
خوب است قبل از اینکه چیزی از استاد آواز ایران، بنویسیم و بخوانیم، از هنر متعالی و تخاطب آن با عالم خیال و مبدأ میل آدمی بگوییم. تا ندانیم هنر، چه جایگاهی دارد و چهسان در منظومه تفکر و افق انقلاب اسلامی جای میگیرد نمیتوانیم درباره یک هنرمند قضاوت کنیم.
مثل همیشه مرور بیانات رهبری در این زمینه هم راهگشا خواهد بود. حضرت آقا در تاریخ 1/5/80 در دیدار با جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر میفرمایند: «نمیشود هر چیزی را به مخاطب داد، فقط به صرف اینکه او نشسته و به حرفهای ما گوش میدهد... البته بحث اینکه ما وارد کدام دستهبندىِ سیاسی بشویم یا نشویم - این حرفهایی که بعضی از دوستان میزنند - مسائلی است که شما باید از اینها عبور کرده باشید. اینها محلِّ کلام نیست؛ محلِّ کلام، اخلاق و فضیلت است. من مطلبی را - به گمانم - از قول «رومن رولان» خواندم که گفته بود در یک کار هنری، یک درصد هنر، نود و نه درصد اخلاق؛ یا احتیاطاً اینگونه بگوییم: ده درصد هنر، نود درصد اخلاق. به نظرم رسید که این حرف، حرف دقیقی نیست. اگر از من سؤال کنند، من میگویم صددرصد هنر و صددرصد اخلاق. اینها با هم منافات ندارند. باید صددرصد کار را با خلاّقیت هنری ارائه داد و صددرصد آن را از مضمون عالی و تعالیبخش و پیشبرنده و فضیلتساز پُر کرد و انباشت... البته همه در یک سطح نیستند؛ توقّع هم نیست که چنین باشند. این در مورد همه رشتههای هنری صادق است. شما از معماری بگیرید تا نقاشی و طرّاحی و مجسمهسازی و تا کارهای سینما و تئاتر و شعر و موسیقی و بقیه رشتههای هنری؛ همین معنا در آنها وجود دارد.»
حضرت آقا به معرفی هنر دینی نیز میپردازند و میفرمایند: «هنر دینی بههیچوجه به معنای قشریگری و تظاهر ریاکارانه دینی نیست... هنر دینی آن است که بتواند معارفی را که همه ادیان -و بیش از همه، دین مبین اسلام- به نشر آن در بین انسانها همت گماشتهاند و جانهای پاکی در راه نشر این حقایق نثار شده است، نشر دهد، جاودانه کند و در ذهنها ماندگار سازد… چیزی که در هنر دینی بهشدّت مورد توجّه است، این است که این هنر در خدمت شهوت و خشونت و ابتذال و استحاله هویّت انسان و جامعه قرار نگیرد.»
اگر کسی بگوید هنر محمدرضا شجریان نه تنها دینی و متعهد است که حتی انقلابی است باور میکنید؟ باور بکنید یا نه؛ مضمون هنری که با حافظ و سعدی و مولانا بالیده و به دنیای سرتاپا دور از معنویت غرب معرفی شده انقلابی است؛ حتی اگر هنرمندش هیچ اعتقادی به دین سیاسی و سیاست دینی نداشته باشد. آنچه از حنجره او بیرون میآید و به آن افتخار میکند مبانی یک نظام سیاسی دینی است.
اگر یک شرابخوار در ماه محرم وسط خیابان حسین حسین بگوید شما میروید خفهاش میکنید یا در پی تحسین و اصلاحش برمیآیید؟! شاید هم دیگر از ذکر حسین علیه السلام بدتان میآید!
آنچه آفت بینش فرهنگی و هنری ماست دیدی سیاستزده است که خطکش همه امور قرار گرفته است. شجریان اگر زمانی نظام را محکوم میکند نادانسته یا دانسته خویش را به چالش کشیده و گور بیهنری خودش را کنده است؛ مثل این است که کسی لباس سایز و سلیقه شما را بپوشد و جلوی دیگران آن را مسخره کند در حالیکه دارد به همان لباس مباهات میکند و آن لباس او را از عریانی حفظ کرده است. هرچند حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است و اگر الحق و الانصاف به آخرین مصاحبه استاد، در خرداد 95 بنگریم چیزی جز همسویی و هماهنگی با اسلام و انقلاب نمیبینیم. حال با این همه، تصرف خسرو آواز ایران توسط آنان که نه با اشعار و مضامین عرفانی اسلامی نسبتی دارند و نه حتی حوصله حس گرفتن با یک قطعه فاخر موسیقی سنتی را، نشان از رویکرد حاتمگونه ما در بذل و بخشش از جیب بیتالمال هنر انقلاب است.
مواریثی که حق تضییعش را نداریم به راحتی به جبهه ضدارزشی واگذار میکنیم و خزانه انقلاب را از هنری والا که از آبشخور معارف اسلامی و انقلابی آب خورده است تهی میسازیم. اف بر ما و زنده باد هنر متعهد انقلاب!