6 سال از شهادت شهید سعید سیاحطاهری به عنوان مدافع حرم حضرت زینب(س) در سوریه میگذرد. شهیدی که از رزمندگان دوران دفاع مقدس بود و پس از آن همچنان در جبهههای فرهنگی مشغول به فعالیت بود و تازه پس از شهادت ایشان بود که فهمیدیم ایشان همچنان صحنه جهاد را دنبال میکرده است. این به ما نشان میدهد که مبارزه پایان و بازنشستگی نمیشناسد و هر آن کس که با اعتقاداتش پا به عرصه جهاد و مبارزه بگذارد تا پایان دقیقه 90 و یا شاید 120 با قدرت باید به مبارزهاش ادامه دهد. برای شناخت بیشتر این شهید بزرگوار که از اهالی آبادان جنگزده است با محسن مومنیشریف رئیس سابقحوزه هنری به گفتگو نشستیم تا با ابعاد وسیعتر آن بزرگوار آشنا شویم.
مومنی شریف درباره نحوه آشنایی با شهید سیاح طاهری گفت: آشنایی ما برمیگردد به زمان فعالیتهای ایشان با جناب آقای حبیب احمدزاده. از سالها پیش که این دوستان در خصوص نیازهای آبادان و خرمشهر کار میکردند بنده ایشان را دیده بودم. اولین بار هم در خود آبادان که با دو سه نفر برای گرامیداشت 5 مهر رفته بودیم با شهید سعید سیاحطاهری آشنا شدم. زمانی که بنده مسئول دفتر مقاومت و ادبیات حوزه هنری بودم حدود هشت یا نه سال پیش. ولی فکر میکنم با آقازادههایشان پیش از اینها آشنا بودم.
رییس سابق حوزه هنری درباره ویژگیهای ساح طاهری گفت: یکی از ویژگیهای ایشان این بود که به کارهای فرهنگی اعتقاد داشت و آن را در مسائل تأثیرگذار میدانست. با وجود اینکه ایشان خودشان در حوزههای هنری دارای رتبه و درجه بالایی بود اما در حوزه فرهنگ واقعاً عنوان یک نیروی تدارکاتی و پشتیبان که در خدمت دوستان بود فعالیت میکرد. بیشتر کارهایی کردند که آن کارها نمود پیدا کرد. از ابتدا هم برنامهها و کارهایشان برای بچههای آبادان و خرمشهر بود. آبادانی که روزگاری بیست و یک سینما داشته ولی الان یک دانه هم ندارد. بالاخره چون ایشان خودشان به خوبی مناطق جنوب را میشناختند سعی میکردند کمبودها و کمکاریهای دیگران را یک جور با برنامههای مردمی و خودجوشی که خودشان اجرا میکردند جبران کنند.
او درباره برنامه های فرهنگی سیاح طاهری افزود: از جمله آنها برگزاری مراسم پنج مهر بود. روزی که حصر آبادان شکسته شد. بالاخره خیلی از مردم به یاد این روزها نبودند و توجهی به آن نداشتند اما اینها با تلاش خیلی زیاد و با زحمت طاقتفرسا زحمت میکشیدند و این مراسم را برگزار میکردند. هنرمندان مشهور کشور را دعوت میکردند و حتی فراتر از کشور. یادم است در یکی از مراسمها سه نفر از برجستههای حوزه رسانهای و فعال بینالمللی را دعوت کرده بودند. یکی از آنهایی که دعوت کرده بود نماینده مجلس عوام انگلیس بود. افراد برجستهای که به غرب انتقاد دارند. خب بالاخره دعوت این مهمانان کار خیلی راحتی نیست. از آن طرف سعی میکردند برای خود مردم آبادان برنامههای متنوعی داشته باشند و آنها را با افتخارات کشورشان آشنا کنند. مثلاً در همین سالها بود که اینها موفق شدند دوباره یاد شهید دریاقلی را که فراموش شده بود، دوباره در اذهان مردم زنده کنند و او را به عنوان یک قهرمان در کشور مطرح کنند. خوشبختانه میدانید که الان معرفی شهید دریاقلی در کتابهای درسی بچهها راه یافته و ایشان که از همان اوایل دیگر فراموش شده بود دوباره یادش به اذهان عمومی بازگشت.
مومنی شریف درباره راهاندازی جشنواره فیلمهای دفاع مقدس و برنامه برای کودکان زلزلهزده توسط این شهید بزرگوار گفت: اکران و نمایش فیلم های دفاع مقدس اولین بار توسط ایشان برای دانشآموزان مناطق محروم کشور انجام شد. یا زمانی که زلزله آذربایجان پیش آمد اینها در یک اقدام هوشمندانه به آنجا رفتند و حدود یک ماه در آنجا مستقر شدند. میگویم اقدام هوشمندانه به این دلیل که معمولاً وقتی یک اتفاق یا حادثهای مثل زلزله پیش میآید آن کسانی که خیلی زود فراموش میشوند، بچهها هستند. همه توجهها به بزرگترها است در حالی که بچهها بیشتر از همه آسیب دیدند. این شهید بزرگوار محور و در حقیقت پشتیبان این کار بود. یک عده به همراه یک سری از هنرمندان رفتند و در این یک ماهی که آنجا بودند برای بیش از چهل و هشت هزار دانشآموز آذربایجانی روستاهای اطراف زلزلهزده فیلم پخش کنند و برنامههای شاد و جذابی برایشان اجرا کنند. خب این کار خیلی سختی بود. بنده شنیدم همان موقع ایشان برای اینکه بچههای یک روستای صعبالعبور را برای دیدن فیلم بیاورد که سه نفر هم بیشتر نبودند خودش رفته بود و آنها را به همراه معلمشان آورده بود. تا این حد این شخصیت بزرگوار به کارش اعتقاد داشت. در بقیه کارهایشان هم به همین شکل بودند. اعتقاد داشت که باید کارهای باکیفیت و با قیمت ارزان و برای تعداد مخاطب بیشتر طراحی شود. ایشان واقعاً یک الگوی مناسب برای همه دوستان جبهه فرهنگی انقلاب هستند. اولاً خودش را نمیدید که متأسفانه خیلی از ماها اینطوری نیستیم. دوماً در کارش خیلی اخلاص داشت. از طرفی هم چون روزهای خیلی سخت جنگ را به خوبی درک و حس کرده بود، عرصه فرهنگ و کار فرهنگی را بسیار جدی میدید و با اعتقاد در آن کار میکرد.