همزمان با هفته دفاع مقدس، فضا را برای ایجاد یک خط محتوایی و بازگشت به خویشتن مناسب دیدیم و نسبت بین فرهنگ عاشورای و حسینی را با صاحبنظران در میان گذاشتیم. حجتالاسلام حاجتی در ادامه در گفتوگو با حلقهوصل به تبیین این نسبت پرداخته است.
***
آقای حاجتی! همانطور که حضرت آقا میفرماید: «نگذارید این حادثههای معجزهنشان ضعیف شود. عزیزان من انگیزه وجود دارد برای ضعیف کردن این حقیقت. غفلت نباید کرد. دفاع مقدس را، شهادت را، جهاد را زنده نگه داریم. این خاطرهها را قدر بدانیم اینها بسیار با ارزش است. درواقع یک تزریق سیمان به این پایههایی است که میخواهیم اینها را مستحکم کنیم. میخواهیم اینها را ماندگارتر کنیم. تقویت پایههای انقلاب است. تقویت پایههای پیشرفت کشور است. تقویت هویت ملی است.» حضرت آقا دفاع مقدس را با این تعبیر بیان میکنند که خیلی عجیب است؛ «تزریق سیمان به پایهها». در فضای الان جامعه هم میبینیم که اتفاقی را شهید حججی رقم میزند که به قول یک اهل دل «شهید حججی آماده باش محرم را میدهد.» بهتر است بحث اصلی را با این سوال شروع کنیم که آیا انقلاب اسلامی ما دستاورد و برآیند حرکت عاشورا یا فرهنگ عاشورا است یا نه؟
بحثی که جناب عالی فرمودید یک بحث بسیار مهم و گفتمانی است. طرح و پرداختن به این بحث یک وظیفه است. این بحث دارای ابعاد بسیار مهمی است که نباید از آنها غافل شویم. امسال این تقارن تقویمی بین دفاع مقدس و فرهنگ عاشورا موجب شده تا ما به تقارن حقیقی این دو هم توجه کنیم. ما باید مرتب به این حقیقت توجه کنیم که بین دفاع مقدس و کربلا و عاشورا و امام حسین(ع) و آموزههای ایشان، تقارن حقیقی وجود دارد و باید این تقارن حقیقی را هرچه بیشتر کشف و استخراج کنیم و آن را پاس بداریم. حفظ و پاس داشتن این حقیقت، کشف و بهرهبرداری از این حقیقت، به حال خود ما و جامعه ما بسیار مفید است. باعث میشود که ما رشد کنیم و در واقع به تعبیر حضرت امام(ره) در این فضا است که ما ساخته میشویم. اگر نیروهای فعال فرهنگی ما به دنبال یک عامل و زمینهای هستند که بتوانند امر جامعهسازی و انسانسازی، خانوادهسازی، محلهسازی، شهرسازی را از حیث معنوی و فرهنگی تسهیل کنند، یکی از بهترین بسترها همین توجه به فرهنگ عاشورایی و ارتباطش با دفاع مقدس و حاصلی است که در این زمینه برجای گذاشته است. تقارن دفاع مقدس با حقیقت اهلبیت عصمت و طهارت(ع) -بویژه حضرت سیدالشهدا(ع)- میتواند انسان را به جستوجوی حقیقت وا دارد و میل رسیدن به مقصود واقعی که همان رسیدن به سعادت و کمال معنوی است، تقویت کند.
ولی خیلیها از این گنج غافل هستند.
بله. به تعبیر آقا، دفاع مقدس ما یک گنج بود. یک گنجی که خیلی از آن غافل هستند. علیرغم تمام تلاشهایی که در این زمینه میشود، باز هم جا دارد و باید این گنج را استخراج کرد. استخراج این گنج، یک ثروت بسیار عظیم را در پی دارد. نشستها و گفتوگوهای اینچنینی، قطعا تلاشی در جهت استخراج این گنج و ثروت عظیم است. باید آن را جدی گرفت. حضرت آقا در مورد راهیان نور نیز میفرماید که راهیان نور یک کار بسیار مهم و بزرگی است و یک فناوری برای ثروت عظیم دفاع مقدس است. پس یکی از راههای این فناوری و استخراج همین تقویت راهیان نور است. یک راهش، همین بررسیها و بحثها در رابطه با گفتمان و پشتوانههای دفاع مقدس و ارتباطش با حادثه و پدیده عاشورا و کربلا است. بعد دیگری که اهمیت این گونه بحثها را بیشتر به ما متذکر میشود این است که نباید فراموش کنیم این فرهنگ خودی ماست که ما را از فرهنگ بیگانه متمایز میکند. به تعبیر دیگر، چیزی که صفبندی ما را در مقابل فرهنگ بیگانه -بویژه فرهنگ غربی- رقم میزند، فرهنگ اسلامی ماست. فرهنگ ناب اسلام محمدی(ص) ما که ریشه در آموزههای پیامبر و اهلبیت عصمت و طهارت دارد.
