
حلقه وصل: مسعود غزنچایی/
«آبادان یازده 60» آخرین تجربه کارگردانی مهرداد خوشبخت است. کارگردانی که بعد از ساخت چندین فیلم و سریال تلویزیونی، سراغ قصهای رفته که در شهر زادگاهش آبادان روایت میشود. مهرداد خوشبخت، هفت سال بعد از ساخت فیلم تاریخی «عقاب صحرا» که با صرف هزینهای چندمیلیاردی تولید شد و شکست خورد، این بار برای موسسه اوج، فیلمی ساخته که بودجه آن نسبت به سایر آثار جنگی چند سال اخیر سینمای ایران، بسیار کمتر مینماید.
قصه فیلم در موقعیت اداره رادیوی ملی نفت آبادان در روزهای منتهی به حصر آبادان شروع میشود. در ابتدای فیلم، کارگردان تلاش میکند تا شرایطی شکننده و متزلزل از وضعیت کارکنان رادیوی ملی آبادان به تصویر بکشد و با جمع کردن کارکنان آن در یک موقعیت واحد، همه آنها را به مثابه یک کل واحد به مخاطب معرفی کند که مدیر رادیو (با بازی علیرضا کمالی) مانند یک فرمانده و جلوتر از بقیه عمل میکند.
بعد از سپری شدن دقایق ابتدایی فیلم و معرفی اولیه شخصیتها، قصه متوقف میشود و نویسنده فیلم (حسین ترابنژاد) در عین تجربه فراوان در نگارش آثار جنگی، به موقعیتهایی مستقل که در هر فیلم جنگی میتواند رخ بدهد، بسنده میکند تا زمان، سپری شود. متاسفانه موتور محرکه درام در «آبادان یازده 60» دیر شروع به کار میکند و در یک سوم پایانی، تازه برای اولین بار کشمکش اصلی فیلم آغاز میشود. کشمکشی که نقطه مشترک اتاق خبر رادیو و جنگ است و باید خبری مهم برای نجات مردم از رادیو پخش شود.
تبدیل اتاق استودیوی رادیو به اتاق فرماندهی جنگ و تقابل مدیریت رادیو با فرماندهی جنگ میتوانست فیلم را نجات دهد. حتی در بخشی از نیمه ابتدایی فیلم به ماجرای استفاده رادیو بیبیسی از کلیدواژهها برای شروع کودتا، اشاره شد اما متاسفانه در ادامه از آن استفادهای دراماتیک نشد.
فیلمنامه «آبادان یازده 60» بسیار ضعیف و حتی سردستی نوشته شده است. نگارش فیلمنامه در یک موقعیت مکانی واحد از ابتدا تا انتهای فیلم کار سختی است و به همین خاطر، فیلمساز مجبور میشود تا برای نابود نکردن فیلم و بودجه آن، از لوکیشن اصلی بیرون بیاید و دست به دامن محیط بیرونی ساختمان رادیو شود.
نیمه ابتدایی فیلم، مخاطب را خسته میکند و فیلمنامه بخش ابتدایی، بیشتر شبیه به نمایشنامههای کارگاهی حوزه هنری در انتهای دهه 60 است که نیروهای جوان این نهاد به نگارش درمیآوردند. از ابتدا تا انتهای فیلم، هیچکدام از شخصیتهای اصلی، با چالشی درگیر نمیشوند، تغییر نمیکنند و همگی در حد تیپ باقی میمانند. در نسبت شخصیتها با هم، به جز رابطه مسئول رادیو با همسرش که از آن هم چیزی به جز پایانبندی سانتیمانتالیستی فیلم حاصل نمیشود، رابطه دیگری وجود ندارد و شکل هم نمیگیرد.
استفاده از تصاویر آرشیوی مستند، اگرچه در فیلم جذابیت بصری ایجاد میکند اما برگ برنده فیلمساز، 38 سال بعد از رخ دادن این رویداد نیست. برگ برنده فیلمهای جنگی، چیزی جز نمایش نیمه پنهان جنگ نیست. در حالی که نزدیک به 40 سال از شروع جنگ میگذرد، «آبادان یازده 60» برای مخاطب نوجوان و جوانی که بعد از پایان جنگ به دنیا آمده چه حرف جدیدی دارد و به کدام سوال او پاسخ میدهد؟
فیلمساز به جز استفاده از تیراندازی و گلوله تانک و شلیک موشک، نمیتواند هدف و شیوه حمله نیروهای دشمن را نشان دهد و ضدقهرمان فیلم، تا آخر هم ساخته نمیشود و در حد شبحی از نیروهای عراقی معرفی میشود. متاسفانه بعد از «تنگه ابوقریب» استفاده از چند جمله در پسزمینه سیاه، قبل از تیتراژ پایانی برای توجیه «آنچه نتوانستیم به شما نشان بدهیم» توسط فیلمسازانی که به موضوعات مرتبط با تاریخ معاصر میپردازند، باب شده است که باید به آن عادت کنیم.