که در تاریخ 4 آبان 43 به مناسبت موضوع کاپیتولاسیون دادند -البته همان روز هم آن سخنرانی معروف را در منزلشان ایراد کردند و آخرین سخنرانی حضرت امام در ایران بود- این آیه را آورده بودند که «وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً» (نسا/141)، خداوند متعال سلطه کفار را بر مسلمین و بر مومنین نفی میکند. این یک خط ثابت است و در متن آیه هم «لن» برای نفی ابد آمده است. این طور نیست که بگویم با تغییر شرایط زمان و مکان یک روزی اشکالی نداشته باشد که آمریکاییها بر ما سلطه داشته باشند. خداوند سلطه را بهصورت مطلق نفی کرده است. ما باید «و اعدو لهم مستطعتم من قوه» در همه عرصهها باید قدرت و قوتمان آنچنان باشد که راه هر گونه سلطه بیگانگان، کفار و دشمنان اسلام را بر جامعه اسلامی ببندد.
خاستگاه فکری آقا و امام؟!
در صحیفه امام آنچه که مربوط به اصول و خاستگاههای تفکر حضرت امام است، برگرفته از قرآن است. گاهی در مورد چگونگی انطباق دیدگاهها و مواضع مقام معظم رهبری با حضرت امام سوال میشود که آیا مثلا ایشان تک تک موارد را در صحیفه امام مطالعه میکنند تا ببینند امام چه گفتند و نسخهبرداری میکنند و عین همان را بازگو میکنند؟ مقام معظم رهبری از این نظر جزو نزدیکترین شاگردان حضرت امام است. گام به گام و لحظه به لحظه امام را همراهی کرده است و همه آنچه را که از امام آموختند، اندوختند. من میخواهم یک چیزی بالاتر بگویم؛ علت انطباق مواضع مقام معظم رهبری با حضرت امام نه صرفا نسخهبرداری موردی از مواضع حضرت امام است، بلکه اساس مسئله بر این است که چون خاستگاه فکری مقام معظم رهبری همان خاستگاه تفکر حضرت امام است شاخهها و میوههای این شجره هم طبیعتا همگون و همسان است. زمانی دختر حضرت امام برای من میگفت: گاهی بعضی از پیامهای مقام معظم رهبری را من میشنوم -مثل پیام حجشان- هر چه دقت میکنم متوجه نمیشوم که این پیام امام است یا پیام مقام معظم رهبری؛ یعنی آنقدر ادبیات، قالبها و بالاتر از آن محتوای مواضع و سخن مقام معظم رهبری منطبق با سخن حضرت امام است و بلکه مبین اجمالات و تفصیل آنچه را که امام بیان کرده است.
چارچوبهای ارتباط مومنان با کفار
ما باید یکبار از منظر انطباق مواضع امام و مخصوصا اصول خط امام با قرآن پژوهش و بررسی داشته باشیم و ببینیم که کدام موضع امام از کدام آیه قرآن گرفته شده است. مثلا قرآن در توصیف مومنان میفرماید: «اذلةٍ علی المومنین اعزةٍ علی الکافرین» تقریبا میشود گفت که خداوند در آیات 51 تا 56 سوره مائده چارچوبی را در ارتباط با مومنان و ارتباطشان با کفار تبیین میکند. حتی ویژگیهای جریان نفاق و کسانی که مدعی ایمان و مومن بودن هستند، ولی با کفار پیوند دارند، بیان میکند تا میرسد به ویژگیهای آن کسانی که خداوند آنها را دوست دارد و آنها هم خداوند را دوست دارند. ویژگیشان این است که «اذلةٍ علی المومنین اعزةٍ علی الکافرین» در قبال مومنان، فروتن، منعطف و خودشان را کوچک میبینند، احساس حقارت میکنند، نسبت به آنها مهربان و از آن طرف «اشداء علی الکفار» هستند.