مولفهها و عناصر این فرهنگ کدام است؟
شاخصترین عناصر فرهنگی ما عنصر کربلا و عاشورا، عنصر اعتقاد و خط مسیر سیدالشهداست. حفظ این عناصر، بازشناسی و بازخوانی و تعمیق مطالعاتمان در این زمینه میتواند اجزای تشکیل دهنده فرهنگ ما را تقویت و در مقابل هجوم بیگانگان پایههای فرهنگی جامعه را به شدت مستحکم کند و آن را از فروپاشی حفظ و نگه دارد. حضرت آقا میفرمایند: مسئله صفآرایی فرهنگی در مقابل دشمن را جدی بگیرید و بعدها میفرمایند که این کار وظیفه ماست، چیزی است که اگر بنده در این راه کشته شوم احساس میکنم که درواقع به وظیفهام عمل کردهام و جا دارد که انسان در این راه به شهادت هم برسد. آقا صحبت از صفآرایی فرهنگی میکنند و یکی از مشخصهها و شاخصههای مهمی که صفآرایی فرهنگی ما را در مقابل دشمن تقویت میکند و اساسا نقطه تمایز ما با دشمن است، همین توجه به فرهنگ عاشورایی است. همین توجه به فرهنگ ظلمستیزی، ایستادن و مقاومت در مقابل دشمن است. ایستادن و مقاومتی که امروز در دنیا از آن بهعنوان جبهه مقاومت یاد میکنند.
کمی مصداقیتر مطالبتان را برای ما باز کنید.
امروز مردم ما کاملا واقف هستند و نظرسنجیها، حضورها و اظهاراتشان نشان میدهد که این واقعیت را قبول دارند که اگر مقاومت و جبهه مقاومت نبود، امروز از ایران هم خبری نبود. امروز همه قبول دارند که اگر جبهه مقاومت توانست در برابر داعش مقاومت کند و بر این فتنه بسیار بزرگ پیروز شود، عاملش چیزی نبود جز آموزههای فرهنگ عاشورایی و درسهایی که از دفاع مقدس گرفته شده است.
دفاع مقدس را چه عواملی مقدس کرد؟
شور معنوی، نیت خالص، حضور جوانان در جبههها به فرمان یک شخصیت بینظیر و معنوی، عمل به وظیفه شرعی به دستور نائب امام غایب امام زمان(عج) و... دفاع مقدس ما را مقدس کرد. شاید یک عنصر با اهمیتتر از عناصر یاد شده این بود که رزمندگان ما احساس کردند که با حسین(ع) و فرزندان و اصحابش گره خوردهاند. این یک حقیقت غیرقابل انکار است. درواقع میتوان گفت که دفاع مقدس ما ریشه در کربلا و حسین(ع) و عاشورا دارد. اگر حضرت سیدالشهدا و درسهای او و اگر کربلا و یاران حسین و درس مقاومت آنها نبود، اساسا دفاع مقدسی شکل نمیگرفت. همان اول کار تسلیم میشدیم و کسی نبود که دفاع کند. به همین جهت به تعابیر مختلف میتوان گفت که دفاع مقدس تجلی عاشورا بود یا عاشورای مکرر بود. البته اینکه میگوییم عاشورای مکرر، باید به این نکته توجه کرد که امام حسین(ع) و یارانش بدیل ندارد. وقتی میگوییم عاشورای مکرر منظورمان این است که شعاع نور امام حسین(ع) و یارانش دوباره ساطع گشت و دفاع مقدس تکرار ارزشها و شعور و شعار کربلا شد. این یک واقعیت غیرقابل انکار است.
میتوان گفت که اساسا عاشورا درس بود.
بله، آن چیزی که مدنظر سیدالشهدا بود، دلایل تصریح شده، مطالبی که از کلام شریف حضرت سیدالشهدا باقی مانده است، فرمایشات و نقل تاریخی مقاتل که مستند است و... نشان میدهد که امام حسین(ع) در پی این بودند که درس بزرگی را به بشریت بدهند و روز عاشورا و زمین کربلا را به یک کلاس بسیار بزرگ تبدیل کردند؛ خیمهگاهی که بشریت زیر سایه این خیمهگاه بیاید و درسهای لازم را فراگیرد. در دفاع مقدس هم جوانان ما بهواسطه یک مربی عظیم، درس خود را خوب فرا گرفتند و این درس را خوب تکرار کردند. دوباره کربلا و عاشورا تکرار شد. زمین، کربلا شد و زمان هم عاشورا. حضرت امام تعبیر عجیبی در این رابطه دارند و میفرمایند: کلمه «کل یوم عاشورا» یک کلمه بزرگی است. همه زمینها باید اینطور باشند. نقش کربلا این بود که سیدالشهدا(ع) با یک عده محدود به کربلا آمدند و در مقابل ظلم دولت یزید جبار، بهعنوان امپراطور زمان ایستادند. همه جا و همه روز باید این طور باشد. امام(ره) بهعنوان بزرگترین اسلامشناس معاصر، کسی که از حیث طهارت و مهار نفس و تسلط بر قوای نفسانی در اوج کمالات معنوی بودند، توانست دست جوانان ما را بگیرد و در یک سفر منالخلق الیالحق آنها را به عاشورا و کربلا ببرد. امام، زمان را عاشورا کرد و زمین را کربلا.